حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۱۹
تیر ۹۵
آق خدا اگر هستی که گوش کن اگرم نیستی خیال میکنم دارم با خودم حرف میزنم، مث تموم زندگیم که یا کسی نبوده یا اگه بوده تو جبهه مقابل بوده. 
نبایداین کار رو با آدمها بکنی البته با همشون که نه با اونایی که حال میکنی زیادی بهشون ور بری، نباید واسه آرزوهای کوچیکشون مجبورشون کنی صبرهای گنده کنند ، نباید امیدهاشون رو بکوبی تو سرشون تا بفهمند اشتباه میکردن، نبایدکاری کنی که خوش باوریشون مسخره بنظر بیاد ، نباید اینقد تو سختیها ولشون کنی، نباید اینقد دنیا رو ناعادلانه میساختی، مگه یه آدم معمولی چقد میتونه آرزوهاش با تردید توام بشه ، امیدش با ناامید آمیخته بشه و باورهاش شکسته بشه اما خوب بمونه؟؟ آدمها اینجوری زمخت میشن ، خشن میشن و دیگه نه میتونن از نسیمی لذت ببرن نه با دیدن گلی شاد بشن، آق خدا آدمهای خوب رو بد نکن اونایی که با چیزهای کوچیک ذوق میکنن اونایی که خوشبینن اونایی که ساده لوحن اونایی که لبخند زیاد میزنن ، اونا رو باهاشون یجوری رفتار نکن که وقتی یه چیز واسه خوشحال بودن بهشون میدی، صد تا دلیل واسه گریه داشته باشن!خدایا دیر نکن ، دور نباش ، کمه کم سنگ ننداز ، آدمها اندازهء تو صبر ندارن! بذار خوب بمونن ، عادل که نیستی حداقل منصف باش ...
 
 
عکس بمونه یادگاری همینجا واسه خودم یادم بمونه خیلی دیر کردی ، من خیلی وقته دیگه آدمه خوبی نیستم. من موندم پیش روزهایی که باید خوب میبودن ولی خراب شدن و روزهایی که قرار بود باشکوه از راه برسن اما دیر و تلخ رسیدن وقتی دیگه من موندم زیر آوار باورم که اونقد دیر ، که ستونهاش یکی یکی فرو ریختن!  
موافقین ۳ مخالفین ۲ ۹۵/۰۴/۱۹
آزیتا م.ز

نظرات  (۳۰)

۱۹ تیر ۹۵ ، ۱۵:۲۱ مترسک ‌‌
چقدر این پست، حرف دل من یه نفر بود، بقیه رو نمی‌دونم... هعی... :(
پاسخ:
اصلا خوشحال نیستم ک حرف دلت بود :(( کاش هیشکی اینجوری نشه
آق خدا تو رو خدا کم اذیتمون کن. چقد صبر ،کم آوردیم
پاسخ:
اگه قسم کارساز بود که تا حالا اثر کرده بود :/
گآهی که درد های روحی و جسمی بی طاقتم میکنن خیلی ازین حرفا به خدا میزنم...
پاسخ:
من خیلی وقته زیاد با خدا حرف نمیزنم چون چه بزنی چه نزنی فرقی نداره ، کلا اصن بهش مشکوکم هستم حتی :|
اره صبر کردن زیاد آرزوهای آدم رو بی اعتبار میکنه...
پاسخ:
حتی بدرد نخور... 
سلام
جااااانم؟ آق خدااااا؟ چقد لات[دست و پای شدیدا لرزون]
آق خدا خیلی صبوره بهش گیر نده بذار کار خودشو انجام بده خو[پیشنهاد صادقانه]
اوووفففف من همبرگر میخوام البته میتونه این چیزبرگرم باشه فرقش فقط یه پنیره به هر حال دوسش دارم بدون خیارشور چون خیارشورا مزه قدیمو نمیدن
هنر این آدما اینه که با این همه محرومیت و ناکامی و نداری و شکستگی هنوزم خوب موندن، اما با اونا که یه سره به پاشون میریزنو تووی خوشی غرق شدنو خدا رو هم بنده نیستن و کلا زدن زیر همه چیزو هیچیو باور ندارن، چه کنیم!
عی بابا آق خودا ببین آبجیم چی میگه مرد[ناصر ملک مطیع]

