خب این روزها که شما از من خبر ندارید من رفتم کباب خوردم، توی جالیز راه رفتم قورباغه بازی کردم از روی بوته ، خیار محلی چیدم... اونقد خیار خوردم که دلم درد گرفت... بستنی با شیر محلی خوردم.. که اندازهٔ تمامِ کودکیها خوشمزه بوددد... کنار دریا با ماشین و پیاده راه رفتم... چند باری از تهِ دل خندیدم... دلم تمشک خواست اما روم نشد وایسیم بخریم...تو یه کافهٔ درب و داغونِ کنار جاده یه نیمروی خوشمزه خوردم... جوجه های مرغ و خروسها رو نگاه کردم که تو حیاط شیطونی میکردن...تو یه رستوران سلف سرویسِ خیلی شلوغه با کلاس یه املت و صبحونهٔ خیلی بدمزه خوردم.. خخخ همچنان به این باورم بیشتر اطمینان حاصل کردم که رستوران هرچی سوسکی تر غذاش خوشمزه تر..یه پرورش ماهیِ مدرن رو از نزدیک دیدم... کلی ماهی قزل آلا خریدم... دلم میخواس چای لاهیجان بخرم اما نشد...دُمِ یه سمندرِ خوش خط و خال رو گرفتم تا حال اونایی که میترسیدن رو بگیرم، یه مرد روستاییِ خیلی مهربون رو دیدم که میتونست یه طنز نویسِ معرکه باشه... من چند روزی یک آزیِ واقعا شاد بودم...خیلی شاد...شاد با چاشنیِ سکوت
+ از اونایی که نگرانشون کردم معذرت میخوام... ببخشید.. :) درسته آپ نکردم اما به یادتون بودم اما نمیدونم چرا نمیتونستم چیزی بنویسم
+اونایی هم که فکر میکردن با حرف زدناشون پشت سر من خیلی حال من رو گرفتن ، تسلیت خدمتشون عرض میکنم !!
۳
۱
۹۳/۰۳/۱۸
آزیتا م.ز
پاسخ:
دیدی زود برگشتم ;)
خب منم یه موقعی درسامو خوندم الکامم آویختم خخخخ
ایشالا در آیندهٔ نزدیک میری صفا :)
پاسخ:
کجاست خجالت؟؟؟ بده بکشم موتاد شم اصننن ... بدددددده :))))
پاسخ:
عه وا لو نده خبر داشتی الان شاکی میشن تبعیض قائل شدی :)
فدای دل مهربونت بشم
پاسخ:
تقصیر توعه دیگه خجالت دادی دستم موتاد شدم :))))
پاسخ:
ممنون
همچنین برای شما :)
پاسخ:
آیکون هر کی حرف مفت میزنه فحش عمه :))))
دلم برات تنگ شده بود مهدی خخخ
پاسخ:
اوه.... دماغ نو را به شما تبریک میگیم :)))))
من برخلافه اکثر مواقع مسافرت خوبی رو داشتم :)
نبینم لب و اوچت خط باشه :)
پاسخ:
الان رو مود خنده ام... گریه کنم بگم دلم تنگ شده مهدییییییی عررررر :))))))
آخی مرسی
پاسخ:
پ ارواح شوهر عمش :)
پاسخ:
چیه؟؟؟ حسودی کردی؟:))))
پاسخ:
:)
گنده که دمش نلزک و دراز بود خودشم لاغره دیگه ولی از کف دستم بلندتر بود قدش... ناز بود خیلی ;)
پاسخ:
اونقد خوشممان میاد فحش میدید بهشون ;)
سعی من بر بودنه خخخخ
مووووچ
پاسخ:
نرفته بودم که...مشغول عشق حال بودم خخخ :-*:-*:-*:-*:-*
پاسخ:
اون دوس داشت من بگیرمش یه عشقی میکرد :)))) هی میگفت منو ول نکننننن :D
پاسخ:
دیگه نخواستم غم غربت بگیره :)
پاسخ:
خخخ تعجب کرده بود اتفاقا :)
جاتون بسیور خالی
پاسخ:
پ نه پ فکر کردی آزی از اون دختر لوساس؟ عمرا :D
پاسخ:
خواهش میکنم ... قابل نداشته بید :)
پاسخ:
مرسی چشات ناز میبینه :)
پاسخ:
پ میخواستی بدمزه جات بخووورم؟؟؟؟ ;)
پاسخ:
واسه شما بیشترش ایشالا :)
پاسخ:
نه رشت نبودم... نزدیکش بودم :)
پاسخ:
فدای تو ..ایشالا شما ;)
پاسخ:
چه خوب یکی پیدا شد بگه خوب بهره برده از این روزها...
خوشحالم خوب بودی :)
پاسخ:
ممنون همچنین شما :)
اونقده ناز بود :D
پاسخ:
هرچند زیاد دریا بازی نکردیم ولی خوب بود :)
پاسخ:
احتمالا تو اصل و جدم یه ریشه هایی دارم...تازه دستم بستست وگرنه میترکوندم ;)
پاسخ:
خخخ اصن یه وضی :)
خوبم :)
پاسخ:
سلام...
مسترش کیه دیگه؟؟ 8-)))))
قابل نداره آب پرتقال :)
پاسخ:
حدس زده بودی؟ ای کلک ;)
خب منم قبلا خرامو زدم الاغامم چروندم :)))))
پاسخ:
تعطیلات خوبی
ایشالا قسمت شمام بشه :)
:-*
پاسخ:
:)
عروسیت مبارک زری جون
پاسخ:
این نشون میده تصورات ما چقد میتونه اشتباه باشه ;)
قبلش مهربون بنظر نمیومدم؟
پاسخ:
معمولا در حال خنده ام... نخندیدن واسم سخته :)
ممنون
پاسخ:
آیکون چشماتو درویش کن :D
پاسخ:
ینی این همه مطلب رو ول کردی چسبیدی به آب پرتقاله... آخ خداوندا چقدر این بشر رو شکمو آفریدی :D
پاسخ:
تو پستهای اوایل اینجاست... اون قیافه ای که تو عکس کنار اینجا معلومه چیزی جز خطای دید نیس :)
پاسخ:
میخوام ذهنتون خلاق بار بیاد :)
پاسخ:
خب دیگه اینم نظریه... البته عکسم با عکس متفاوته...تو عکس چشمام پر از غم بودم و تو اون عکس لبخند خیلی سرمست :)
هورااااااااااااااااااااااااااااااااا...=)
اما من این چن روز همش درس خوندم.....دلمو سوزوندیاااا....:))