حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۲۱
مرداد ۹۳

نمایشگاه صنعت ساختمان

امروز

(این مرد واقعی است)

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۳/۰۵/۲۱
آزیتا م.ز

نظرات  (۲۳)

کوجا بوده این مرده؟؟؟؟
بعد رو کاغذ دستش چی نوشته ؟؟ نمی تونم بخونم؟؟
پاسخ:
نوشته آینه اردکان :)
مجسمه باحالیه :))))چقدر طبیعیه!!
پاسخ:
خخخخ
در تلاشم اون نوشته نارنجی رو بخونم اما چشام باباغوری شدن !
پاسخ:
ای وای :)))
نوشته آینه اردکان
۲۱ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۶ مهندس بهشت
چقد بامزه
پاسخ:
:)
امروز نمایشگاه بودی؟
من دیروز اونجا بودم. اتفاقا غرفه هم داشتیم. کاش امروزم میرفتم شاید میدیدمت. چقد بدشانسم من
پاسخ:
عه.... چه کم سعادتی بخداااااا :)))
۲۱ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۷ خانم مهندس
چه جالب:)
پاسخ:
به به ببین کی اینجاست:)
تازه نوشته زیرش رو دیدم واقعی!!!!!
پاسخ:
خخخخخخ
چه بامزه. نقره ایش رو دیده بودم ولی با کت و شلوار آینه ای ندیده بودم :)
پاسخ:
کت و شلوارش واقعا باحاله :)

چه باحالهههههههههههههههههه :))))

من هروقت آدمایی با این گریم رو میبینم حس میکنم شب پوستشون وقتی دارن صورتشونو میشورن از جا کنده میشه!

پاسخ:
منم به این فکر کردم تا حالا :)
من برم پیش این نمیتونم خودمو نگه دارم :|
همش میپرم جلو شالمو درس می کنم (^ـ^)* خخخ
پاسخ:
من ماتیک میزنم :))))))
یاد مردای نقره ای کتاب بیوتن افتادم... احساس دوره ی صنعتی شدن و دارهـ...ولی خیلی باحالهـــ:))
پاسخ:
من که نخوندم اون کتاب رو :)
۲۳ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۳ ❀◕ ‿ ◕❀ zizigolu
چه باحال!! 
عجیبا غریبا

ما از خاموش به روشن مبدل گشتیم...!

پاسخ:
مبارکه :)
بیجاره توی این کرما تحمل این لباسه خیلی باید سخت می بوده!!!!
پاسخ:
احتمالا :/
الان شبیه اون مامانایی شدی که یه دوره ایی بچشونو میزارن میرن خارجه ادامه یه صفا بدن...بعد که میان بچه هاشون باهاشون قهرن (آیکون خود لوس کنی و دلگیری و گریه)
پاسخ:
الان ینی من شما رو گذاشتم رفتم؟ شما که خودت اصلا معلومه کجایی؟
این اگه خسته شه بخواد یه لحظه بشینه باس لباسشو درآره؟ خخخخخ
پاسخ:
اره لابد :)))))
شه جالب خخخ
پاسخ:
:)
ورژن خارجیش رو دیده بودم
پاسخ:
شما کلاست خیلی بالاست ؛))
باز رفتی کدوم قسمت ایرانو بگردی ؟؟ :)))

پاسخ:
والا هیچ جا 
در حال سوگواری ام چون عازم خراب آبادم :/
بابا تو من و تو دیده بودم عجبا ! خخخ
پاسخ:
خخخخخ
من که همش همینجا بودم داشتم نگاه می کردم به مامان ازیتای پررررو که میره نیست میادم بروی خودش نمیاره که نیست یا دیر ب دیر میاد
پاسخ:
حالا من شدم پرررووو 
ببین بچه بزرگ کردم تو رو خدا :)))) 
خوبه یهو تخته کنم مث بعضیا ... حالا من کجزار و مریز میام دیگه ؛)
آره دیگه .... حداقل یکم بروی خودت بیار که نبودی و کم بودی و بیا ازمون معذرت خواهی کن با صدای بلند!!
پاسخ:
میگم فرزانه شما اگه جای من بودید تو موقعیت من کلا در اینجا رو گِل میگرفتید تازه من این چند وقته با نت ایرانسل و موبایل کجدار و مریز اینجا رو سر پا نگه داشتم... حالام بلند میگم اگه شما از کمرنگ بودن من دلخور بیدی معذرت میخوام باشد که جبران بنموییم:))
من جای شما بودم قدر ادمایی که دوستم داشتنو می دونستم...اونم قدر دختر خوبی به خوبی من!! آیکون اعتماد به نفس
پاسخ:
چقد لجوجی تو :)))
کشتی منو بخدااااا من بگم شکر خوردم نبودم راضی میشی؟؟؟ :))))
بی تل بیییییییییییییییت
پاسخ:
ینی من هر چی بگم تو به چی میگی!! 
خودتییییییییی :)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">