هیجی دیگه تا ابد تو این زندانه میمونی یا میزاری بکشمت!!!
یا البته یا منو میکشی!!
وای آزی آزی آزی وای آزی آزی آزی
چند روز پیش مهتاب یه پیشنهاد داد گف یه سالنامه جیگر داره میخواد عروسش کنه ، یه پیشنهاد خوب داد که ما که اینقدر میریم شنقلیزه گرده خیلی بدردمون میخوره....قرار شد تو ایسگاه اتوبوس،تو اتوبوس، تو پارک،یا هر جای دیگه ای که فکرشو بکنی سالنامه روبدیم دست مردم بگیم برامون یه جمله ای بنویسن تهشم امضا کنن و اسم کوچیک خودشون یا بچه ی کوچیکشون که خیلی ملوسه و ما ازخوشمان آمده است رو بنویسن...ازآخرشم بهم قول دادیم که سالنامه رو به به بندری و سبزی پلو – دو تا پسرن که همیشه تو پارک جلوی مدرسه ما پلاسن...بندری به سبب اینکه خیلی سیاهه و هم اینکه اولین دفه ای که دور و بر مدرسه ی ما توسط چشم های تیزبین بنده نظاره شد واسه اینکه شماره بده اونور خیابون داشت از بس چشم و ابرو و دست و پا میومد تقریبا بندری میرقصید و اصن تیپشم که چیزی نگم بهتره!!!تنبان گشاد و همیشه یه دست لباس که قدیما یه سوشرت آبی ضایه و یه شلوار لی گشاد بود و حالا ینی بعد از عید به اینور یه تنبان سفید و دو سه تا پیرن ضایع متغیر تغییر پیدا کرده...مدل موهاشم از این مدل موهایی که 2طرف کله رو تاسیدن وسطش چار لاخ مو گذاشتن مث بوته شلغم....سپزی پلو هم یکی کپ بندریه ولی یه پسر سنگین و محجبه ای که نگو فقط بچم تو پوشوندن سیبیلاش نداشته اش کوتاهی میکنه که ای شالله بعدا درس میشه...موهاشم همیشه خدا شیپیشو مدل بوته شلغمم نیست...لباسشم که انگاریه دست لباسداره قبلنا یه پیرهن قرمز میپوشید بعداز عیدم که همشیه پیرن مردونه سبز گل و گشاد میپوشه واسه همین بش میگیم سبزی پلو دیه-
وای آزی فکرشو بکن تازه واسه
برا اینکه برامون بنویسه کلی برنامه ریختیم وای آزی...ای شالله فردا بت میگم
آزی جوووووووووون من کاملا با ان پیکچر موافقم چیز معقولیه!!!!!!!!!!