۲۶
آذر ۹۵
دیروز دختری سیاهپوش از رو به رو به سمت من میدویید هر چی نزدیک تر شدم ، تندتر می اومد ، مستقیم اومد سمت ماشین، محکم کوبیدم بهش ، پرت شد، باورم نمیشد تو اون تاریکی، گاز دادم رفتم، رفتم تو تونل ، سرعت ماشین کم نمیشد ، چشمم کامل باز نمیشد ، مثل وقتیکه اول صبح بیدار شده باشی، به زور یک چشمی رانندگی میکردم، تو خواب از خواب پریدم اما تو واقعیت نه.. خوشحال شدم ، خوابم برگشت به عقب ، اینبار دختر به سمتم اومد یا نیومد ، نمیدونم اما بهش نزدم... کاش این رانندگی هم به کابوسهام اضافه نشه.. :|
۹۵/۰۹/۲۶