حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۰۴
مرداد ۹۴

شب بود ، ماه پشت ابر نبود! بادی نبود. کولر عوعو میکرد اما خنک نبود ! زن خسته بود، شب برای خستگیهایش کم بود. زود صبح میرسید، بی موقع ،بی محل. یادش می آمد عاشق خورشید شده بود وقتی بچه بود ، الان خیانت میکرد ، شب را بیشتر دوست میداشت ! شب که میرسید آغوش برایش باز میکرد ! اما شبم برایش کم بود شب دیر می آمد زود میرفت ! زن مالیخولیا داشت ، بچه که بود با رویاهایش میخوابید ، بزرگ که شد به امید دیدن رویاهایش میخوابید! هر شب دعا میکرد وقتی میخوابد ، خواب خوبی ببیند ، خواب آرزوهایی که هر روز دورتر میشدند! زن با خوابهایش زنده بود ،، زن شبها از قفسش با بالهای خیالش میپرید ،فقط شبها درِ قفسش باز میشد.. فقط شبها بلند بلند فکر میکرد فقط شبها ...شب باید میماند ، باید کِش میامد .بیشتر از همیشه تاریکتر از همیشه...

 

همین الان

پنجره

موافقین ۶ مخالفین ۱ ۹۴/۰۵/۰۴
آزیتا م.ز

نظرات  (۲۳)

شب رو واسه رویاهاش دوست دارم , پتومو که مچاله میکنم تو بغلم انگار استارت رویاهاپردازی زده میشه :)) یه دنیایییی بی حد و مرز توی هرچیزی , آزادی, عاشقی ,عشق و حال, همه چیییییی :))  شب و رویا رو منم خیلی دوس دارم 
پاسخ:
پس چقد خوب حس منو میفهمی :*
روزها وقتی از اون خوی مضطرب و نگران و پر از تشویش خودم فرار میکنم به شب پناه میبرم،خدا کنه فردا نه شرکتی باشه،نه تکلیفی و نه جبری....
پاسخ:
من میگم خدا کنه فردا نباشه :))) از تو هم خسته تر هم هست انگار خخخ
شب
آزادی
رهایی
بی قید و شرط
عشق و حال
دوست داشتن
آرامش
خستگی
قفس
خورشید و ماه
اونقدر ذهنم پراکنده و درگیره که نمیتونم با کلمات فوق برات جمله بسازم....ببخشید....
پاسخ:
نمیخىاد بسازی دیگه من قبلا ساختم :)))
شب یک چیزی توش داره که روز نداره یا شاید نور آدم رو نابینا میکنه!!
پاسخ:
شب ارامش داره روز جنب و جوش
+عکست رو دوست دارم
پاسخ:
ممنون
راستی...
چه پنجره بزرگ و شیشه ی تمیزی دارین

پاسخ:
نه بزرگ نیست معمولیه ، شیشه هم بدک نیس :)
چقدر همه با شب خاطرات مشترک داریم
شب و خواب یعنی رویاهاتو تصور کنی، چشماتو ببندی و آرزو کنی توی خواب ببینیشون
هر روز منتظر شب باشی و هر شب منتظر خواب هایی که تو رو به رویاهات میرسونن.
منتظر خواب بودن...
پاسخ:
از بس که که تو بیداری بی رویا موندیم به شب پناه میبریم
شب؟ فقط یه قرص بندازی بالا و تخت بخوابی.. صبح که بیدار می شی هیچی یادت نمیاد.. نه رؤیاهای قبل از خواب.. نه رؤیاهای حین خواب!
پاسخ:
یه همچی قرصی سراغ تدارم که به من بسازه :/ کلا از خانواده مخدرها و خواب اوره هیچی به من نمیسازه 
من عاشق اینم که رویاهام یادم بیاد حیفه
۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۷ آقای همکار
جالب نوشتی ولی واسه من فشار روحی داشت! دیوونم دیگه جدی نگیر ؛)
پاسخ:
واسه خودمم از رو فشار روحی نوشتم 
ای بابا!!!
از وقتی عنوانت رو دیدم همش آهنگ‌ کمر باریک من، آصف (عاصف) تو ذهنم تکرار میشه :)))) اصلا یادم رفت چی میخواستم بگم خخخخ
پاسخ:
کمر باریک من ، شام تاریک من ، بیا به نزدیک ، با ما وفا کن ، مهر و صفا من ، کمتر جفا کن :)))
شب خیلی خوبه  :)

