حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
پیوندها
۱۰
خرداد ۹۳

خوب که فکر میکنم...

بعضی از شبهایی که تنهایی پررنگ تر میشود


همین الان


یک احمقِ جوان باید پیر شود تا بفهمد که وقتی جوان بوده چه احمقی بوده!

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۱۰
آزیتا م.ز

نظرات  (۴۳)

۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۵ فرزانه
هی آزی تنهایی هم خودش گاهی نعمتی است
پاسخ:
داری میگی گاهی... وقتی بشه همیشه بعضی شبها پررنگ میشه و اذیت میکنه 
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۵ نیما
اگه اول بودن باعث افتخاره من افتخار میکنم که اولم!
پاسخ:
:)
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۱ دل زنده خان
اول؟
پاسخ:
نه باووو سوم :)
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۲ The Emperor
ما هستیم هرچند مجازی :)
پاسخ:
چاکریم :)
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۴ دل زنده خان
ایکن شکست کامنتی 
پاسخ:
آیکون پانسمان :دی
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۵ دل زنده خان
آزی ی چیزیو دقت کردی؟
هیچ ایرونی پیدا نمیشه ع این لیوان فرانسویا نداشته باشه خخخخ
پاسخ:
احتمالا...
خب خوش فرم و اندازه است :)
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۶ دل زنده خان
لیوانتم یکم بهتر بشور لک داره
ایکن زر زر کردن خخ
اون گله چیه؟چقد بلا نسبت شما خوشگله: دی
پاسخ:
لکش کجاااا بود... خوبه خودت داری میگی زر زیادی خخخ
اسمش خارجیه ... اینجا باید بگی به از شما نباشه نه بلا نسبت :)
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۸ توکا
اولندش که این هنر عکاسی توی حلقمان و بعد هم اون چاییه دمنوشه همون توووووی حلقمون:)))))))

میگما اینجوری نمیشه خودم باید واست استین بالا بزنم:))) یه کیس خوووب واست بجورم ننه تا ع دس نرفدی:))))))
پاسخ:
چایییه :) فدات مهربون

خخخخ مورد تووووپ داری معرفی کن... الکی پلکی نباشه ها
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۱ eli ab
ایهیم ایهیم! اولین کامنتمان را با عضویت رسمی در بیان ارائه می دهیم :)))

کاش میشد بعضی روزا آدما جاهاشونو عوض کنن. مثلا شما 2-3 روز میومدی توی خونه شلوغ ما و در نقش من بودی تا دوباره از تنهاییت لذت ببری 
پاسخ:
خخخخ شاید... منم گفتم بعضی شبها... تازه به هر طریقی دوس ندارم از تنهایی در بیام... خخخ
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۳ دل زنده خان
خب من گفتم اسمش کجاییه؟
عجبااا: )
چه خود شیفته با از شما 
ایش خخ
اما جدی قشنگه 
پاسخ:
وااااا..... گفتی چیه دیگه چه میدونم چیه...

واااااااااااا خب بلا نسبت رو واسه حرفهای بد میزنن... بد کردم دستور زبان بهت یاد دادم؟
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۴ The Emperor
فدا مدا :)
پاسخ:
:)
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۷ Elahe mkh
لاک موخوام：))
عاقا از یه جا مرتفع هست؟!：)
چه گلی ：*
تنهایی رو دوس ندارم ازی ولی بعضی وقتا دلم میخواد به خدا التماس کنم یکم تنها باشم برای خودم باشم...تو خودم باشم：/
پاسخ:
هر کی هر چیزی رو کم داره همونو دلش میخواد... منم دوس دارم اما گاهی اذیت میکنه
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۷ کدخدا
الان تنهایی پررنگ تر شده یا ترس؟!
پاسخ:
ترس از چی؟؟؟؟ من کلا ترس کم میاد سراغم
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۸ هَشت حَرفی
درود بر آزی نترس :))
خو میبینم که چای سنگینم میزنی به بدن :)) نه خوشم میاد از خودمونی :))) 
اصن واسا بینم :| این چایه ؟ :| 
یعنی اینکه ملت اون بالا فک کردن اولن یعنی گوش به زنگ پستت بودن دو نفرم ناکام شدن :| به شدت خواهان اری :)) به قول این بغل دستیم که داره هی چوب تو آسین من میکنه خواهووووون زیاد داری :))

