حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۲۱
اسفند ۹۲

یه دختر چشم سبز خیلی خوشگل و خانومی تو مدرسه مون داشتیم اسمش تارا بود... فامیلیشم یادمه تازه، ولی نمیگم :) این هیچوقت با من همکلاسی نبود اما من از بس ازش خوشم میومد ، یجورایی هِی میرفتم که خودمُ باهاش دوست کنم (آیکونه خود چپانی به یه نفر) البته اون خیلی دختر آرومی بود برعکسِ من!!! زیاد پر شور و شرر نبود!!اما من فکر میکردم شاید چون خیلی با من رفیق نیست اینجوریه... تا روزی که کارت دعوتِ تولدش رو واسم آورد....ینی داشتم ذوق مرگ میشدم که منم جز دوستاش حساب کرده و واسم کارت نوشته بود... اونجا بود که تازه فهمیدم تارا با همه آروم و سر سنگین برخورد میکنه نه فقط با من... هنوز بعد از این همه سال نه تنها جزئیات صورتش یادمه بلکه راه پله و آسانسور خونشونم یادمه در حالی که از آدرسشون چیزی تو ذهنم نیس :)


من پایِ ثابتِ تمومِ تولدهایِ دعوت شده بودم ، از اونجایی که مجلس گرم کنم بودم زین رو همیشه اولین نفری که دعوت میشدُ میرفت، من بودم :) تازه خیلی وقتها داداشمم با خودم میبردم که دیگه داداشم میشد محبوبِ قلبها و بنده میرفتم در حاشیه قرار میگرفتم (آیکون مظلوم نمایی)تجربه ثابت کرده بود که تولدهایی که فقط همکلاسی ها هستن خیلی خوش میگذره اما اونایی که دوستهای مدرسه همراه با دوست و آشناها و فامیلها دعوت میشدن اصلا خوش نمیگذشت...چون بچه های مدرسه که یکم غریبی میکردن تو حاشیه قرار میگرفتن و دوست و فامیلها واسه خودشون حال میکردن ُ هیچ کَسم نمیگفت شما بیچاره ها که یه گوشه کِز کردید ، خرتون به چند من اصن؟ حالا این تولدِ تارا خانوم هم از همین نوع دومِ تولدها بود :| کلا فک و فامیل تو سر و کلهٔ هم میزدنُ ما هم نشسته بودیم عینهو بُز در و دیوارُ نیگا میکردیم.... از اولِ تولدم یه کادویی به چه عظمت رو میز بود که اصن تمامِ فکر رو ذکر منُ مشغول کرده بود!!!! از بس گنده بود ، قوهٔ تخلیم قد نمیداد حدس بزنم داخلش چیه؟؟؟ تو تمامِ مدتی که نشسته بودم که اون تولدِ خسته کننده به یک چهارم نهایی برسه...ینی وقت کیک و باز کردنِ کادوها بشه! داشتم وجودِ انواع و اقسامِ اجسامِ احتمالی رو تویِ اون جعبه متصور میشدم!!!

بالاخره نوبتِ کادوها رسید...هِی خوندیم گلاب گلابِ کاشونه ماشالا، تولده تارا جونه ماشالا، تارا جونم تو سالنه ماشالا منتظره فلانی جونه ماشالا، فلانی جونم ماچش کن یک ماچ آبدارش کن :) اول کادوهایِ کوچولو موچولو باز شدن، بعد از هر کادویی هم که باز میشد، باز میخوندیم دستِ شما درد نکنه چرا زحمت کشیدین ، چرا ویلا ندادین کنار دریا ندادین خخخخخخخ همش پیش خودم میگفتم خدایی اون جعبه گُندهه عجب کادوییه... بچه بودیم دیگه...فکر میکردیم هر چی کادو گنده تر باشه باحالتره...اون موقع با یه طلایِ ریزه میزه حال نمیکردیم که :)