خدایا آبجیم غصه بخوره منم غصه میخورم نگو نگفتی!
آبجی فدای سرت به هر حال تووی دنیای ما همه ی این اتفاقات پارادوکس باید رخ بده و ما این طرف قصه ایم و اونا اون طرف و چاره ای نیس و باید مثل همیشه صبوری کرد و امید داشت که شرایط درست بشه
با این همه گرفتاری و سختی و نداری بازم به وجودت باید افتخار کرد که اینقد پاکی و مهربون و دلسوزی و اینقد قلبت واسه دیگران میتپه نه فقط واتسه خودت و این ینی اینکه به تو کلی امید هس و میشه وجودتو ستایش کرد
پاسخ:
سلام 
حالا من عشقم کشیده با خدا لاتی بحرفم ( ایکونه مشکلی هَ :)) )

چیزبرگرش خوب بود جات خالی داداش من ولی هم شور بود هم گلوی من خیلی بعض داشت به زور پایین رفت

ممنونم شما به من لطف داری که منو خوب میبینی ، امیدوارم پنچره های رحمت به روتون حسابی باز بشه و روزهای خوشتون از راه برسه به زودی :)
تو چن روز گذشته این حسو زیاد تجربه کردم...این که خدااااا! بسه دیگه...طاقتم تموم شده،چرا همش منو امتحان می کنی؟ چرا امتحانات اینقدر سخته؟ منِ آدمِ معمولی تحمل این حجمو ندارم.دیگه کم آوردم.اصن شک دارم منو میبینی یا نه؟
از تو چه پنهون اینقدر عصبانی بودم که تهدیدش کردم دیگه نماز نمی خونم!!!:)))
ولی خب به یه روز نکشید تهدیدم.نتونستم،نمدونم چرا؟! همیشه کم آوردم در برابر بزرگیش،این که بازم در پس این همه سختی و عذابی که ما متحمل میشیم باز یه دل خوش کُنَک کوچولو هم میفرسته برامون...
با اینکه هنوزم دلگیرم ولی ازش می خوام که خیر و خوبی رو بفرسته برای هممون اول از همه هم آزی جون خودمون:*
پاسخ:
فدای تو مهربون امیدوارم روزهای خوب برات از راه برسن ، امیدوارم کائنات به وفق مرادت بچرخه، دلت خوش بشه قلبت اروم :**
دیشب میخواستم بهت پیام بدم که
آزیتا ؟ مگه میشه خدا امید یکیو ناامید کنه ؟؟
مگه میشه ولش کنه و ذوقش پودر بشه ؟؟
پاسخ:
چرا نمیشه؟؟ اونقد شده نگین جون ، تا دلت بخواد شده 
هی من میخوام پست نذارم نمیشه....
خانم آزیتای گرامی
خدا دیگه چکار بکنه و چکار نکنه؟
امر دیگه ای نداریدد؟
میخوای بری دو روز جای خدا وایستی؟
کلا میخوای از این بعد قصه زندگیت رو بده دست خودت بنویسی؟
ببخشیدا ولی دیدم خیلی شاکی هستی گفتم یکم طرف مقابل رو بگیرم!

