دیروز که سیزده به در بود الحق که هوا به همۀ کسانی که اینجا بودن حال داد! همچین هوا آفتابیُ دل انگیز بود که نگووووو.... و من بالاخره بعد از چند روز تلاش و کوششِ بی شاعبه (شائبه؟) تونستم عکس آپلود کنم :)
منظرۀ پشتِ پنجرۀ اتاقِ محل اقامتِ من
دیروز :)
ملت در حال در کردن میباشند :)
همون منظره
امروز :)
جنگلِ سی سنگان
امروز ظهر
زیر بارونِ شدید
جوجه کباب خوردن همراه با لرزیدن و خیس شدن زیر بارون :)
حالا تو این بارون و سرما، یه نفر هم یادش رفته بود نوشابه ها رو از دیشب که تو فریزر بودن بیرون بیاره! همه نوشابه خورها یخ در بهشت خوردن! البته به من مربوطی نبود چون من که نمیخورم :))
تازه باید از همین تریبون اعلام کنم بنده اصلا جوجه کباب دوست ندارم کسی خواست مهمون کنه فقط کبابّ گوشت اونم گوسفندی خخخخخخ
خب ما کلا دیروز که آفتابی بود دلمون نبود بریم دَر کنیم ، امروز رفتیم زیرِ بارون در کردیم :)
اصن مجبور بودیم ...مجبــــــــــــــــــــــــــــور :))
اووووووووووووففففففففف آخریه عجب چیزیه :دی
اون کناریه بشقابه یا شکم طرف؟:دی
ما ک سیزده نداشتیم،داشتیمااااا تو راهی داشتیم
امروزم ک سمنان و خراسان غرق در بارون بود خدا رو شکر
:))