اگر بیایم عکستو تفسیر کنیم میرسیم به چی؟! میشه گفت تنهایی همون آسمون تاریکیه که الان احساس کردی پررنگ تر شده و واقعنم پررنگ تر شده تو عکس . ولی تو همون پررنگی و تاریکی پایین سمت راست میرسیم به چندتا چراغ ! سوسوی چراغ البته :| شاید حتی اگه خیره بشی واست چشمکم بزنن :) بعد خب باید موس زندگیتو برداری روشون کلیک کنی روشن تر بشن :) اینا آیکونایی هستن که الان بستن ! اون موقع دیگه هم انقده دور نیستن که تبدیل به چشمک بشن بی تربیتا به دختر مردم چشمک میزنن که چی؟ 

+آقا اون سیاهیه رو لب و مماخ خودش موجب زیبایی تصویر شده ! ببین اصن استعداد منو کور میکنی :))
پاسخ:
آره چایی غلیظه هوس کرده بودم :)
خخخخ آره نذاشته نذاشته کامنتاش اومد :D

تفسیر جالبی بود :)

خوب در مورد عکس نظرم رو خواستی گفتم :)
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۹ توکا
حالا نقد که ندارم چیزی ولی واست میگردم ژیدا می کنم اصن ع خودم میگذرم تا تو سرو سامون بگیری خخخخخ
پاسخ:
خارج نشین باشه بهتره.... سیتی زن میتی زن خخخخ
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۳ eli ab
خیلی طریق بدی نیستا! پیشنهاد خوبی دادم! فقط باید یه جوجه وراج که سرعت حرف زدنش 100 کلمه در ثانیه است رو تحمل کنی. بقیه زیاد کاری باهات ندارن. منم تنهایی رو گاهی دوست دارم :)
پاسخ:
جوجه دوس دارم :)
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۳ هَشت حَرفی
یهو آزی میای به خودت خب؟!
بعد این جمله که زیر عکس نوشتی رو یادت میاد بعد یاد الانتم میفتی که به خاطر یه نفر دیگه ناراحتی :| آقا میگیری یه فصل کامل با چکیده و مقدمه خودتو میزنه میترکونی :| ببین کی گفتما !
پاسخ:
نه اتفاقا..... این جمله رو واسه پنج سال پیش خودم نوشتم که احمق بودم احتمالا پنج سال دیگه هم میفهمم که الان چقدر احمق بودم... و همینطوری تا پیری ادامه داره
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۵ هَشت حَرفی
راستی آزی یه محمد اعظم دیگه پیدا کردم اصن :))))
اینه :
http://www.esteghlaltehranfc.com/fa/news/52196
پاسخ:
دیوونه
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۵ توکا
بزرا حالا یه ده بالا نشین ژیدا بشه تا خااااارج نشین:))) چه خوووش اشتها هم هسد دخدره خخخخخ
پاسخ:
پ نه پ ... مرد بیخودی که زیاد ریخته توکا جووون =/
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۷ اشوان
با تمام توان موافقیم... گرچه هنوز همان احمق جوانیم!
پاسخ:
همچنین بنده :)
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۴ یوزی
من از همین جوونی ام درمورد احمق بودنم یه حدسایی میزنم :)))))
پاسخ:
خخخخ منم
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۴ گوجه سبز
بعضی از شبهایی که تنهایی پررنگ تر میشو... واقعنا:)
پاسخ:
اوهوم :)
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۹ هستی
اصن بعضی شبا این پتانسیلُ دآرن که الکی الکی آدمو به بوق فنا بدن :/
البته من این روزا شبآم خیلی شیرین میگذره :)

+ اون جمله پآیینه عکستم شدیدا باهآش موآفقم .. من سال به سآل که به گذشتم نگآه میکنم خجآلت میکشم :/ همش میگم چقد احمق بودم .. خز بودم .. فلان بودم .. و مطمئنم این رویه تآ آخر عمر ادآمه داره ..
پاسخ:
ایشالا که همیشه شیرین بگذره :)
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۲ گوجه سبز
چقد من ازین پنجره و ویوش عکسای خوشگلی دارم ^_^ عقش هنرمند خودمی دیه:)))
پاسخ:
فدات شم :)
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۲۰ بانو.ن
انگار گله تو لیوانه
پاسخ:
باشه...
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۰۴:۵۱ حسین ت.نیا
پس من تنها نبودم!
دیشب به دیدن یک تازه دانشجوی مصمم یاد اون موقع های خودم افتاده بودم دقیقا به همین جمله ای که نوشتی فکر میکردم :|
اما خب هنوز برام درس عبرت نشده گذشته فکر نکنم من یکی اخرش درست بشم.
پاسخ:
:))))
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۴۱ ماهک
به به میبنم که یه استارت زدی همچین دست گرمی برا شروع دوباره پست نوشتن. آورییییییییین. آورییییییییییین. :)))) (هر چند یه ناز کردن همچین نهفته ای هم درش کمی تا مقداری بفهمی نفهمی پیدا می نمود) ;)
پاسخ:
ناز کردنش کجاش بوووود؟؟؟؟ :))))
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۶ خانم هموستات
نمیدونم چی بگم ولی گاهی خیلی همه چیز کمرنگ و گاهی بدرنگ میشه
خدا اون احمقایی که باعث بهم ریختنت شدن رو لعنت کنه.
آزیتا جان بس نیست دیگه؟نمی خوای پاشی؟خودت باید شادی رو برگردونی
فرشته زمینی زندگی رو سخت نگیر، بگو به درک و بخند
تا خدا هست همه چیز هست
پاسخ:
وقتی بهم میگی فرشتهٔ زمینی تو دلم قند آب میشه :))))))
الانم شادم عزیزم...
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۵۵ مهسا