نمیدونم چی شده که آبجی مون اینطور به ستوه اومده
ولی مطمئن باش همه تو زندگیشون برای خودشون دارن
اینی که میگم به باور رسیدم..واقعا همه دارن
تو خانوادها ما، خواهر بزرگم زیباترین بجه بود
چی شد؟ بعد دو سه سال ازدواج همسرش تصادف کرد و فوت کرد
خیلی سختی کشید اونم با دو تا بچه..
الان بجه هاش مردی شدن برای خودشون و بجایی رسیدن
همه مون از این سختیا داریم ..
خودم دو سال پیش سر یه پروزه داشتم داغون میشم و کلا اعصاب معصاب تعطیل بود... داشبورد ماشین قبلیم رو با یه مشت ناشی از عصبانیت خودم شکستم! بعد مجبور شدم یه روز داشبوردی بگیرم که معلوم نشه..چون یه خبر اعصاب خورد کن بهم رسیده بود!
بعضی مواقعا از این جفنگیاتی که گفتی و خدا رو محکوم میکنی منم میگم...
ولی بعدش آروم میشم
نمونه اش همین بلایی که سه سال پیش سر من اومد و بعد امسال حکمتش رو متوجه شدم
همیشه زندگی اونطور که میخوایم نیست
اگر کتاب استادعشق زندگینامه دکتر حسابی رو نخوندی حتما بخون
کلا ما انسانها برای تحمل درد و سختی افریده شدیم
نسلهای قبل ما جنگ و خونریزی رو تجربه میکردن و هزار مصیبت دیگه مثل مریضها و وبا و حمله مغول و ....
خیلیا الان دچار سرطان شدن...بچه هایی که پدر و مادرشون رو از دست میدن
و هزار مشکل و سختی دیگه
و هزار اتفاق دیگه که علیرغم خواست ما انسانها میفته
اما واقعا خدا نامرده؟ میخواد ما رو اذیت کنه؟
اگر اینطور بود براش کاری داشت یه روزه حال ما رو بکنه تو قوطی؟
از خدا که پنهون نیست ولی از شما چه پنهون منم دلیل خیلی از کارای خدا رو متوجه نمیشم..وبعضا مشکل دارم
ولی عقل کوچیک من چطور میتونه دلیل این کارا رو بفهمه؟
ما تو محلکارمون خیلی دست و پاگیر مسئولین نمیشیم و در مورد تصمیماتشون تمکین میکنیم و میگیم اونا حتما افق بالاتری رو می بینین..تو دو سه مورد خودم تجربه کردم که حق با مسئول شرکتمون بوده و اون مسائلی رو میدونسته که من نمیدونستم
چطور برای خدا چنین حقی قائل نمیشیم
یکم به به دنیا اومدن خودمون دقت کنیم..
خدا اگر با ما مشکل داشت از اول بچگی این همه هوامون رو نداشت
از قراردادن نعمتی به نام مادر که عین چی مواظبمون بود خصوصا وقتی که یه پشه رو نمیتونستیم از خودمون دور کنیم در کنارمون بگیر تا انواع حوادثی که ازمون دور کرده
ولی خب سرنوشت دست خودشه
پستیها و بلندیهای زندگی رو اون مهندسی میکنه
ما به عنوان یه بشر چقدر قدرت داریم؟
اتهام بی عدالتی و کفر و بی تفاوت بودن خدا تاثیری نداره تو اعمال حاکمیتش
ولی ما مجبوریم و باید دید مثبت داشته باشیم
چون من مطمئنم خدا با ما سر جنگ نداره
والا همون موقع که هممون نوزاد بودیم و خیلی خیلی ضعیفتر راحت میتونست سوسکمون کنه
خیلی از مشکلاتی هم که داریم خودمون برای خودمون درست میکنیم و خیلیا هم تقدیر خودشه...دلیلشم خودش میدونه و بس
در هر صورت خدا رو هم قبول نداشته باشی از خدا چیزی کم نمیشه
ولی من واقعا خودمو میگم..خیلی ضعیف تر از این حرفا هستم که بدون خدا زندگی کنم
من به خدا به عنوان یه قدرت بالاتر و مافوق خیلی احتیاج دارم که بهش تکیه کنم
بدون اون زود میشکنم و خیلی چیزا برام بی معنی میشه
اعتقادات هر کس هم به خودش مربوط میشه.....هیچ اجباری نیست...
خدا به عنوان یک حقیقت گمشده بشر در همه اعصار و قرون بوده..چه بشر دلش بخواد چه نخواد..
لحظه هات سبز و دست هات شبنمی....


پاسخ:
من که ننوشتم فقط به من سختی داده نوشتم واسه همهء آدمهای خوب ، بعدم من هر جور عشقم بکشه با خدا حرف میزنم شما مگه وکیل مدافع اشی؟؟ خودش اونقد زور داره که اگه بخواد جواب بده یا نده ! والاااا عرض دیگه ای هم داشته باشم به خودشون میگم ! همین الانم سی سالمه هنوز حکمت اتفاقا بد ٥ سالگی و ١٠ سالگی و ١٥ و ٢٠ و مابقیشو نفهمیدم ، جز اینکه اونقد تو سختی بودم و دیر کرده و دور بوده،خشن و زخمت شده روحم... شاید واسه همینم هست که حس میکنم اونقد زخمت و بی حس شدم که بدون اونم بتونم زندگی کنم.

بعدشم کاش از همون اول میزد سوسکمون میکرد چه فایده که ادم زنده باشه با کلی حسرت مثلا؟؟ الان میای میگی ناشکریه نگو... ما که زوری نیومدیم تو این دنیا؟؟ والا ... 

