حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۲۶
بهمن ۹۳

آشپزخونهء قشنگی بود که پنجره ای به سمت یه خیاط سرسبز داشت، از این حیاطهایی که توش پر از گل و گیاهان زمردین رنگ هست، نور خورشید تابیده بود تو آشپزخونه اما خیلی ملایم و دوست داشتنی بود، قرار بود مهمون بیاد منم داشتم شربت آماده میکردم، یه پارچ خیلی خوشگل بود که داشتم با وسواس و دقت زیادی توش شربت درست میکردم، کاری که معمولا با وسواس انجام نمیدمش اما اینبار چند باری چشیدمش که مزه ش میزونه میزون باشه! پارچ رو گذاشتم رو کابینت آشپزخونه کنارشم چند تا لیوان تمیز گذاشتم، مهمونها اومدن و خونه یه مدت شلوغ بود... با چند تاشون بیشتر حرف زدم ، بعدشم رفتن ! وقتی روی کابینت رو نگاه کردم دیدم شربت بنفش- نیلی رنگی که درست کرده بودم کاملا دست نخورده سر جاشه... رنگ شربتش خیلی زیبا بود اما مزه اش یادم نیست... درست اون لحظه به این فکر کردم من که شربت زیاد نمیخورم، کی این همه شربت رو میخوره؟ شربتی که با این همه وسواس درستش کردم...


از خواب پریدم در حالی که به این فکر میکردم که اون قشنگترین رنگی بود که تو تمام خوابهام دیدم... خوابهایی که همیشه پر از رنگ هستن.

+ به یک عدد معبّر حاذق ، نیازمندیم :))))

+ هه، باز یکی پیدا شده همه پستها رو از اول تا آخر دیسلایک زده، بابا اینجوری نکنید خیلی تابلوعه خخخخ 

+ هر چی گشتم یه عکس مناسب بیابم که یجوری حس اون پارچ رو القا کنه نیافتم، از آن رو که خوابمم میاد ، بی خیال! شما یه پارچه بسیار زیبا و مدرن رو تصور کنید که توش یه مایع بنفش - نیلی خوشرگه :))))( گشتم یه عکس پیدا کردم ولی کاملا شبیه نیست تاحدودی هست)

موافقین ۳ مخالفین ۱ ۹۳/۱۱/۲۶
آزیتا م.ز

نظرات  (۱۷)

۲۷ بهمن ۹۳ ، ۰۵:۲۳ ساماناماسان
خوابای من کلا از رنگ سفید و سیاه و زرد و قهوه ای فراتر نمیرن .
بقول یه عزیزی همیشه بگو خیره اگه تعبیر کنی خدای نکرده بد در بیاد استرس میگیری تازه خواب به این قشنگی حتما خیره ( شدم شبیه پیرزنا انقدر گفتم خیره :))) )
پاسخ:
خواب لذت بخشی بود هر چند اونا شربت نخوردن :))) خوابهای من پر از رنگ و نوره حتی از واقعیت هم رنگی تر... تازه من درد هم تو خواب حس میکنم مثلا اگه یکی یه میله میکنه تو گوشم از دردش میمیرم تو خواب ولی بیدار نمیشم! به همون اندازه لذت هم حس میکنم، خوابهای من عجیبن ولی بخشی از چیزهای دوست داشتنیه زندگیمند :) هر کی بگه خیره که پیرزن نیست :)))
هه ....
از خواب گفتی...
یادمه از بچگی خوابای داغون میدیدم...!
اون موقه ک صدام زنده بود هر شب خواب میدیدم دوتایی داریم دوئل میکنیم و من میکشمش!!!!! خخخخخخ خیلی بچه بودم ولی....!
و ب مرور کسایی ک ازشون خوشم نمیومد و رو جامعه خودمون یا جوامع دیگه تاثیر داشتنو خواب میدیدم ک میرم تنهایی میکشمشون!!!
خخخخخخخخخخخخخخ!
ملت میخوابن تا خستگیشون در بره ...
من وقتایی ک میخوابم بیشتر خسته میشم....!

ای خدا... من چرا انقد درگیرم!!!!

