۰۱
مرداد ۹۲
عنی دیشب داشتم با آقای صابخونه 8 سال پیشم، اون موقع که سال اول دانشگاه بودم...4 دست و پا از وسط بازار دست فروشها رد میشدم!!!!من جلو بودم اون پشت من!!!! نه فقط صحنه رو مجسم کنید جون من!!!!! البته موهاش پرپشت و طلایی شده بودن...قیافش کلا خیلی بهتر شده بود خودشم جوون تر و خوش اخلاق تر شده بود...واسه همین وقتی داشتم تو بازار دست فروشها که یکی از علایقمه،4دست و پا میرفتم اونم پشتم چهار دست و پا میومد بهم خیلی خوش میگذشت....اینقدر همه چی رنگی بود...باحال بود......فقط آخرش داشت پررو میشد....که ترجیح دادم از خواب پاشم تا شر نشده....دیگه.......................
.....راستی این آقا رو من سر جمع اندازه انگشتای دستمم ندیدم!!!حالا چه حکایتیه خدا عالمه!!!
۹۲/۰۵/۰۱