بالاخره تارا جعبه گندهه رو برداشت!!! بازش کرد...دوباره یه جعبه دیگه توش بود، خیلی هیجان داشتم... همه بچه ها هیجان داشتن... همه منتظر بودن ببینن اون تو چیه که همه آرزویِ داشتنشُ داشتن!!! دومین جعبه سومین جعبه چهارمین جعبه.... عاقا مگه این جعبه های تو در تو تموم میشدن...کلا بادِ همه خالی شده بود... جعبه ها کوچیکُ کوچیک تر میشدن اما تمومی نداشتن...کُل خونه شده بود جعبه و کارتُنهای خالی...من فقط هنوزم موندم که طرف اون همه کارتُن و جعبه که سایزشون بهم بخوره و تو هم بره، از کجا جور کرده بود!!!تارا که خودش سر جعبهٔ چهارم خسته شده بود و باز کردنِ بقیه جعبه ها رو خواهرِ دبیرستانیِ بزرگش به عهده گرفته بود ، بعد از یه ربع که باز کردُ باز کرد رسید به یه جعبه کادوییِ کوچولو از اینا که توش طلا میذارن...گفتیم عَعَعَعَــــــــــــــــ پس طلا بود !!! درِ جعبه رو باز کرد یه کاغذِ لوله شده توش بود که تند تند بازش کرد و توش چیزی نبود جز این:




بعله یه کاغذ که روش یه میخ چسبونده بودن و زیرش نوشته بودن ، میخ نشی.... و من هنوز بعد 15 سال میخ موندم که این دیگه چه شوخی ای بود؟ چرا با تصوراتِ اون همه بچه اینجوری بازی کردن اصن ؟؟؟؟ خخخخخ



+عاجزانه خواهشمندم از تمامیِ دوستان که تاریخ تولدشان را برایم کامنت بگذارند ، روز و ماه در ارجحیت است اگر رویِ سالش وسواس دارید :) ...پیشاپیش از همکاریتان ممنون میباشم، با تچکر :)

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۱
آزیتا م.ز

نظرات  (۳۸)

خخخخخخخ عجب ضدحالی!!!عقشم?!?!دیدی باز باتصورات من بازی شد?!?![ایکون این روزها همه باتصورات گوجه بازی میکنند شماچطور?!?!D=]چرا بایه بچه همچی کاری کردن عاخه?!?![ایکون بچه گنا داره ظرفیتشو نداره خو!+ایکون یونیسف!!!] تولد منو که دیه میدونی;)ابان 71:))
پاسخ:
یه ضد حالی بود که تا 15 سال  هنوز یادمه :)
والا
روز تولدتو چرا نگفتی خو :) میدونم  البته ها ولی باز بگو :)
۲۱ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۹ دست و پا چلفتی
این ایکونای خانم گوجه نرسیده  هم فراگیر شده ها
پاسخ:
آره دیگه به دردبخورن از بس :D
۲۱ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۰۵ خانم هموستات
اااااااااا چه بی مزه این چه شوخی بوده با بچه کردند.(ایکون مردم بی جنبه:)

پاسخ:
خیلی لوس بود واقعا...همون موقع هم همه عینه ماست وا رفتن اصن :)
77/11/11

پاسخ:
مرسی 
منم اینطوری شدم ! یعنی از کسی خوشم بیادد تو مدرسه مون ! :)

چه شوخی شهرستانی کرده طرف ! اونم با بچه ! :|
پاسخ:
آها ، تو هم اینکاره بودی پس ;)
خیلی لوس....
واس من 17 اسفند 1367 :)
پاسخ:
 بعله... :)
مرسی دوباره گفتی
خانوم اجازه بعدا میگیم
پاسخ:
الان بگو خب :)
من هم دبستانی بودم تولد یکی از دوستان رفتم و با همچین شوخی لوسی رو به رو شدم. برای من جدید بود اما بقیه بچه ها که تجربه اش رو داشتن با باز شدن اولین جعبه دستشون رو خوندن.
یوم الله 12 بهمن
پاسخ:
ما تا آخر لااقل منتظر یه کادو کوچولو بودیم نه جمله به این مسخرگی....میخ نشی چیه!