معلومه بنفش و نیلی و ازین رنگارو خئلی دوس داریا...!!!!!!
پاسخ:
واووووو پس ظلم ستیزی از بچگی تو خونت بوده :))) دمت گرم :* بنفش و نیلی رو که خیلی دوست دارم اما از اون مهمتر اینه که بنفش-نیلی رنگ دو تا چاکرای اخر هستن یعنی چشم سوم و فرق سر و نشان از ملکوت دارند با خودشون و بسیار آرامش بخش :)
راسی آزی..
شما ک این مثبت و منفیا واست مهم نی....
تو تنظیمات حذفشون کن ...
بذا اعصابت راحت تر باشه خخخخخخخخ
اون طرفم ب اهداف پلیدش نرسه خخخخخخخخ!
پاسخ:
اخه حال میده خخخخ یهو میبینی بکی حرص داره کاری جز دیسلایک کردنه همه پستها از دستش بر نمیاد :))))
۲۷ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۳۸ هَشت حَرفی
الان مامان من بود تعبیر میکرد که یه خواستگار پر و پا قرص مشتی تو راهه :)) 
همچین بیراهم نیس :)) راستم میگفت :))
پاسخ:
اتفاقا خیلی هم بیراهه :))))
راسی فک کنم اونی ک منفی داده از طریق وب من اومده اینجا...
خخخخخخخ چون یکی ب همه ی پستای منم منفی داده!!!!!
انقد حال میده ادم حرص کسیو دراره!!!!
خخخخخ اصن این منفیایی ک میدن ب آدم انرژی میده تا بیشتر بگه!!!!
البت پستای تو سبکشون جوریه ک ب کسی مربوط نی...!
باز واس منو دیسلایک کنن ی چیزی....!
هاهاهاها
انقد خندیدم ک نگووووووووووو!
پاسخ:
نمیدونم بعید میدونم :)))
من چند تا مخاطب ثابت منفی دادن دارم کلا :))))
منم خواب تو رو دیدم چند شب پیش خواب دیدم نمیذارن من تو رو ببینم همشم من داشتم گریه میکردم میگفتم نه ترخدا بزارین ببینمش چرا نذاشتین بیاد چرا فرستادینش رفت بعد هی داد میزدم آزیییییی:(
خیلی خواب بدی بود !!!
پاسخ:
اوه چه خوابی... هیچکس نمیتونه مامع دیدن من و تو بشه خودم موکوشمشون خخخخخخ خیره حتما :*
خخخخخ گفتی پارچ مدون بنفش یاد دبیرستان افتادم رفته بودیم آزمایشگاه شیمی مثلا واسه مسابقات تمرین کنیم ولی عوضش اومدیم هرچی مواد تو آزمایشگاه بود رو ریختیم توی بشر رو چراغ بونزن بعد آخرش رنگش بنفش شد و شرو کرد قل قل کردن و سر رفتن تمامممم آزمایشگاه رو یه مایع بنفش پر کرد تا دو ساعت داشتیم طی میکشیدیم و هی آب بنفش از همه جا میومد بیرون واقعا پدرمون دراومد خخخخ
پاسخ:
وای چه باحااااال مایع بنفش :) دووووووز دارم خخخخخ
۲۷ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۵۹ خاله دخملی ها
خیره ایشالا خوابتون
دیسلایک زن خر است.تمام
پاسخ:
خخخ به جمله دوم کلی خندیدم :)))
خواب شربت و رنگ بنفش و حیاط سرسبز و آشپزخونه با نور ملایم و مهمون ببینی تازشم شربتت خوش رنگ و لعاب و خوشمزه باشه...صد در صد خبر خیره :)))مثلا موخوای عروس شی :))) اونا هم خونواده داماد بیدن :))) (الان خودم با تعبیرم خیلی کیف کردم خخخخ) شربت هم که نخوردن تو از استرس یادت رفته ببری خخخخخخ :)))
جدی به دور از شوخی بعد پست قبلیت این یه نشونه است که ناراحت نباش شادی و سرزندگی در انتظارته خانم دکتر مهندس هنرمند :)))))))
پاسخ:
اصلا مهمونهای رسمی ای نیودن تو اشپزخونه از خودشون پذیرایی کردن ، تو خواب بهم الهام شده بود شربت نخوردن چون میل نداشتن خخخخ
والا چی بگم؟ مادر منم بود فوری خوابتو ربط می داد به شوهری که از آسمون می افته پایین توسط خدا! به همین برکت قسم:))
خودم در کل با خوندن خوابت یاد چنین گلی افتادم به خصوص که حرف شربت هم بود:)) 
پاسخ:
شربت دقیقا رنگ گلبرگهای همین گل زعفرون بود :) به تنها چیزی که ربط نداشت شوهر بود! تو خواب حس میکردم خخخخ
شربتی که تو خواااب دیدی توصیف رنگش منو یاد شربت پنیرک میندازه ...خوردیش؟از نظر من خوشرنگترین و رمانس ترین و بوووقی ترین  شربت دنیااااااس ...:))))من خودم تو گلدوناای بزرگ میکارم گلشو و بعدش شربتشوو درست میکنم ...اگه معده درد داری اگه معدت عصبیه اصلا سراغش نرو چون ولوله میندازه تو معدت عزیزم .....یه گلای نازو ولطیفی داره هاااا ...من یووووبوس هم زیاد میشم پنیرک  میخورم  ملین و مسهل و رووونه ....چه خوابای خوشگلی میبینی تو دختر ..
پاسخ:
نهههههههه نخوردم..... ولی با این اوصافی که گفتی خیلیییییی دلم میخواد بخورم ... من شربت پنیرک زوال ساز میخواااام عررررررر

