۱۸
دی ۹۲
دستم درد میکنه....یعنی بخوام دقیق بگم...هَمَم درد میکنه....یعنی لِه لِه ،داغونم! نتیجه میگیریم که دست و دلمم به نوشتن نمیره!
در نهایت یک ماساژور مهربانم آرزوست! ولا غیر!
+اوضاع دستم و کوفتگیِ بدنم ماجرایِ مفصل و مسخره ای داره...که اینجا نمیگمش تا ثبت نشه....همون بهتر که ندونید...
+دارم یواش یواش آرشیو رو میذارم...با این وضعِ دست دردم،کارِ طاقت فرسایی محسوب میشه...اما من کم نمیارم منو که میشناسید!
+هِی نیاید بگبد چی شده ها.........به هیژگی نمیگم! حتی شما دوست عزیز :)))
+عنوان هم به سبکِ آقوی همساده بخوانید لطفا :D
+نظرهام بازه :)
۹۲/۱۰/۱۸