۲۶
اسفند ۹۲
دوستِ شاعر پیشهٔ من مرسی که یه ذره از روحِ لطیفت به من هدیه دادی ممنون Masi جونم
اگر خیابان شوی، من کوچه بن بست می شوم تا در انتهای راه بهم برسیم...
تو اگر کوچه بن بست باشی من پنجره می شوم روبروی تو...
تو اگر پنجره باشی من درخت میشوم در مسیر باد و طوفانِ سمت تو...
تو اگر بادو طوفان شوی من غبار می شوم در دل تو...
آزیتا تو مث یک سنجاقک صورتی هستی... گاهی هم یک خورشید صورتی...گاهی یک بارون صورتی...
وسط سیاهی باغ خیال من...
بگم صورتیش از اون شبرنگیای خوشرنگه ک من دوس دارم...+نمیدونم چقدر تاثیر داره؟ نمیدونم اصن واقعیه یا نه؟ نمیدونم با امضا کردنِ این دادخواست به کسی کمک میشه یا نه !اما من امضاش کردم ! شاید چون کار دیگه از دستم بر نمیاد....اگر گوشهٔ ذهنتون اون پنج سرباز ایرانیِ بیچاره رو دارید اینجا رو ببینید و اگه دوست داشتید امضا کنید!
۹۲/۱۲/۲۶