این نوشته خیلی هم ارزشِ خواندن ندارد ، در حالی که زیادی از بیکاری رنج میبرید آن را بخوانید
یادم میاد وقتی میخواستم پرنده بخرم ، یه کتاب کامل راجع بهشون خوندم که چطور باید نگهداری بشن ، روحیاتشون چطوره، رفتارهایی که از خودشون بروز میدن نشانگرِ چیه... از سایت که دیگه نگو... روز و شب تو سایتهای مختلف بودم تا هم مطالب مرتبط رو بخونم هم حتی نظرات غیر مرتبطِ بقیه رو... میخواستم وقتی برای اولین بار پرنده رو میارم تو خونه م بدونم باید باهاش چکار کنم ، یعنی حداقل تا حدی بدونم! حتی اگه سالها کتاب و مطلب راجع به یه کاری بخونی، چیزی که بدست میاری جایگزینِ اون تجربهء عملی نمیشه... اما مطمئنا از هیچ خیلی فراتره...
میدونید تو پرنده ها طوطی سانان از همه گونه ها باهوشتر و حساس ترن، تو همین طوطی سانان هم کاسکو خاکستری از بقیه بیشتر باهوش و حساسه... همهء کسایی که کاسکو نگه میدارند میدونن که باید باهاش مث یه بچه رفتار بشه، باید به شخصیتش احترام گذاشته بشه و هر چند میشه تربیتش کرد اما باید به سلیقه اش و چیزهایی که دوست داره یا نداره توجه بشه! همه پرنده بازها میدونن که اگه کاسکو حس کنه که از طرف صاحبش طرد شده یا صاحبش سرش جای دیگه ای گرمه و یا محبتش رو از اون دریغ کرده ، دچار کمبود محبت و توجه میشه و این مسئله باعث بروز یه سری رفتارهاست.. کاسکو اول کم اشتها میشه ، کم کم توجهی حتی به غذای مورد علاقه اش هم نمیکنه ، خموده میشه ینی بیشتر وقتها سرش به طرف پایین متمایل میشه، بعد شروع میکنه پرهای خودش رو کندن ، اگه بی توجهی ادامه پیدا کنه این پر کندن تا جایی ادامه پیدا میکنه که جز پرهای کَلّهء پرنده که تواناییِ کندنشون رو نداره چیزی از پر به تنش نمیمونه... دیگه از اون کاسکوی باشکوهِ زیبای شاد که تو خونه سلطنت میکرد و با وجودش به همهء آدمهای خونه انرژی مثبت میفرستاد چیزی نمیمونه.. میمونه یه موجود نحیفِ بی ریخت که هر کَس میبینتش حس ترحم رو تو خودش احساس میکنه... بسی موارد دیده شده که حتی کاسکو ها در همین سیر مُردن ، در حالی که بعد از مرگشون صاحبشون در سوگِ عمیقی فرو رفته بخاطر محبت و وابستگی ای که وجود داشته... اما...
کاش آدمها هم قبل از اینکه یه آدمِ دیگه رو تو قفسشون بندازن ، میزان حساسیتِ طرف رو مطالعه میکردن، کاش قبلش میرفتن یاد میگرفتن که باید چطور رفتار کنن با کسی که بظاهر میگن عاشقشن و کاش میفهمیدن این موجودی که روز به روز داره بی فروغتر و خموده تر میشه حتما یه دلیلی داره... حتما یه چیزی آزارش داده ... موجودِ قفسی ای که حالا از پرواز میترسه از پریدن و رفتن میترسه اما از قفس رنگ و رو رفته و بی مهر و بی توجه و مغایر سلیقه ش هم بیزار و در حال رنج کشیدنه... موجودی که اگه این روند ادامه پیدا کنه اول دونه دونه همه چیزش رو از دست میده و در نهایت یه روزی خواهد مُرد... مرگ شمع فقط تموم شدنش نیس، بی فروغ شدن هم برای شمع مرگه!!!