با اینکه بنظر میرسه که من خیلی سفر میرم و خیلی از کسایی که منو به نوعی میشناسن مدام به من میگن چقد سفر میری و فلان ، باید عارض شم که شاید من نسبت به اونایی که اصلا مسافرت جز زندگیشون نیست سفر زیاد میرم اما اصلا اونقدی نیست که دلم میخواد باشه ، شاید اگه دست خودم بود و میتونستم به تنهایی واسه زندگیم تصمیم بگیرم یه هیچهایکر (افرادی که همیشه در سفرن و تو سفر زندگی میکنن و سفر ارزون میرن ) میشدم ... حتما تا حالا کل که نه ولی بیشتر ایران رو دیده بودم شاید اصلا لیدر تور میشدم که همیشه تو سفر باشم... خلاصه میخوام بگم چقد سفر رفتن واسم مهمه ...
همینجوری بود که چندین و چند ماه دنبال همسفر بودم به همه دوستهای دور و نزدیکم گفتم بلکه یه نفر پیدا شه باهام بیاد که اینبار تنها نرم اما نشد که بشه ... واسه همینم دوباره عزمم رو جزم کردم که تنهایی راهی بشم ، از اونجایی که زمستون بود و دوست نداشتم مقصدم هم سرد باشه ،میموند چند تا کشور گرمسیری که ما ایرانیا راحت میتونیم بهشون سفر کنیم .اول میخواستم برم هند ، یه مقداری در موردش خوندم و تورها رو بررسی کردم اما بعد از اینکه چند تا سفرنامه از هند خوندم نظرم عوض شد، حالا چرا؟ چونکه از آخرین سفر خارجی ای که رفته بودم یه سال و نیم میگذشت بعد با انجام دو تا اسباب کشی و از دست دادن پدرم تو این حین احساس خستگی روحی و جسمی میکردم و با تحقیقاتم نسبت به هند مخصوصا رفتن به سه شهر دهلی آگرا و جیپور متوجه شدم که هند رفتن درسته که خیلی هیجان انگیز و جالبه اما با توجه به شرایط کشورش یه سفره راحت و ریلکسیشن نیست ، حس کردم که اون موقع روحیه رفتن به هند رو ندارم ... از اونجایی که سال 93 هم مالزی رفته بودم ، تصمیم گرفتم برم تایلند...