پاشو گذاشته بود جلوی باد کولر و حال میکرد ، گفت آخیییییش آدم اینجوری تابستون رو احساس میکنه ، گفتم نه بابا وقتی تابستون حس میشه که آفتاب خورده باشه تو مغز سرت و وسط خیابون احساس کنی که داری یکجا تصعید میشی! گفت نه !!! وقتی از یه لیوان شربت پر از یخ لذت ببری تابستون رو حس میکنی گفتم اینی که تو میگی تابستونه خوشبختهاست مال بقیه کار کردن و تو خیابون اینور اونور رفتن و شُر شُر عرق ریختنه!
تابستون الان خوب حس میشه وقتی که دو شبه متوالیه برق قطع میشه و ما ساعتها تو تاریکی و گرما میمونیم ! میگه کاش برق که میرفت برقِ ساعتم قطع میشد اینقد تیک تاک نمیکرد! وقتی هوا گرم میشه هم صدای تیک تاک ساعت بلندتر میشه هم صدای اَخ و تفِ همسایه ! :))))))
از جنوب و تابستونهاش فرار کردم اومدم اینجا ولی با کولر آبی و برقی که هی ناز داره و میذاره میره اینجا بدترتر شد خخخخ
تابستان جان عاجزانه خواستاریم با ما به از این باش که با خلق جهانی ...