از اونجایی که شواهد نشون میده، افرادِ زیادی این اطراف نیستن :)) ولی بنده با عزمی راسخ همینجا هستم و تند تند از خودم پُست در میکنم تا نشون بدم که یه وبلاگ نویسِ اصیل خخخخ وبلاگش مثل ناموسشِ :))) و هیچ مناسبتی هرچند مهمی نمیتونه کاری کنه که وبلاگش یادش بره!!!
خب میدونید من چند سالی بود که شب عید سبزی پلو با ماهی نخورده بودم!!! یعنی درست از وقتی که شبهای عید مامانم نبود که با پایبندیِ راسخ این سنت رو بجا بیاره!!! تقریبا پنج سالی میشه!!! یک خانوادهٔ از هم گسیخته یک دردِ کهنه است که معمولا تو مناسبتهای خاص سر باز میکنه و اما مقابله کردن با این حسِ بدِ القا شده، نیرویِ عظیمی میخواد!!! البته که من سالهاست تلاش خودم رو برای خوب و شاد بودن کردم و میکنم :) زین رو دیشب سبزی خریدم تا سبزی پلو درست کنم :) و از اونجایی هم که خواستم شخص شخیصِ ماهیِ تُن هم در شبِ عید من سهیم باشه ، سبزی پلو با کنسرو ماهیِ تُن نوش جان نمودیَم :D چیه مگه؟ ماهی، ماهیِ دیگه!!! حالا چه سفید چه شوریده چه تُن!! :))))
خب از اونجایی هم که برادرم شمال به سر میبره، منُ سبزی پلو و ماهیِ تُن عزیز، دور هم شب عید را سپری کردیم :)
شما شب عید رسم دارید چی بخورید؟؟؟ سبزی پلو با ماهی؟ یا چیزهای دیگه؟ هرچند انگار کسی این دور و بر وقت نداره اما اگه دوس داشتین بیاین تعریف کنید یا اگه عکسی گرفتید برام بزارید تا منم با سفره هاتون شریک بشم :)