حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
پیوندها
۰۴
دی ۹۳

کوتاه بشنوید (18)

آیا میخواهید ته احساسات آقای همکار و عشق در کردنش به همسر فهیمۀ محترمۀ مکرمۀ ایشان را ببینید؟

اگر جواب شما مثبت است، پس گوش جان بسپارید به کوتاه بشنوید (18) خخخخخخ



دریافت
حجم: 1.66 مگابایت


صدا پیشگان:

آزی

آقای همکار

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۴
آزیتا م.ز

نظرات  (۱۱)

۰۴ دی ۹۳ ، ۱۳:۲۱ سمیر
آزی عاشقتم. اصلا بابا آی لاویو:)))
با دات دی ای درست شد. چقدم که خوشگله امروز:X
پاسخ:
:) قابل نداشته بید 
۰۴ دی ۹۳ ، ۱۳:۵۱ لادن ...
آقای همکار چه گیری داده به این مصرع حافظ!! اگر آن ترک شیرازی :))))
اصلا نکنه طرف شیرازی هااااا؟؟؟
یا شایدم تنها مصرعی که آقای همکار از حفظ فقط همین یه مصرع خخخ
پاسخ:
نه شیرازی نیس :))) اختمالا حدس دوم شما صحیح میباشد :))))
۰۴ دی ۹۳ ، ۱۵:۰۶ بانوی دریا
من واقعا تعجب میکنم که صائب تبریزی و شهریار هم دنبال ترک شیرازی بودن
ترک تبریزی بهتر نبود
پاسخ:
خخخخ من تو مسائل خصوصیشون تجسسی نکردم ، نمیدونم :))
۰۴ دی ۹۳ ، ۱۸:۵۴ ...
وااااااااااای...
این پست منو برد به 6-7 سال پیش،یه دوستی داشتم که منو بسیار دوست میداشت،یه روزی این شعر رو اینجوری برام نوشت:
اگر آن مهرخ .... به دست آرد دل ما را(به جای نقطه چین اسم شهرم رو نوشته بود)
به لبخند ترش بخشم تمام روح و معنا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن مه لقای ما که شور افکنده دنیا را...
الان گشتم لابه لای وسایل چندین سال پیش تو کمدم،پیداش کردم اون برگه رو،یکی دیگه هم اینو به من تقدیم کرده بود،یعنی خود اصل شعر حافظ رو،یکی این شعر تو خاطرم مونده که بهم تقدیم شده چند بار،یکی هم این شعر:
به خال لبت ای دوست گرفتار شدم...
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم...
تو خیابون هم که میرفتم،پیش میآمد پسرهایی که از کنارم رد میشدن مصرع اول رو بخونن...
یادش بخیر،اونموقع ها من یه خال داشتم دقیقا چسبیده به لبم،همه میگفتن خشگله،اما من در یه اقدام کاملا انتحاری و یهویی رفتم جراحی کردم و برش داشتم،الانم پشیمون نیستم...
در هر صورت مرسی ما رو بردین به خاطرات...
پاسخ:
معلومه خیلی خاطرخواه و سینه چاک داشتی ها :))))) حالا اخر این همه خاطرهایی بکحا انجامید؟ سرانجام در چه حالی مهرخ جان :))) 
۰۴ دی ۹۳ ، ۱۹:۴۵ scalzo
خخخخخخخخخ!
بسی خندیدیم!
پاسخ:
نوش جانتان:)
۰۴ دی ۹۳ ، ۱۹:۴۷ تو کا
خخخخخخخخخخ 
ای جونم درآ واسع خانم آقای همکار!!!! 
آخه ترک شیرازی اولش اصن هرررررررچی تیر خلاصه میزنه تو بار عشقولانه شعر خخخخخ 
اصن جایزه که با لنگه دمپایی هم حتی به این شعرا واکنش نشون داد,والاع :)))))) اینو بوگو به زن آقای همکار:D 
پاسخ:
خخخخخخخخ
توکا میگم تو هم خیلی خشنی هاااااا :)))) بهت هوچ نمیاد :)))))) حالا مهم نفس عمله ها، بقیه اش مهم نیس :) 
۰۵ دی ۹۳ ، ۰۲:۰۵ تو کا
افرین خوب منو انالیز کردی:)))))
من بعضی وقتها خشانتم یه کم میزنه بالا خخخ مخصوصا تو مسایل عشقولانه خخخخ
پاسخ:
خخخخخخخخخ
قربون خشانتت بشم من :)))))
۰۵ دی ۹۳ ، ۰۲:۰۷ آقای شوژ
خوشا به حالِ آن ترکِ شیرازی شود
که دارد آزی و اشعار آقای همکار را!
پاسخ:
خخخخخخخخ
یعنی در این حد؟ :)))))))))))
۰۵ دی ۹۳ ، ۰۳:۰۲ eli

azi jan shere akharish vaghean mareke budaaa, basi mano khandundi azizam

:))
پاسخ:
خنده گوارای وجودت باشد

:)
چاکریم
خخخخ
۰۵ دی ۹۳ ، ۲۱:۵۵ rosha
عالی بود
پاسخ:
ممنون :)
۰۶ دی ۹۳ ، ۰۸:۰۶ Elahe
دمت جییییییییییز ازی و هم چنین آقای همکآر گرام:)))
پاسخ:
ممنون :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم