۲۲
شهریور ۹۳
زیر ناخنم گِل رفته بود...نه اینکه گِل بازی کرده باشم...تربچه ها گِلی بود...سبزی پاک میکردم! ریحونهای بنفشش همه زرد بود...ولی ریحونهای سبز تازه،...اما فقط تربچه ها گِلی بودند..
شنیدم زیر ناخنهای تو DNA ِ من پیدا شده، همراه با کمی گوشت و خون! DNA ِمن زیر ناخنهایِ تو به همه ثابت کرد که تو مرا کُشتی. نــــــه! کُشتی صرفِ گذشتۀ فعلِ کُشتن است...باید بگویم تو هر روز مرا می کشی..این یک عملِ حالِ استمراری است! تو هر روز ناخنهایت را رویِ قلبم میکشی...خراشش هر روز بیشتر فرو میرود و همین است که زیر ناخنهایت گوشتُ خونِ من پیدا شده..زیر ناخنهایِ آدم گِلی باشد خیلی خیلی بهتر از این است که خونی باشد! دیده ام وسواسِ خاصی به خرج میدهی تا دستانت را بشوری...باید خدمتت عرض کنم تمیز نمیشود! گوشتُ خون با صابون تمیز نمیشود...
قلبم شبها توی رختخواب خونریزی میکند...نفس که میکشم بوی آهن میاید از دهنم..اینها همان زخمهایی ست که تو روزها با ناخنهایت رویِ گرفته شدۀ شان را میکَنی، همانها شبها خونریزی میکنند...بعد من قرص خواب میخورم که بی حسش کند...کی میدونه من چی میگم؟ جز چند نفرِ خاص! بعضیا هم فکر میکنن من خوشی زیر دلم زده! همون دلی که هر شب خونریزی میکنه!
دو بار دستهامو میشورم آخه گِلی بودن! خون رو چند بار میشوری که بقیه خونِ زیر ناخنهات رو هیچوقت نمیبینن؟ هوم؟همون بقیه ای که خیلی هم دوسِت دارن! دفعۀ بعد شنبه ها اول وقت ناخنهاتو بهشون نشون بده...بجای صبح بخیر عزیزم...
شنیدم زیر ناخنهای تو DNA ِ من پیدا شده، همراه با کمی گوشت و خون! DNA ِمن زیر ناخنهایِ تو به همه ثابت کرد که تو مرا کُشتی. نــــــه! کُشتی صرفِ گذشتۀ فعلِ کُشتن است...باید بگویم تو هر روز مرا می کشی..این یک عملِ حالِ استمراری است! تو هر روز ناخنهایت را رویِ قلبم میکشی...خراشش هر روز بیشتر فرو میرود و همین است که زیر ناخنهایت گوشتُ خونِ من پیدا شده..زیر ناخنهایِ آدم گِلی باشد خیلی خیلی بهتر از این است که خونی باشد! دیده ام وسواسِ خاصی به خرج میدهی تا دستانت را بشوری...باید خدمتت عرض کنم تمیز نمیشود! گوشتُ خون با صابون تمیز نمیشود...
قلبم شبها توی رختخواب خونریزی میکند...نفس که میکشم بوی آهن میاید از دهنم..اینها همان زخمهایی ست که تو روزها با ناخنهایت رویِ گرفته شدۀ شان را میکَنی، همانها شبها خونریزی میکنند...بعد من قرص خواب میخورم که بی حسش کند...کی میدونه من چی میگم؟ جز چند نفرِ خاص! بعضیا هم فکر میکنن من خوشی زیر دلم زده! همون دلی که هر شب خونریزی میکنه!
دو بار دستهامو میشورم آخه گِلی بودن! خون رو چند بار میشوری که بقیه خونِ زیر ناخنهات رو هیچوقت نمیبینن؟ هوم؟همون بقیه ای که خیلی هم دوسِت دارن! دفعۀ بعد شنبه ها اول وقت ناخنهاتو بهشون نشون بده...بجای صبح بخیر عزیزم...
۹۳/۰۶/۲۲