بهتره هر کی به شیوهء خودش باشه ، کامنت شما همیشه انگار واسه من نمک رو زخمه ... نمیدونم چه صیغه ای داره •_•
برای جملهء آخرم ممنونم

:(
هیچ جا و نقطه‌ی خوبی نیست اینجایی که هستی و وایسادی!! هعی!!
آدم سخته دوستاشو در اینجور موقعیت‌ها ببینه و هییییییییچ کاری از دستش برنیاد! هییییییچ!! :(
پاسخ:
همین که ٤ تا دوست دارم که خوب منو میفهمن واسم قوت قلبه ... غصه نخوری دل کوشولو :*
نه عزیزم مشکلی نیس ببخشید[نگرانی شدید]
میگن خدا بچه جنوب تهرونه دیگه نمیدونم شاید شایعه باشه[شایعات قابل تامل]
آخییی الهی بمیرم، من یه پیشنهادی دارم میگم میشه فدای اون بغض کوشولو شد یا نه، خیلی به جوابش نیاز دارم، ضروریه جون ابجی، میشه یکیو از بغض نجات داد
منو روزای خوشم یهویی یا شایدم منو پنجره های رحمت یهویی، نمیدونم!
هر کدوم باشه خوبه، راضیم به رضای خدا!

در مورد کامنت احسان باید بگم که تو نباید واکنش نشون بدی چون اون تند رفته یه کمی و تو حرفات خیلی سادس به نظرم و خدام اصن گیر نمیده به این حرفا چون میدونه حال تو رو و دلای ناآرومو بهتر میشناسه و حق میده و این دعوت به کفرگویی نیس بلکه یه حقیقته اونم حقیقت دل ناآروم یه انسان بیچارس
اره همه بیچارن و البته این حقو دارن که به خدا بگن چرا و خدام انتظاری جز این نداره و اصن به روی خودشم نمیاره که تو بهش شکایت کردی!
حرفای دو طرف درسته و احسانم خوب اشاره کرده که دنیای ما سخته بله درسته و آدم تووی سختی از این حرفا میزنه طبیعتا چون تووی قرآنم اومده که انسان رو در سختی آفزیدیم!

سوسک؟ هههه چرا سوسک حالا؟ هههه
احسان تو به تناسخ اعتقاد داری؟ ههه
یاد مسخ کافکا افتادم اصن یه وضی ههه

ان شالله حال هممون به زودی خوب بشه، فدای سر همتون، فدای دلای مهربونتون
پاسخ:
بچه های جنوب تهرون به با مرامی معروفن شایدم خدا اونجایی باشه چون گاهی مرامی یه حالی میده :))) 

ایشالا که در روزهای خوب هی سلفی بگیری هی بنویسی الان یهویی ، آمین ! از بغض مغضم خبری نباشه :)) 


آق خدا چرا اون موقع که کارم گره خورده بود به دوستام گفتم من به خدا توکل میکنم درست میشه
اما نشد از وقتشم گذشت اونام بهم خندیدنو پیششون ضایع شدم؟
پاسخ:
در این امر استاده آق خدا، خیلیها میگن صلاح در این بوده
به جای خدا خدا کردن بهتره حرکت کنیم. با نشستن و آرزومند بودن کاری پیش نمیره.
پاسخ:
آدمی که بشینه ادم مرده است، همه در حال تلاشن! حرف از تلاش زدن آسونه هر کی شرایط سخت و خاص و روحیهء خودش رو داره و راه خودش رو واسه رسیدن .
آق خدا کنار همه آدم ها قطعا حواسش به تو هست . جایی امیدت و آرزوهات رو بی رنگ میکنه تا جای دیگه ای پر رنگ بشه ؛ اینو مطمئنم
پاسخ:
کاش اینجوری باشه :)
دقیقا میفهمم چی میگی. گاهی آدم مبهوت میمونه از بی رحمیهای کوچیک خدا. هیچ حکمتیم توش نیست. آخه چه حکمتی مثلا تو سختی کشیدن یه بچه ی پنج ساله هست؟ چه حکمتی هست که آدم خوبی که آزارشم به کسی نمیرسه به خواسته های کوچیک یا بزرگش نرسه؟ بعد آخه که چی؟؟ از کلمه ی حکمت بدم میاد...
پاسخ:
قشنگ معلومه تو هم مث من دلت پره -_-
عدالت؟ چیست؟ کجاست؟
باهات موافقم....
پاسخ:
نیست نچ نیس
من یه ده سال سختی کشیدم اونم خیلی کمتر از تو.الان وقتی شادی بزرگی رخ میده همش مشکوکم نکنه واقعی نباشه یا قراره خراب شه😕
پاسخ:
حالا باز خوبه شادی بزرگی رخ میده :)) ایشالا تند اند رخ بده واست
معمولا برای اینجور نوشته ها کامنت نمیذارم چون پست قراره حال‌خوب‌کن باشه و یه جور تخلیه احساسات منفی. ولی فکر کردم شاید یه نکته رو یادآوری کنم مفید باشه.

