شبه، زمزمه ای نیست، عاشقانه ای نیست، شایدم کم کم به زور باید باور کنم که عشقبازی هم جز کودکانه هاست، مثل لِی لِی و قایم باشک، از همون بازیها که طعم خوشمزهء شاتوت میدادن! شبه، صدایی از آنِ گوشهایِ من نیست، حُرمِ نفسی از آنِ تنم نیست،شبها باید عشقی باشه وگرنه تنهایی پررنگ تر میشه، تنهایی از اون رنگهایی نیس که تو سیاهیِ شب گم بشن، تنهایی مث نور افکنه هرچی تاریکتر هرچی خلوتتر نورافشانیش بیشتر، شبها باید یکی در گوشت بگه دوست دارم، خوب بخوابی، شب ، خوبه، شب همه چیز رو با سکوت و آرامشش غلیظ و سنگین و عمیق میکنه از دردِ مفاصل بگیر تا خواب پر آرامش آدمها... شب عمیقه وقتی دچار فقدان باشی ، شبها واست واضح تر میشه، ، از کابوس تا رویا همه تو شب جالبترن! شبه ، زمزمه ای نیس ، کولر زوزه میکشه .... وُووووووووووووووو..........
این روزا مانع تو زندگیمه نمیذارن به اونی که میخوام برسم....
هعیییییییی خدا
برا هم دعا کنیم