پایان شب سیه سفید است...امیدوارم که خوش باشی و خوشی ات دائمی باشه.

رنگ لاکتم دوست دارم.
پاسخ:
امیدوارم... ;]
مرسیییی
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۰۸ بانو
دهَ! ما هستیم کنارت به طور مجازی:)
پاسخ:
دارم یواش یواش به کلمهٔ مجازی آلرژی میگیرم :))))
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۴ فرزانه
اگر ببینی تو این دنیا کسی نیست که وقتی کنارته.... سازتون باهم کوک باشه.اونوقت اونی که نعمته تنهاییه............. فکر میکنم ادم توی تنهایی خیلی خوب خودشو میشناسه و پیدا میکنه ..و به چیزهایی که خودش میخواد پی میبره
اما توی جمع یجورایی من خواسته هامو گم میکنم....... خودمو خود اصلیمو یادم میره.... نمیدونم دارم به خواسته کی زندگی میکنم!
تازه برای روابط اجتماعی داشتن ..هم سر کار میری ..هم نت خدارو شکر دریای بیکرانیه
پاسخ:
بد اونه که همیشه تنها باشی اما اختیار خودتو نداشته باشی این بدترین نوع تنهاییه :| همون که نمیتونی به خواستهٔ خودت زندگی کنی
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۹ san naz
الان من باید برا این گلِ هم داستان بنویسم؟ :|
خخخخ

و همچنان دوست دارم .. :-*

+ آزی خاله باران حرصم میده ها تنبیه اش کن .. ورداشته نظرای همه پستاشو بسته نمیتونم نظر بذارم .. هروقت میرم وبش عقده ای میشم :((
پاسخ:
خاله باران باز ناراحته :|

۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۳۲ آرزو
منم اغلب تنهام. و خب آره راس میگی گاهی سخت میشه!
پاسخ:
اوهوم...
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۶ پرستش
تنهایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟......
عادی شده دیگه..البته تنهایی من از نوع خاصه....درحقیقت دوروبرم خیلیا هستن....ولی بودن بعضیاشون از تنهایی بدترررررررررررره....!!!
یعنی گاهی اوقات ترجیح میدم بمیرم تا با این جور آدما باشم...:(
پاسخ:
خب همینه.... وقتی آدم از درون تنهاست... خیلی تحملش سخت تره
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۴۳ san naz
من اینجا نظر داده بودما :/
پاسخ:
تایید کردم الان :)
۱۲ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۹ فریماه

به نظرت من خیلیی سخیفم اگه به جا نظر راجع به این جمله گوهر بار عاشخ لاکت بشم؟!!
پاسخ:
نوچ :) نیستی
۱۲ خرداد ۹۳ ، ۰۳:۲۵ Son of Isaiah
گذر زمان....................... گاهی هیچ غلطی نمیکنه فقط اعتراف کردن رو شاید آسون کنه
آن کس که نداند و نداند که نداند، در جهل مرکب ابد دهر بماند
البته جوونی که حماقت نکنه مثل طفلی میمونه که کودکی نکرده :))
پاسخ:
گذر زمان هیچکار نکنه... کمرنگ میکنه... مث لکه ای که تو آفتاب بمونه
۱۲ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۱۱ san naz
خب چجوری حالشو خوب کنیم؟ :|
پاسخ:
نمیدونم ساناز :|
۱۲ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۹ آیبک
آزی خب لیوانت رو بشور دیگه، این چه وضعشه!
پاسخ:
:|
باید با آب مقطر بسورم از دست شماها
۱۲ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۳۰ Son of Isaiah
راست میگی ولی واقعا اگه همین کارم نمیکرد  آدم دق میکرد و نفله میشد :))
پاسخ:
:)
۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۳۴ مریم سادات
واااو چه جمله ای
جمله ی اب طلایی  از اطی جادوگر شهر خراب اباد:-):-):-):-)
۱۳ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۳۰ masi_biasabososaltane
چای تنها چیزی که هر روز طعمش عوض میشه...
۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۴ نگین ...
آزی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم