حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۱۴
فروردين ۹۳

یکی از بدیهای زیاد تنها زندگی کردن اینه که وقتی برای مدت چند روز یا حتی چند ساعتی تو جمع و شلوغ پلوغی باشی،کلافه میشی!!! زود خسته میشی و همش مث این معتادهایی که مواد بهشون نرسیده، در به در میگردی که یه گوشه کناری بری تو غار پر آرامشِ خلوتِ خودت! بعد اینجوری میشه که وقتی همه میخوابن و سکوت محل اقامت رو فرا میگیره، نه اینکه تازه آرامشِ تو شروع شده دلت نمیخواد بخوابی، دوست داری تازه کمی تو خلوتِ خودت غوطه ور بشی!!!! ولی از اونجایی هم که صبح ،٨ نشده بیدار باش میزنن!!!! این میشه که دلت میخواد شب کمی کِش بیاد!!! زود صبح نشه!فقط به این زودیها صبح نشه!:)))

موافقین ۱ مخالفین ۲ ۹۳/۰۱/۱۴
آزیتا م.ز

نظرات  (۱۱)

آزی بانو لطف کن به این آق همکارت عید باستانی رو تبریک بگو بفرمایید خدمتشان که وقتی نظر خصوصی میدن ما چطوری پاسخ گو باشیم  لطفا رسیدگی بشه آزیتا جان:-) :-D 
پاسخ:
ایشون وقتی نظر خصوصی میدن اصن شما نمیخواد خودت رو به زحمت بندازی جواب ایشون رو بدی :)))))
اوخ اوخ کاملا درکت میکنم عقشم:| این دو روز آخری که رفته بودیم یه شهردیگه خونه عمم این4تابچه منو دیوونه کردن رسما!!ینی ارامش منفی خط فقر!تامیومدم بخوابم یکیشون از رو پام رد میشد یکیشون چنان بلند حرف میزد که دومتر میپریدم هوا!!خخخ وقتیم که میخوابیدن هر4تاشون من دیگه دلم نمیومد بخوابم!دلم میخواس ازموقعیت استفاده کنم با ارامش وبلاگ بخونم,قدم بزنمواین صوبتاD=
پاسخ:
اوه اوه چه وضیعتی داشتی :)))
منم امروز ساعت 7 صبح با یه عالم صداهای ناهنجار از خواب بیدار شدم ینی دو تا آقا تلویزیون رو روشن کرده بودند داشت فیلم مادر علی حاتمی رو پخش میکرد بعد ولوم تا آخر!! اون وخ اینا نیگا نمیکردن که داشتن داد میزدن که با هم تعریف کنن! :|
اون وقت اینجوری میشه که من نصف شبها دلم نمیخواد اصن بخوابم :|
درکتون می کنم.
پاسخ:
چرا؟
من که تنها زندگی نمیکنم هم همین مشکل رو دارم. دقیقا دو روز شلوغی رو تحمل میکنم. بعدش دیگه اخلاقم برمیگرده و همه میگن یکم الی رو تنها بذاریم تا حالش خوب شه
پاسخ:
خخخخ...پَ ببین من چی میکشم :)))
حالا خوبه بقیه میدونن تو چه مرگت میشه اما منُ هیشکی درک نموکونه
منم از این دسته معتادان هستم
من بیشترین مشکلم با خاب شبه!!فقط تنها و تو خونمون!
البت ما بیماریم ن مجرم :)

پاسخ:
واییییییییییی از خوابِ شب نگو که عاصی ام!!! تو تخت اون ورِ اتاقم یکی همش این ور اون ور شه من خوابم نمیبره :/
منم تنهایی رو دوس دارم..اما کم دارمش.... شمال خوش گذشت؟...به عالیجناب سر نزدین...خخخخخ
پاسخ:
بعله :)
هنوزم شمالم! اما مث همیشه نه چندان گذشته تا حالا
نکنه میخواستی بیام سر بزنم؟؟؟؟؟؟؟؟ 0_O
۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۳۵ خانم هموستات
درک میکنم حالتو باز وقتی برمیگردی خونه و تو آرامش کاراتو انجام میدی یه کیفی میده که نگو
پاسخ:
دلم برای خونم تنگ شده ...حیف که تو خراب آباده :|

می فهمم.اتفاقا همین دیروز بود که به خواهرکم میگفتم که اگر من یکسال کسی رو نبینم هم مشکلی برام پیش نمیاد!

البته بین خودمون بمونه ها!حرف مفت زدم.من آدم بسیار وابسته ای هستم ودلم خیلی تنگ میشه برای ادمها...منتهی آزیتا پشت سر هم دیدن فک وفامیل در سیزده روز یکمی خفقان داره همراهش!

پاسخ:
خخخخ
الان دید و بازدید اشباع شدگی داری لابد بعدا خوب میشی :)))
امممممم
یهههه:-D 
پاسخ:
:)))
چی شد؟
چون خودم هم تقریبا مثل شما زندگی میکنم
پاسخ:
بعله :)
این از ویژگی های تنها زدگی کردن نیس چون منم این طوری ام . تو خودتو پیدا کردی دختر ! ذاتت داره رو می شه .
پاسخ:
ذاتم داره رو میشه؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
ینی چی؟
هوم؟
خودم رو کِی پیدا کردم؟ قبلا یا الان؟
شفاف سازی کن !!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">