من سال 88 یه چند ماهی تو خیابونِ دبستان نزدیکِ سیدخندان زندگی میکردم، اون موقع واسه سرِ کار رفتن، هر روز تا سیدخندان پیاده میرفتم و برمیگشتم!! بالاتر از پُل سیدخندان یه کبابیِ فسقلی هست که فقط کبابِ بیرون بَر داره!!! همیشهٔ خدا جلوی این فِسقِل مغازه، یه صفِ طویل هست به چه عظمت!!! اون چند ماهی که هر روز از جلوش رد میشدم، همیشه پیش خودم میگفتم، واقعا این چه کبابی میده که ملت اینجوری حاضرند روز و شب جلوش صف بکشند!!! خلاصه این مسئله تا دو روز پیش واسه من یه راز بود!!! تا پریروز که داداشم خواست به من حال بده گفت بزار بریم کباب گلپایگانی ، برات بگیرم تا بفهمی چیه؟ من یه بار خوردم بــــــــــــــد نبوده!!!
خلاصه روز اول عید رفتیم دم درش دیدیم وَه، چه یه عالمه صف بازم جلو درشه! داداشم یه نیم ساعتی تو صف بود تا 6 سیخ کباب کوبیده گرفتُ رفتیم نشستیم تو پارک خوردیم!!! خداییش کبابش خیلی معمولی بود، خیلی هم چرب بود و از همه بدتر بین کبابش یه جورایی خوبِ خوب نپخته بود...به هر حال که ما دو تا مون خیلی خیلی گشنه بودیمُ خوردیمش!!!