۲۴
ارديبهشت ۹۵
یه وقتایی بود که بعضی خیابونها بعضی پیاده روها ، واسه من فقط روی نقشه بود. فقط میدونستم تهران ،خیابون انقلاب داره ، فلسطین داره ، شوش ، سی تیر ، نوفل لوشاتو ، جمهوری ، ٤ راه استامبول ، ١٢ فروردین داره! بزرگتر که شدم چند باری پیش اومد که واسه انجام کاری بیام به مرکزِ ناشناختهء تهران ، جاهایی که همش حس میکردم توشون گم میشم ، اون موقعها مثل الان نبود که مترو و BRT کار آدمها رو آسون کنه، اگه بچه این ورا نبودی، راهت این ورا نمیفتاد زیاد، ، از شمال تهران کلی طول میکشید تا برسی به مرکز و جنوبش...
دیشب که ساعت ١٠ شب سرازیری فلسطین رو پایین میومدیم ، هوای تهران بعد از بارون مطبوع و خنک ، خیابون خلوت و آروم بود ، حس کردم چقد تهرانِ قدیم جای دوست داشتنی ای بوده! پر از درختهای چنار و توت ، پر از جوبهایی که آب قنات توشون میرفته! وقتی از فلسطین پیچیدیم تو خیابون جمهوری ، برگشتی گفتی ، هیچوقت توجه نکرده بودم خیابون جمهوری اینقد پهنه ، روزها اونقد شلوغه که آدم فکر میکنه یه خیابون تنگه پر ترافیکه! نیگا کردم دیدم ، هر سمتش ٤ تا باند داره! هر طرفش دوتا پیاده روی پهن... انگار نه انگار اینجا خیابون جمهوریه ! اینقد خلوت اینقد خوش آب و هوا و دل باز !
وقتی پیچیدیم تو خیابون ١٢ فروردین ، گفتم من اولین باره پامو رو زمینه این خیابون میذارم! حالا تو این هوای بهاری و این موقع از شب کلی پیاده اومدم و رسیدم اینجا به ساندویچی "موسیو وارطان" که الان نه رو شیشه اش نه سر درش نه حتی رو پیشخونش اسمش رو ننوشته .. مردم از کجای تهران میکوبن میان که تو این ساندویچی کَر و کثیف قدیمی که پره از جعبه های نوشابه و ماءالشعیر شیشه ای ، ، بوی ترشی فلفل تند، ساندویچ کالباس بخورن! انگاری وقتی به اون منوی رنگ و رو رفته اش که از سالها پیش رو دیواره و نصف نوشته هاش ناخوانا شده ، نگاه میکنن ساندویچ کالباسهای اینجا واسشون خوشمزه تر میشه ! انگار تو اون مغازه هنوز حال هوای اون موقع که خیابون جمهوری اسمش خیابون شاه بود و خیابون فلسطین اسمش خیابون کاخ ، جریان داره و مردم از خریدن یه ساندویچ کالباس بهمراه لبخند و مرام فروشنده ، کیفور میشن.
چرا هیچ جا اسم مغازه رو نزده بودن!؟ هر چند میدونستیم ولی وقتی رفتی نوشابه اضافه بگیری ازش پرسیدی، اسم مغازتون چیه! آقاهه سرش رو تکون تکون داد با پوزخند گفت ارکیده !!!! بعد فکر کنم تعجب رو تو چشمهای ما دید ، گفت "موسیو" گیر میدن ما هم تابلوها رو کندیم ! یادم افتاد ما در جایی زندگی میکنیم که اسم موسیو برای یک ساندویچی زشت است ، حتی اگر صاحبش ارمنی باشد ، حتی اگر کالباس اسلامی با دلستر 0.0% بفروشد !
هی فکر کردم از کِی ماها عکس نوستالژیها رو با گوشیهای هوشمندمون ، تو اینستاگرامُ فیس بوک و ... Share کردیم و هی با دیدنشون لبخند گشاد زدیم و آه عمیق کشیدیم و یادش بخیر گفتیم! چی شد که نوستالژی باز شدیم ، چی شد که با دیدن عکسهای قدیمی ، منوهای قدیمی ، سینماهای قدیمی ، خونه های قدیمی ، سنگفرشهای قدیمی ، ته دلمون غصه ، رو لبمون خنده نشست!؟
چشمم افتاد به منوی قدیمی موسیو وارطان که روش نوشته بود ساندویچ کتلت یه تومن ، یکم کنارترش یه کاغذ نو چسبیده بود ، ساندویچ کالباس فیله ده هزار تومن!!!
۹۵/۰۲/۲۴