خیلی دوست و آشناهایی که منو میشناسن ، وقتی میبینن من هر وقت مشکلی برام پیش میاد میرم سراغ طب سنتی و به طبابت امروزی زیاد ایمان ندارم و خوشم نمیاد ، مشتاق میشن و اول هی پرس و جو میکنن که چجوریه و کجا میری و جواب گرفتی و چه جالب و فلان و بهمان! بعد من واسشون میگم و آدرس میدم و نکات لازمه رو یادآور میشم و اونام کلی از خودشون اشتیاق نشون میدن و میگن چه خوب و چنان و چنین!آخر سر هم میپرسن تو مطمئنی اینقد موثره و جواب میده؟ منم میگم بــــــــله! اما آخرین جمله ای که به همشون میگم اینه که دوستِ عزیز من اگه رفتی دکتر و بهت دارو گیاهی داد و رژیم غذایی ، حتما باید تا آخرش بخوری و رعایت کنی وگرنه دارو بره تو گنجه و رژیم رو کاغذ بمونه ، نه موثر نیست!
شما که نمیشه مدام مقاله و مطلب ورزشی بخونی و انتظار داشته باشی بدنت ورزیده بشه! میشه؟ یا مثلا هی بشینی عکس غذا ببینی انتظار داشته باشی سیر بشی! میشه؟ پس چطور انتظار داری اون گیاه میاه ها بره تو کابینت و گنجه بعد حالت خوب بشه؟ o_0 خلاصه با همین یه جمله اونا که تا لحظات پیش افرادی بسیار بسیار مشتاق مینمودند ، پیییییییییس بادشون خالی شده و در میابند هیچ جای دنیا معجزه خیرات نمیکنن .
داشتم فکر میکردم این قانون ، تو همهٔ همهٔ موارد زندگی صدق میکنه ، رمز موفقیت تو هر کاری، جواب گرفتن از وسیله ای یا حتی دارویی، یا میوه گرفتن از درختی یا حتی تاثیر دیدن از محبتی ، مداومت تو انجامشه! اما شرط لازمش، اولین قدمه! و ای وای که چقد این اولین قدم همیشه سخته! واسه من یکی که اینجوریه همیشه ، اولین قدم رو به سختی بر میدارم اما آدمه مداومتم ! وقتی کاری رو شروع میکنم تا آخرش میرم! آخره آخرش..
دو هفته پیش که واسه دردِ دستم رفته بودم دکتر و دکتر واسم زالو درمانی تجویز کرد کنارشم چند تا دارو داد واسه دوهفته، که آدرس دادن که برم از عطاریه مخصوص خودشون تهیه کنم! چون مثلا اسم داروهاشون اینجوریه: کپسول H ، پَک کبد که مثلا تو پکیج کبد خودش داخلش یه قوطی پر از گیاههای مختلف پودر شده است با یه بسته کپسول با یه بطری که روش نوشته تیزن L همراه با دستورِ درست کردنش!و خب ریزِ چیزهایی که توش هست رو نمیگن، یعنی به عبارتی محتویات داروهاشون لو نمیدن!
وقتی داشتم دارو رو درست میکردم ، حس کیمیاگرهای قدیمی و طبیبهای زمان ابوعلی سینا بهم دست داده بود خخخخخ حس جالیبه که آدم داروشو خودش درست کنه ، باور کنید :)) البته مقدار دارو واسه دو هفته بود که اولین بار که درست کردم یادم رفت عکس بگیرم ولی بار دوم رو عکس گرفتم گفتم شاید براتون جالب باشه مراحلش رو ببینید :)
خب این همون قوطیه که توش پر از پودر گیاه بود و من یادم رفت از محتویات داخلش وقتی خشکه عکس بگیرم :|
خاونم عطار باشی گفت میریزیش تو 12 لیوان ابجوش بعدم با یه تنظیف ، صافش میکنی که البته من روش بهتری داشتم و کلا از این کیسه های خالی ای که برای تهیه دمنوشه استفاده کردم و نه سختی داشت نه کثیف کاری :)
اینم کیسه های چلونده شده بعد از دو ساعت دم کشیدن! که همون معنیه شیره کش کردن رو میده !
این کیسه های چای دم کردن واقعا عالیه پیشنهاد میکنم اگه اهل دمنوش هستین حتما تهیه کنید میتونید داخلش رو با هر چیزی که دوست دارید پر کنید
این محتویات پس از شیره کش شدن :)
اینم تیزن L که باید در آخر با همش قاطی میشد و من اول فکر میکردم ، چیز خاصی نیست ولی بعد از اینکه با دمنوش قاطیش کردم ، دیدم مایع تغییر رنگ داد فهمیدم یه فعل و انفعالاتی انجام شده
و در نهایت معجونی که که باید دو هفته پس از هر وعده غذایی یعنی روزی سه مرتبه میخوردم و هنوز دارم میخورم
جالب اینجا بود که اول از مزه اش خوشم نمیومد ولی بعدش خیلی بهش عادت کردم الان کلا خوشم میاد خخخخ
برای نتیجه گرفتن تو هر کاری باید مداومت به خرج داد ، اینو اینجا مینویسم تا خودمم خوووووووب یادم بمونه
همیشه دوست داشتم زالو رو از نزدیک ببینم. (البته در دنیای آدمها دیده ام ها...در دنیای حیوانات و حشرات و نرم تن ها ندیده ام هنوز)
یه چیز دیگه هم که یادم افتاد اینه که دوست دارم یک بار پاهامو توی اون حوضچه هایی که کلی ماهی کوچولو داره و میان پوست پا رو گاز میزنن تا لایه برداری بشه بذارم ببینم چه حسی داره
و در مورد بقیه متنت، صد البته عمل کردن کامل شما را به نتیجه کامل و مورد انتظار میرسونه....کتاب خریدن و کتاب با خودت اینور و اونور بردن آدمو با سواد و آگاه نمیکنه....خوندنشونه که در تو تاثیر میگذاره...
چقدر در دوران دانشجویی کتاب با خودمون حمل میکردیم....شده بودیم حمال الکتب. دلمون خوش بود با سوات ببخشید با سواد میشیم :)))