12 بهمن :)

من حاااااااااااااااااااالم بهم میخوره از این سرکار گذاشتنا :|

یادمه تولد دخترعمه ام هم یکی این کارو کرده بود آخرش نوشته بود زرشک! :| چقدر واقعا مسخره :|

تولدم 19/5/69!

 

پاسخ:
منم خیلی بدم میاد =/
چه لوس چه مسخره چه بی ادب :)

آخی...مرسی گفتی :)
من اصن اون موقع ها مد بود از این مدل کادو دادن ها ، الان هم گاهی همچین کارایی انجام میشه البته اصن جذاب نیست .
من :9 بهمن 67 :)
پاسخ:
چه مد باشه چه نباشه خیلی لوسه اینکارا :)

پس شما هم بهمنی... 
۱۹دی دخملی
پاسخ:
ممرسی مامی جونم :-x
خخخخخخخخخخخه
ما هم ازیناها داشتیم..
یادش بخیر.. 
:)


تو وبلاگم هستااااااااا..
تو پروفایل..
برو ببین..
نع..
نمیخواد..
تو گشادیسمت عمیق تر از این حرفاست..
خودم خواستم الان گشادیسم بازی در بیارم دلم نیومد..
خخخخخخخخخخخخ..

اهه اهه..
٦٢/٢/٥
ب روایتی پنجم اردیبهشت
بعله..
من دختر اردیبهشتم .. چی فکر کردی..؟؟
:)))))))))











:-*
پاسخ:
من گشادیسم عمیق دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من دلم میخواست تو این پست همهٔ تولدها کنار هم جمع بشه بعله! خانم اردیبهشتی.. :)

:-*
چه خوب که دوستتون رو با این جزییات یادتون مونده.
شوخی بی مزه ای بود اون هم با یک دختر کوچیک نگفتن کادوی کدوم نابغه ایه؟
پاسخ:
من دوستهای دوران دبستانم رو اکثرا با جزئیات کامل بیاد دارم، راهنمایی هم کم و بیش اما دبیرستان کمتر...:)

از طرف خوانوادهٔ خاله بود، البته بعدش کادوی اصلی رو دادن که از بس تو شوک بودم یادم نیس اون چی بود :)
من اصلا ازین شوخی خوشم نمیاد. به همه هم گفتم اگه سوییچ فراری، لامبورگینی چیزی میدید ازین شوخی بکنید که تهش خوشحال شم :دی

تفلدم هم 70/7/5
پاسخ:
منم همینطور ...والا..... مگر اینکه تهش یه چیز خفن باشه ;)

مرسی گفتی عزیزم...:)

چه همه زمستونیو بهمنی ان اینجا:)

 

منم 2بهمن:)

 

اینجا مثه اینکه من فقط ازین اوسکل بازیا خوشم میاد

تازه خیلی هم باحال بود که این جمله توش بود

اصن اگه کادو بود که خیلی بی مزه میشد خخخخخخخ

من انقدام پلید نیستما

اما خب حال میده دیه :دی

پاسخ:
آره اکثرا در نیمهٔ دوم سال اند :D

عه تو هم که... رو سالش وسواس داشتی کلک؟ :)))))


خب تو دوس داری دیگه....یه دونه از این کادوها واست میگیرم 2 بهمن سال دیگه خخخخخخ
باید پامیشدین مثه سگ میزدینش دسته جمعی که همچین شوخی لوسی نکنن با بچه ها :|  من 18 آذر 69 تولدمه آزی جون می خوای کاددو بدی؟ D:
پاسخ:
اوه چه خشن خخخخخخ

موتوشکر....من یواش یواش داره حس مامان بزرگها بهم دست میده :)
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۲۵ خانومه آقای x
کادو از طرف کیه این بنده خدا بود حالا؟
چه شوخیه بی مزه ای!
واقعا اون بچه دق نکرده خیلی حرفه!
حالا ینی چی میخ نشی؟
پاسخ:
از طرف خانوادهٔ خاله.... تندی کادو اصلی رو آوردن دادن تا دق نکرده بچه :)
نمیدونم والا ینی چی؟ :D
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۲۶ خانومه آقای x
راستی تولدمن 5/6 1363
خیلی بده شکلک ندره خیلی!
پاسخ:
ینی شیشِ مرداد؟ :) یا پنجِ شهریور؟ ;)