من فکر میکنم خدایی هست (یا هرچیزی که بالاخره زندگی من نهایتا به قدرت اون وابسته هست) و مخلوقاتی داره که منم یکی از اونهام. هرکاری بخواد باهام میکنه و من هیچ حقی برای خودم ندارم، چون اصلا وجودم (وجود با زندگی متفاوته) رو مدیون خدا هستم.
حالا خدا به هر دلیلی، دلش خواسته یا کسی بهش گفته (!)، به من و یه سری دیگه از مخلوقاتش چیزی به اسم زندگی داده و به ما یه ذره "اختیار" داده تا اگر خواستیم سرنوشت وجودمون رو بهتر کنیم.

از دید خداباوری، هر اتفاقی حکمتی داره. همه شنیدیم اینو.
از دید خداناباوری، حتی از دید کسایی که تمام چیزها رو کاملا تصادفی و بر اساس قضایای احتمالات ریاضی نگاه میکنن، باز هم خود اتفاقی که برای شخص میافته مهم نیست، مهم طرز برخورد با اونه.
این دوتا نقل قول خیلی معروفن، و ربطی به عقاید دینی نداره:
"It's not what happens to you, but how you react to it that matters"
"life is 10% of what happens and 90% of how you react to it"

و نکته آخر، تقریبا هر جهانبینی که من میشناسم به این اعتقاد داره که جهان عادلانه است. عدل با مساوات فرق داره. عادلانه یعنی نتیجه کار، بر اساس شرایط و امکانات و هزارتا عامل دیگه مشخص میشه. درنتیجه چیزی به اسم شانس وجود نداره. شانس صرفا عوامل ناشناخته هستن.

اینارو برای این ننوشتم که حس شما رو توجیه یا نقد کنم. حس خیلی تحت کنترل ما نیست.
اینارو نوشتم که خودم یادم باشه اولین و بزرگترین نعمت، امکان زندگیه.
پاسخ:
از نوشتهء شما این برداشت میشه که آرامش در پذیرفتن جبره! بپذیری به طور جبری زنده ای و باید از این زنده بودن هم شاکر باشی .. 
من که فقط یه ایده لوژی پیدا کردم که توش بشه کمی عدل رو معنی کرد اونم بر پایه اعتقاد به تناسخ وگرنه هیچ عدلی در دنیا وجود نداره ! وقتی نگاه کنی یکی تو هالیوود بدنیا میاد با پهترین پدر و مادر یکی تو سوریه زیر خاک و خون. یکی سرشار از استعداد یکی کودن یکی تو محیطی مناسب شکوفایی یکی جایی که واسه حقوق اولیه هم باید بجنگه!! تازه اگه به تناسخ معتقد بشی که هیچ اطمینان نیس و فکر کنی که تموم اینا برای ترقی و تعالی روحه ، شاید کمی قبول کنی که اوکی عدالت هست و زندگی شانسی برای ترقیه وگرنه غیر از جبر چیز دیگه ای نداره زندگی از نظر من
واسه آرزوهای کوچکشون محبورشون کنی صبرهای گنده کنند.‌‌‌‌‌.‌‌.واقعا باهات موافقم...بعدش هم اگه برسند دیگه توانی ندارند واسه لذت بردن از اون آرزوها....فقط میتونم بگم از دست خودش باید ب خودش پناه برد...
البته بعضی وقتا از بس حرص میده ٬ دوس داری بهش بگی هر کی سی خودش...من ولت میکنم تو هم ما رو بیخیال شو....خخخ
پاسخ:
گاهی اونقد دیر شده که اصن واست پوچً و بی معنی شده
اتفاقا من حس میکنم خدا جنوب شهری نیست بچه ناف زعفرونیه وشمال تهرونه
و اتفاقا فقط به همون دسته حال درست وحسابی میده اونم هروز وهروز!
من وامثال منم ساخته شدیم واسه گله کردن و گریه زاری که حتی سنگم آب میکنه:/
اصلا من گاهی فکر میکنم مدل بدبختی ام:/!!
چرا بعضیا دوست دارن بگن ببین فلانی چقد بدبخت تر از توئه برو خدارو شکر کن مثل اون نیستی!!آخه وجدانا این چه حرفیه؟!بدبختیه دیگرانو بکنیم خوشبختی خودمون؟؟؟
واینکه کاش از همون اول که به دنیا میومدم یه سری اتفاقا افتاده بود چون تحملشون راحت تر بود!!!ولی خدا بهمون میده و یهویی تو اوج میگیره:/
بنظرم خدا خیلی وقته در حال استراحتو تخمه شکوندن وتماشای بدبختیه ماهست!
اگرچه که همین من هم مجبورم بعد چند روز بگم نه خدا هست خدا مهربونه و بالاخره یه روز خوب میاد:/ مجبورم چون انسان مجبوره با امید زندگی کنه حتی شده الکی!
نوشته شما اشک منو دراورد قشنگ:دی
پاسخ:
:))) شایدم مال ناف بِورلی هیلز باشه . چون کلا به بچه های بالا خیلی حال میده ، بعد عین این مرغهین بی درد از حال بدبخت بیچاره ها هیچ خبر نداره :))) خیلی خوب گفتی خخخخ

