خب من که از این پستها ننوشتم که سال 92 واسه من چنین و چنان بود اما یه دوستِ قدیمی که اتفاقا خیلی از شماها هم میشناسیدش واسم یه طومار نوشته از چیزهایی که راجع به من و بی حفاظ یادش میومده :) بعله آقای سلام با اون آلزایمرش انشایی نوشته با موضوع آزی و سال گذشته !
+ خوب امروز 1/1/93 می باشد
موضوع: آزی را در سال گذشته چگونه دیده اید؟
من عادت دارم همیشه از آخر به مسائل مینگرم پس اول از همه آزی را در آخر سال مورد بررسی قرار میدهم.
آزی
به مشهد رفت با دوستانی مملو از صفا و صمیمیت که نصف دوستان و خموشان
وبلاگ حسودی کردند و ایضا بنده! (بار آخرت باشه با عشق سابق من گوجه چشم
سبز قجری قرار مدار میذاری) آزی تولدش را در مشهد برگزار کرد و کادوهای
خوشکل مشکل از سرتاسر ایران دریافت کرد. همه کادوهایش را دوست دارد و برای
همه دوستانش تعریف کرده که چه کسی چه کادویی داده!
+آزی عمل کرده و اوخ
شده، تنها بر روی تخت بیمارستان آرامش را در نامه زنی ساده و مهربان لمس
کرده و امیدوارانه تنهایی را از خود دور کرده. آزی الان نشیمنگاهی خوبتر
دارد ولی زده دهن کتفش را سرویس کرده! ای کاش آزی میداد آنجایش را آن دوست
گرمابه و گلستانمان عمل میکرد و با هم آشتی میکردند(راستی آقای دکتر با
خانوم دکتر به هم زدند،جهت اطلاع!)
++آزی به خاطر تواضع و حس مسئولیت به
کارش به طور خیلی شانسی، ماموریت دبی را به نام خود ثبت کرد و در عضوهایی
از بدنش عروسی شد ولی بعد خبر رسید که به جای اردیبهشت باید احتمالا تیرماه
به دبی بروند و آزی هم فراری از گرما و هوای شرجی (نگران نباش اونجا همه
جاش کولر هست، خنکه خخخخخ)
+++آزی با ترفندی، رگ غیرت خواستگار سابق را
جوشانید و او را از خود دور ساخت. انگ بی حیایی به حیای فراوان خود زد تا
دوست عزیزمان را به قول خودش دک کند. حیف آن دوست متشخص ما نیست که به درد
عشق تو سوخت و پیر و کچل شد؟ هیچ کس هم حاضر نیست به همسری دوست پیر و کچل
ما در آید! (از خر شیطون بیا پایین و همسر رفیق کچل ما شو)
++++آزی
خواستگاران پولداری را پراند (ترکاشوند رو عرض میکنم آزی خانوم!) تنها به
این خاطر که غلط کرده اند در عذای عمویم جرات کرده اند خواستگاری کنند!
(انشالله در عروسی عموی بعدیتان خواستگاری کنند و جواب مثبت بگیرند و بروی
خونه شوور از دستت خلاص بشیم به مولا)
+++++آزی در سال گذشته استعدادهای
رادیویی بسیاری کشف کرد. آقای همکار با آن صدای بوقیش(طناب رو بگیر آقای
همکار تا بهت بگم چکارش کنی) و مستر لهجه با آن لهجه جوکش، و خانوم خوجگله
(چاکریم به خدا، صدات مثل آقای همکار بوقیه، اون طناب رو به همکار دادم که
شما بگیری، گرفتی؟) به کارگردانی و نویسندگی و تهیه کنندگی و هنرنمایی آزی
(خب هندونه ها از زیر بغلت نیوفته لدفا!) و احتمالا به اسپانسری چپه و
الدوله (مبلغ 1200 تومان نقدا جهت دانلود برای خودش پرداخت کرده یحتملا).
++++++آزی
مسافر نمونه هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران و شهروند نمونه سازمان
جغرافیایی کشور شد چونکه با 12 پرواز همراه با دوربین خود در سال 92، از
تمامی نقاط ایران عکس هوایی گرفت .متاسفانه بعضی از سفرهاش رو هم سانسور
کرد (خب بگو کجاها رفتی!)
+++++++آزی با بچه های بالا در ارتباط است و
دهن چند نفر از مزاحمین وبلاگش را سرویس کرد (یا ابالفضل،خواهر این جا نماز
بنده را ندیدید شما؟ آخرین باری که برای پاکیزگی بیشتر، آبش کشیدم نمیدانم
کجا گذاشتمش!)
++++++++وبلاگ پنج ساله آزی فی*ل*تر شد!
و این بود انشای من. آلزایمر نذاشت بقیش رو به خاطر بیاورم.
کدوم پستها بیشتر براتون جالب بوده...؟ خلاصه هر چه دلتون میخواید بگید دیگه :)
*******
فردا هم باید کله ی سحر بیدار شویم چون عازم مشهد هستیم اگر خدا بخواهد
و امدیم برای خداحافظی و این صوبتا و اینکه اگه یه مدت نیومدیم بدانید که کجا میرویم :))))