کولره آبش تموم شده بوده :))
پاسخ:
نه عزیزم کولره فیزوریه اب توش هست زورش همینه
آزی دیشب خوابتو دیدم...لبخندات تو خواب هم دست از سر آدم برنمیداره....خخخخ
پاسخ:
عه واااااقعا ؟؟؟ خیر باشه انشالا چی بود؟ :)))) 
منم  عاااااشق شبم :)
پاسخ:
من عاشق شب نیستم فقط جدیدا حس ارومتری دارم توش
میدونم نفله کردن روز برای رسیدن به یه رویای شبونه چه حالی داره
پاسخ:
نه ما روز رو نفله نمیکنیم وقت شب میاد دوست داریم صبح دیرتر بیاد 
شب، آرایش غلیظ ادم هاست برای پنهان کردن گریه های تنهایی
شب، پژواک تمام آرزوهاست ولی در خواب و رویا
شب، زوزه ای مرموزست از گرگی که میخواهد گرسنه بخوابد
شب، زلالترین لحظه ایست که میتوان خوده ادم هارا دید نه نقابهایشان را
شب، یعنی سکوتی تلخ از انتظارهایی بی پایان، گاهی عشق... گاهی بزرگ شدن و گاهی... مرگ!
عرفان رسولی
پاسخ:
قشنگ بود 
خب این که حال و هوای من بود دختر جون!!!!!!!!!!
پاسخ:
:///
انشالله که خیره....خخخ خواب دیدم خونه خریدی...یعنی در واقع چیزی بود  مثل اینکه خودت ساخته باشی...خونه ات خیلییییییی بزرگ و شیک بود...خخخخ....بانو سن پطرزبورگ هم هی داشت توضیح میداد که این خونه چیزی بوده که آزی آرزشو داشته...تو هیچ حرفی نمیزدی فقط بر میگشتی‌ یه نگاه به ما میکردی و از اون لبخند ات میزدی و درحالی که چشمات اشک شوق داشت....خخخخ....
پاسخ:
وای خدای من چه خوابی دیدی :) 
امیدوارم تعبیرش خیر باشه :*
۰۸ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۸ مصطفی یوسفی مرام
عالی بود خیلی ممنون اینم سایت منه دوست داشتی یه سربزن ازنظراتت ممنون میشم
پاسخ:
باشه مرسی
نوشتت با اون بود های زیادش من رو یاد این بیت انداخت:
شب بود و ستاره بود و من بودم و ماه
شب رفت و ستاره رفت و من ماندم و آه

+ بازم خدایا شکرت. این شب و رویاهاش رو از ما نگیر. خیلی خوبه آدم شب‌ داشته باشه و خیالی که بهش بپردازه! خیلی ها هستن که نه شب دارن و نه خیال ...
++ بیخیال غم. شب هست و آهنگ ستارگان شکیلا هم هست، فاز خوبی هم هست. کلا همین که هست :)

پاسخ:
شعر با حالی بود :)

اولش فکر کردم عکس یه آسمون پر ستاره است :) از همانها ک قدیمها مردم نگاهش میکردند و می خوابیدند... وای ک چه رویاهایی میشد ساخت زیر این آسمان ...

پاسخ:
خیلی وقته اسمون پر ستاره ندیدم از دست آلودگی های هوا و نوری :\
ای بابا....باز کن پنجره را......
صبح دمید......
پاسخ:
بعله بعله صبح اتفاقا زود زود هم میدمه :))
۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۹ میرزا قلمدون
شب نیمی از دنیاست
دنیای شب زیباست...


قشنگ بود. خیلی از شبها رو واقعا دلم نمیاد بخوابم. حیفه
پاسخ:
منم دلم نمیاد ولی مجبوووووورم چون میدونم روز بعد رو از دست خواهم داد:)
تا یکی دو سال پیش از شب میترسیدم..ولی الان شب ها آرامش عجیبی دارم.مخصوصا اگه توی خونه تنها باشم...
پاسخ:
چه عجیب که میترسیدی و عجیبتر که الان دوسش داری :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">