بابت اشکم معذرت میخوام :(
از نظر من آرامش دقیقا همینیه که گفتید! یعنی پذیرش اینکه یه چیزایی دست ما نیست، همزمان پذیرش اینکه یه چیزایی هم هست که دست ما باشه! هم جبره هم اختیار. بدنیا اومدن همه ما جبره، هیچیش دست ما نبوده و نیست. نه زمانش، نه والدین، نه کشور، نه شرایط جسمانی. آرامش در اینه که من قبول کنم اینو!

اما اختیارم اینه که با چیزی که دارم و ندارم چطور زندگی میکنم.

مثالهایی که زدید همه مساوات رو زیر سوال میبره نه عدالت رو. بله برای افراد مختلف شرایط زندگی مختلفه، امکانات مساوی نیست. یکی تو هالیووده یکی تو سوریه. اما عدالت اینه که خدا نهایتا هر کسی رو با توجه به عملکردش توی اون شرایط و با داشته‌هاش میسنجه.

اگر به خدا یا دنیای دیگه هم اعتقاد نداشته باشیم، باز هم بخش اختیاری زندگی عادلانه است. دیگه نمیشه توجیه کرد یکی که تو جنگ بدنیا میاد چطور با یکی که تو نازونعمت بدنیا اومده مقیاسه میشه، یا چرا این اتفاق برای من افتاد برای یکی دیگه نیافتاد. اما عدالتش اینه که تلاش در جهت درست، حتما نتیجه داره. اگر ورزش کنم قویتر میشم. اگر کار کنم احتمال پیشرفت و کسب درآمد دارم. اگر...آنگاه. درواقع در این معنا، عدالت میاد پایین میشه شبیه اصل علت و معلول.
هر کسی که داره تو این دنیا زندگی میکنه (یعنی معیشت داره) حتما و قطعا داره بر همین مبنای عدالت زندگی میکنه، چه نسبت بهش آگاه باشه چه نباشه. بدون خدا، عدالت میشه پیش‌پاافتاده‌ترین اصلی که حواسمون بهش نیست.
پاسخ:
خب عموما اینجور بحثها بین دو دیدگاه متفاوت هیچوقت تمومی نداره چون هر دو طرف یه تعداد از اصول همو قبول ندارن پس همینجا اختتامیه اش رو میگیریم به هر حال ممنون از اینکه نقطه نظر خودتون رو به اشتراک گذاشتید 
جدا فکر میکنی خدایی وجود داره؟؟؟
همش حرف ه برای امثال ماها تا مثلا کمی آروم شیم و فکر کنیم که اوه کسی اون بالا هست که بالاخره حال مارو خوب میکنه. همش حرفای شعار که افراد دسته پایینتر شورش نکنن و امیدواهی داشته باشن!
خدایی وجود نداره آزیتا. حال دلتو خودت خوب کن.
پاسخ:
Milo I am in agnostic level so I can not completely deny his existence or vice versa.  
تلاش در جهت درست حتما نتیجه دارد؟!به پست کار ندارم ولی مثال نقض از این موضوع خییییییییلی دیدم.درواقع مثال های نقضی که دیدم بیشتر بوده از اونایی که با تلاش درست به نتیجه ی دلخواهشون رسیدن!
پاسخ:
والا خدا از دهنت بشنوه ، من واسه همین دیگه بحث رو ادامه ندادم ، ولی واقعا کسایی رو دیدم که با کلی تلاش اخرش به فلاکت رسیدن و بعضیا بدون ذره ای تلاش به همه چی ...
وایییی تو رو خداااا، ینی خدا بچه بورلی هیلزه؟[خبرای تازه شنیدن]
