حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همدان» ثبت شده است

۰۲
شهریور ۹۲

اون موقعها که همدان زندگی میکردم امکان نداشت هفته یه بار یا بیشتر پیشش نرم و تموم تابلوهای چسبیده به دیوار خونشو دونه دونه نیگا نکنم و مطالبش رو نخونم... با اینکه 1 ساعتی طول میکشید که همه اون گیاه هارو نیگا کنم و خواصشون رو دوباره و دوباره بخونم! اما هیچوقت واسم خسته کننده نمیشد! پرسنل اونجا فکر میکردن من دیوونه ام که هر روز، هر روز ،تنها ،سر و کلم تو خونه ابَدیِ ابو علی سینا جانم پیدا میشه و ساعتها اونجا میپلکم ....این سال آخر بلیط فروش اونجا دیگه با هام دوست شده بود همینجوری تا منو میدید بفرمایتان بفرمایتان میکرد و میگفت دیگه شما اینجا بازدید کننده نیستید که از خودِمانی .... چند بارم کمک باغبون کردم وقتی داشت گلهارو از گلدون میذاشت تو باغچه های حیاط..وقتی اونجا بودم همش به این فکر میکردم کاش میشد یه بار دیگه بیاد....اگه تناسُخ حقیقت داشته باشه!!!یعنی تا الان نیومده!؟...شاید منم زمان اون بودم...شاید این احساسی که از بچگی بهش داشتم خیلی کهن تر از این حرفها باشه!!!!

دیروز که نشد بیام و به افتخار تولدش آپ کنم اما با یه روز تاخیر میگم که ابو علی سینا جون امیدوارم که یه روزی یه جایی من تو رو پیدا کنم....اون وقت...اون وقت ... واقعا نمیدونم چه میکنم؟! حالا بذار پیدات کنم بعدا راجع بهش فکر میکنم!

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۲ شهریور ۹۲ ، ۱۵:۴۰
آزیتا م.ز