یه ذره خلاق باش خوب :D
عاغا ینی هوشکی از من کوچیکتر نیس?!?!:|[ایکون احساس کوشولیسم داشتنD=] روزشو گفتم عقشم[ایکون چشمک];-)
پاسخ:
چرا هست :D آویزون متولد 77 بود دیگه :)))))
بعله دریافت کردم :D
بعضی از دخترا اونقد جیگرن که همون لحظه خدارو شکر می کردم خوب شد پسر نشدم :)) 
پاسخ:
ینی میخوای بگی خیلی جیگری؟؟؟ خخخخخ :))))))
عه اویزون عزیز از من کوچولوتره خعلی:)))[ایکون اصلاحیهD=]
پاسخ:
بعله :)
جیگر که هستم [آیکونِ تند تند پلک زدن]
اما بعضیا خیلی زیاد جیگرن و آدم دوس داره محکم بغلشون کنه و هی ماچ و موچ .. 
من که دخترم و اینقد اونا به دلم میشینن .. اگه پس بودم دیگه واویلا خخخ
پاسخ:
وای مواظب خودت من جیگر خیلی دوز دارم هاااا :D
خخخخخ آره واقعا همینطوریه :)
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۳۲ فرزانه خانوم
با بچه ها نه اما با بزرگها این شوخیها حال میده...من شانزده آذر تولدم
پاسخ:
نوچ حال نمیده من دوست ندارم :|
:)
از همین الان بگم من راضی نیستم واسه تولدم کادو گنده منده بگیری همون یه جعبه کوچیک طلا کفایت می کنه!!! خخخخخ

تفلد من11 مرداد 1372

راستی بعدش تارا چیکار کرد؟؟؟اصن اون کادو رو کی واسش گرفته بود؟؟؟
پاسخ:
خخخخخ

تو کامنتها چند بار گفتم چرا عاخه مطالعه نمیکنید؟ :)))))
خالش اینا تندی کادوی اصلیشونو دادن تا تارا از بهت در بیاد :)
عی ببین چه جوری یه ملتو گذاشته بود سرکار !!!

تولدم : 70/2/31
پاسخ:
آره باووووو اسکول کرده بود همه رو :)

:)
بله بله اخه بنده اول کامنت گذاشتم بعد مطاله نمودم:)))))))
پاسخ:
آها.... خخخخخخ
من شهریوریم تازه 1349
پیرزن هم خوتونید:))))))))))))))))))))))))))))
آزی جون تولدت هزاربار مبارک عزیزم ماچ و بوس و این حرفها
پاسخ:
پیرزن چیه؟ شما تاج سری :)
مرسی حیران جونم ;)
۲۲ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۰۶ masi_biasabosaltane
:)
منم یک دختری بودکع تو کلاس ما نبود اسمش بود "فریال" منو تولدش دعوت کرده بود هنوز آدرس خونشون قیافش یادمه با اینکه خیلی زود از مدرسه ما رفت...موقع برگشتن از تولد به همه ما مامانش کادو داده بود...از اون مسابقه استپ رقصم داشتیم...یادش بخیر...من تا مرحله آخرشو برده بودم یکی مونده به اول شدم...اونموقعه ها ب فکر کرم ضدچروک نبودم...اونموقعه ها همه چیز خوب بود...اونموقعه آزی بی اعصابم نبودم...:(

پاسخ:
الهی قربونت بشم ...الانم خوبه...بی اعصاب نباش عزیزم.... به خدا غصه فراوونه اما خوردن نداره :)
دوستت میدارم مصی جونم :-*
ما که وبلاگ نداریم اما جهت تکمیل امارآزی خانوم 14 اسفند :)

پاسخ:
عه....تازه تولدت بود که....
آخی با چند روز تاخیر تولدت مبارک :)
اومدم و خوندم دیدم نامردیه کامنت ندم {اون هم بعد این همه خوندن}
واقعا چه شوخی بدی اه اه
ولی لذت بردم از خاطره ات...
من که تاحالا تولد هیچ دوستی نرفتم {فقط اقوام اون هم چند بار انگشت شمارا}