خدایا من تو رو خیلی دوز دارم و علاقه شدیدی به وجود مبارک و مقدس و متعالی و کلا از این حرفات دارم و میدونم که تو بخشنده و مهربان و خوشلی پس لطفا اگه دوخدری داری به من مرحمتش کن و اگه نداری خونه و املاکتو تووی بورلی هیلز به قیمت روز بفروش و پولشو به این بنده حقیر بده تا بتونم خدمت نیکو و صادقانه بنومایم و قدم مثبتی به یمن این همه نعمت و رحمت تو بردارم[پیشنهاد صادقانه]
قول میدم لوس آنجلسو بخشی از خاک ایران بکونم[وعده های توو خالی]
خدایا وعده هامو دیدی مونده کرم تو دیگه قربونش[دوز داشتن زیاد]
پاسخ:
والا نمیدونم بچه کجاست ولی فقط میدونم فعلا رفته رو تعطیلات ، پیغامگیر تلفنشم پر شده :))))
منم حالم خوب نیست و دارم یه کله به خدا غر میزنم من بهش میگم اوسا کریم در بست مخلصشم در بست چاکرشم اما هر بار یه سنگ جدید هر بار از یه زاویه جدید منو میبینه و یه سنگ جدید هنوز دوسش دارم هنوز امید دارم اگر چه دیگه صبور نیستم و دیگه التماس نمیکنم لین روزها فقط غر میزنم:(
پاسخ:
دیگه مگه ما چقد عمر میکنیم حیران جان که همشم اینجوری بگذره :/
هعه بچه مملکتای مارو باش
.. خدا بعضی وقتا بنده هایی که زیادی شیطونی کنن رو اذیت میکنه و روی چشاشون روبند میذاره تا بیشتر گمراه شن .. اگر راه هدایت را یافت نمودین تند و سریع مثل کنه بهش بچسبید ولی اگر نه که دیگه ول معطلید و فقط دارید دورخودتون میچرخید
{هرچه دل تنگتان خواست بخدا بگویید ولی مبادا اهانت}

هر اتفاقی سرمون بیوفته انعکاسی از رفتار خود ما هست .. اینو قانون نیوتون هم ثابت کرده ^_^
پاسخ:
از نظر من انعکاس رفتار خود ماست جمله ای بسیار چرته، اون نوزادی که تو بدبختی محض بدنیا میاد با یه ننه بابای معتاد مثلا داره انعکاس کدوم رفتارش رو میبینه!؟ یا  اون دختری که از سه سالگی تا ٢٠ سالگی کل خانوادش بهش تجاوز میکنن ، یا اونی که تو جنگ همه چیزش به فنا میره؟؟ حرفهای شما شاید فقط بدرد کسانی بخوره که اصلا فکر نمیکنن !!خیلی جالبه خدای شما روی چشمهای بنده هاش بند میذاره تا بیشتر گمراه شن چه خدای مهربون و باحالی دارید اصن متاثر شدم  

آدمها هم هر حرفی به خدا بزنن چه اهانت باشه از نظر شما چه نباشه به خودشون و خداشون ربط داره ، خدا اگه باشه ، احتیاج به پلیس و کلانتر نداره هم خودش بلده جواب بده هم اصن بزنه طرف رو پودر کنه. 
چقدر این ها حرف های دل من بود، امروز به دوستی گفتم هدف خدا از آفرینش من چی بوده؟ جز سختی کشیدن و غم دیدن و زخم زبون خوردن و یک تنه با این همه زندگی جنگیدن....
پاسخ:
متاسفم واقعا امیدوارم زندگی روی خوششم از راه برسه
نظرات شما و بقیه دوستان رو خوندم. اما هنوز متوجه دیدگاه شما نشدم. تا اینجا فهمیدم که از نظر شما اشکال بزرگی که دنیای ما داره اینه که یکی زجر میکشه که حقش نیست، و یکی تو ناز و نعمته که بازهم حقش نیست.

