۲۵
ارديبهشت ۹۵
پریشب ، خزیده بودم تو رختخواب زیر پتو که بخوابم ، اما لامصب سردم بودم ، هر چی پتومو درزگیری میکردم و خودم رو جمع و جمع تر فایده نداشت ! یه دوستی داریم میگه آدم تا گرم نیفته خوابش نمیبره ! خلاصه به هر زور و زحمتی بود پاشدم رفتم یک عدد پتو دیگه آوردم و مجددا رفتم زیر دوبل پتو =)
یاد جُکی افتادم که سرشب خونده بودم که میگفت : خدایا یادش بخیر قبلا یه سال ٤ تا فصل داشت ، الان صبح پا میشیم بهاره ظهر تابستون عصر پاییز ( اشاره به طوفانهای عصرگاهی اخیر) شبم زمستون !!!! :)))

درزهای پتو دوبلم رو گرفتم ، یاد گرمایی که پارسال این موقع له له زنون تحمل کردم افتادم ، خدایاااااااااا توبه !! ما به همین ٤ فصل در یه روزت بسی راضی هستیم این اُردی رو بکـــِــــش! همون موقعها بود ، گرم افتادم ، خوابم برد ! رفیقمون راست میگفت تا آدم گرم نیفته خوابش نمیبره =)
۹۵/۰۲/۲۵