از قدیم گفتن آشپز که دو تا شد آش یا شور میشه یا بی نمک..حالا من دیروز به مناسبت عید قربان کباب خوری دعوت بودم ، ینی از شب قبلش دعوت بودم...که خانومِ صابخونه داشت گوشتهای کبابِ فردا رو خرد و آماده میکرد و از اونجایی که خانومِ صابخونه به سیر و پیاز بسیار حساسه و اصلا از ور رفتن باهاشون خوشش نمیاد ، من بهش گفتم که این قسمتش رو انجام میدم... و سه تا پیاز کله گنده گرفتمُ خرد کردم تو گوشتها...بعدم دو قاشق فلفل ریختمُ هم زدمُ گذاشتم یخچال... خب تا اینجایِ کار همه چی اوکی بود...
صبح قبل از اینکه من بیدار بشم آشپزِ اول رفته بود سراغ ظرفِ گوشتها و یه نیگاهی انداخته بودُ دوباره سه، چهار تا قاشق فلفل اضافه کرده بود ، غافل از اینکه من شب قبلش بهش گفته بودم فلفل ریختم اما نمک نریختم که سفت نشه...تازه یه بارم نه! دوبار گفته بودم.....موقع سیخ زدنِ کبابها که رسید ، یهو خانمه گفت ! آزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتا تو هم فلفل ریخته بودی؟؟؟ منم گفتم ای وای من که بهتون گفتم...ولی این روزها معمولا خانمِ صابخونه چیزهایِ زیادی رو فراموش میکنه... گفتم بابا توش نیگا میکردین دونه های فلفل مشخص بود...گفت : مگه من نیگا کردم؟ همینجوری ریختم :|
خلاصه سرتون رو درد نیارم کبابِ خیلی خوش فلفل شده بود...جای همتون خالیییییییییی ، حسابی آبدار و اسپایسی :)))) ولی از اونجایی که اینجا خوزستانه...همه تند و فلفلی رو دوست دارن...پس جایِ هیچگونه نگرانی نبود خخخخخخخ
دیروز
پای منقل
دمای هوا زیر آفتاب 43 درجه