من جواب این سوال رو از نظر خودم مطرح کردم. اما نفهمیدم شما جوابتون چیه. یعنی توجیه این وضعیت از نظر شما چیه؟ شایدم حرفتون این بود که قابل توجیه نیست.

علت اینکه میپرسم، اینه که ببینم آیا لازمه در مجموعه باورهام تغییری ایجاد کنم؟ ممکنه خنده‌دار به نظر برسه ولی برام خیلی مهمه که باورهای من بتونن جهان رو بدون تناقض ادراک کنن. اصولا معنای دین یا فلسفه همینه، یه محموعه باور که با خودشون در تناقض نباشن.

در جواب خانم سحر باید بگم که مطالعه‌ی نظریه سیستم‌ها (ورودی/خروجی، اغتشاش، ثابت زمانی، ارث‌بری، تشدید،...) کمک میکنه که این حرف من رو بهتر بفهمید. نهایتا باید بزرگ‌مقیاس به قضیه نگاه کنید.
پاسخ:
من دیدگاهم رو نسبت به این موضوع چه تو پست چه کامنتها گفتم ، از نظر من عدالتی نیس مگر با اعتقاد به تناسخ و چرخهء زندگی های تجدید پذیر در همین دنیا ولاغیر
تو همیشه خوب بودی و خوب خواهی موند ؛) اینو از دیدن نعمتهای خدا از ذوق کردن دیدن زیبایی ها و از صبر قشنگت و باورهای محکمت دیدم ک میگم داداش :))
پاسخ:
داداش چاکریم لطف شماست
سلام
منم توی همین موقعیت هستم ,همیشه سعی کردم راه درست برم
اما سوالم اینجاست چرا اونی که داره هر کثاف کاری رو میکنه هر گناهی رو این زمین انجام میده اون بیشتر حال می کنه؟واقا چرا؟
چرا آدمای ساده بیشتر زمین میخورن؟
خدایا بعی آدما دیگه کششون رو ندارن تو رو به حق بزرگیت قسم به دادشون برس شاید ازت دور شن شاید گمراه شن....خدایاااااا
ممنونم از وبلاگ خوبتون...امیدوارم به زودیای زود بیاید بگید که تاریخ انقضای این پست گذشت...
***یه بینام از این دنیای بی ارزش***
پاسخ:
تموم دنیا پر از ناعدالتی و ظلمه بعد یه سریا میان میگن اینا همش عین عدالته و فلان :/
سلام دوست گرامی
یه چیزی خوندم واقعا شاید خدا چیزی از درونمون دیده داره اینجوری امتحان های سخت و طاقت فرسا میکنه....
برای خودم جالب بود...در ضمن مطلب بالا که شما گذاشتید دقیقا حرف دل شبانه روزی من است اما میگم زود قضاوت نکنم از خدا دور شم...و اینکه فقط این دنیا نیست...این دنیا حالت یه مسافر خونه داره که یه چند روزی یا چند سازی یه اتاقش رو اجاره کردیم....

خداوند به وسیله حوادث، انسان ها را امتحان می کند. قرآن می فرماید: «قطعاً همة شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده استقامت کنندگان را.»بقره ایه ۱۵۵.

علی (ع) فرمود: «در حوادث روزگار جوهر مردان شناخته می شود.»
و فرمود: «سازندگی بلا و گرفتاری ها برای مؤمن سریع تر است از اثر باران در زمین.»
حضرت صادق(ع) فرمود: «بلا زینت مؤمن است.»
رسول گرامی اسلام فرمود: «خداوند بنده مؤمنش را با بلا تغذیه می کند، همان گونه که مادر فرزندش را با شیر تغذیه می کند.»
حضرت صادق (ع) فرمود : «مؤمن به منزله کفه ترازو است. هر اندازه ایمانش زیاد شود، گرفتاریش زیاد می شود.»
پاسخ:
با ارزش پوزش بنظر من این حرفها فقط واسه تسکین بیچاره های دردمند زده شده ولاغیر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">