پاسخ:
مرسی که خوندی و کامنت گذاشتی:)
عه؟ اما من بیشتر تولد دوست رفتم فامیل کمتر :)
تولدمو یادم رفت مال من 16 اسفند ....
پاسخ:
عه تازه بود که....مبارک باشه :)
من اگه بودم محل سگ به کادو دهنده نمیدادم از اون پس ! آی از لوس بازی بدم میاد که نگووو :)
11 / 11 / 1363
( ببین چه تاریخ تولد نازی دارم من !)
پاسخ:
والا.... ینی چی که....

تاریخ تولدت تو حلقم :))))) اگه 1311 بودی چی میشد :P
خانوم اجازه ینی ما هم بگیم دی: ؟
پاسخ:
بعله....چرا که نه شما هم حتما باید بگی :)
۲۳ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۲۹ خانم مهندس
وااای ازی تو هم مثله من دوستات رو از رو خوشگلی انتخاب میکنی؟؟:-D
من میگردم تو کلاس مون هر کی از همه خوشگل ترباشه, با اون دوست میشم:-)))))
بعدم یه ماه باهاش دوستم,پشیمون میشم(معمولن اونایی که زیادی خوشگلن اخلاق ندارن!!خیلی مغرور ان)

خوب شد من پسر نبودم!!:-D
پاسخ:
نه همیشه!!! اتفاقا به قول تو خوشگلا مغرورند واسه همین من زیاد آبم باهاشون تو جوب نمیره!!! منتها تارا دختره خوبی بود :)
تو که میدونی اینجوریه چرا رویه رو عوض نمیکنی خو؟؟؟ :))))

من که اگه پسر بودم احتمالا آباد میکردم خخخخخ
چه عجب یه جا بالاخره دیدیم از ما کوچکتر هم هستن ، توی مدرسه و حالا هم توی دانشگاه همه ی همکلاسی هام نیمه دومی متولد 71 بودن و من فقط72 بودم واسه همین همیشه کوچیکتره منم:'
پاسخ:
آخی خوشحالیدی الان :D
خوبه مگه بده؟ جوونی دیگه مث من پیر نشدی هنوز....حیح حیح هق هق :)))))))))
۲۳ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۱۶ نانا (همکاردکترمظاهری...!)
میشه منم بگم ؟؟؟؟؟

بیخیال جهت تکمیل شدن کلکسیون آزی فقط میگم (آیکون خود چسبوندن به در و دیوار وبلاگ!) 

29 مرداد 67
پاسخ:
چرا نمیشه خانووووووووم بوگو :)

عه 67؟ شما هم که کوچیکتر از منی! آیکون خود ننه پنداری :))))))
اتفاقا همین جریان جعبه در جعبه رو هم برای تولد 18 سالگی یکی از رفقا با کمک یکی دیگه از دوستان اجرا کردیم. البته از اونجایی که روش مرسوم لوث شده بود یه کم چاشنی خلاقیات اضافه کردیم و از 7تا جعبه 3 تای آخری حاوی کادو بود ولی چه کادوهایی خخخخخخخ آخرین کادو پستونک بود.
پاسخ:
پس شما هم از زمرهٔ لوس شوخیانید؟ :))))) به به بـــــــــــــــــه به! :)
خب اون جریان یه چیز دورهمی و دوستانه بود صرفا برای شوخی نه یه جشن تولد بزرگ که دوست و فامیل باشن و تازه اونم برا یه بچه دبستانی!!! (هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد) و اصلا طرف انتظار کادو رو هم نداشت اونم اون کادوها ... چقدر اون شب با پستونک ازش عکس گرفتیم خخخخخ
پاسخ:
خخخخخخخ....خب اره.... دوستانه و مسخره بازیش فرق داره :))))) نه بچه بدبخت که کل آرزوهاش تو اون لحظه با خاک یکسان شد :|

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">