تازه از دنیای خوابهام ننوشتم ، معرکه اند... خوابهام رو خیلی دوست دارم :)
 شربت نیلی -بنفش ، جالب به نظر میرسه ، دقت کردی ست نیلی و بنفش چقدر قشنگه ؟ :)
پاسخ:
معرکه است اصن :)
آزیییییییییییییییییی آزیییی توام مثه من درد رو حس میکنییییی؟؟؟؟؟؟ واییییی!!! آخه تا حالا به هرکی میگفتم میگفتن چرت نگو بابا!!!! واااای!
ببین من مثلا یکی نیشگونم میگیره حتی وقتی بیدار میشم اون قسمت درد میکنه!!
یا مثلا یه بار خواب دیدم یکی توی خواب داره بوسم میکنه :دی بعد ک بیدار شده بودم جای ته ریشاش رو صورتم میسوخت!! :))
منم همممممممممممش خواب میبینم یعنی هرشببببب! بعد خوابای سریالی میبینم یا خوابای مرحله ای :)) اصن یه وضعی!!
این  عکسه هم خیلی خوب بود من فک کردم واقعا خودت درستش کردی :)
شاید دلشون نیومده بخورن بس که خوشگل بوده خب:)
پاسخ:
اخ اخ اره منم اینجوری ام، خخخخخ مثلا یبار تو بیمارستان داشتن تو خواب گوسمو عمل میکردن اون وقت داشتم از درد هلاک میشدم وقتی هم بیدار شدم تا یه ساعت گوش درد داشتم ؛)

شایدم :)))
۲۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۲۶ مهندس بهشت
دلم شربت خواست والا
این خوابا نادرن شاید تعبیر نداشته باشه
یا شایدم باشه
نمیدونم منکه معبر نیستم
پاسخ:
نادرن؟ چرا نادرن؟ شایدم سیمینن :)))))))) 
الان صبح خواب دیدم مامانم کلی نیمرو رو داشت میریخت دور در حالی که من شدیدا دلم نیمرو میخواست خخخخ اینم نادره عایا؟ 

منم دلم قهوه خواست خخخ
۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۱۵ مهندس بهشت
نه این خوابی که صبح دیدی سیمین دیه نادر نیست دی
خب شاید گشنت بوده خواب غذا دیدی
پاسخ:
نه گشنم نبود اصلا تازه کلی غذاهای دیگه بود منتها نیمرو هارو داشت میریخت دور خخخخ
تعبیر خواب:
صاحب وبلاگ در آینده ی نزدیک شربتی را با وسواس کامل درست میکند که بنفش-نیلی رنگ است.شربتی که هیچکدام از مهمانانی که خیلی با آنها حرف خواهید زد میل به نوشیدنش ندارند.
پاسخ:
عه وا جونه من :)))
عکس خارق العاده ای بود.واقعا باهاش حال کردم.خیلی رویایی بود.قشنگ حس خوابتو منتقل میکرد!
:)
پاسخ:
:) چه جالب... البه روش کار کردم تا این بشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">