امروز این آقای همکار که یکی باید بیاد از برق بکِشتش که اینقد تند تند از خودش پست در نکنه ،یه پست نوشته بود که هی توش آه و فغان کرده که درهای رحمت خدا به روی من بسته شده و اینا... وقتی خوندمش یکم به این جمله فکر کردم... درِ رحمتِ خدا.... درِ رحمت.... در...... بعد که خوبتر فکر کردم دیدم دری وجود نداره...رحمت خدا تو جایی ، مخزنی ، انباری ، چیزی ، ذخیره نشده که ، دری داشته باشه... رحمتِ خدا جاریه... مثل آب.. مثل هوا، مثل امواج مادون قرمز و مافوق بنفش... مدام در حال ریزشه بی اینکه ما توجه کنیم... اشعهٔ خورشید تو کلهٔ همه میتابه... توجه نمیکنه کی پوستش تیره است کی روشن... کی ضد آفتاب زده کی نه! کی خوشش میاد کی نه... رحمت خدا هم پیوسته میتابه...میریزه.....حالا اگه شما عینک آفتابی زدی، یا رفتی زیر سایبون وایستادی دلیل بر نبودنش نیست!!! این فرستنده نیست که مشکل داره ، لطفا گیرنده هایِ خودتون رو انگولک کنید...
رودخونهٔ بهبهان
نمیدونم کِی خخخخ
خدا با کسی قهر نمیکنه، آدمها بچه ننه هستنُ تو کار قهر و قهر بازی... الکی ناز و ادای خودمونُ گردنِ خدا نندازیم...شبها که میخواین بخوابین شارژرتون روبزنید به پریزِ اون قدرتِ مطلق ازش بخواین صبح که پا شدین ، باتریتون FULL باشه ... تا هیچ روزی نرسه که کم بیارید ، battery low بزنید و خدای نکرده خاموش بشید...
اونجایی که سهراب سپهری میگه : " و خدایی که در این نزدیکی است ، لای این شب بوها، پای آن کاج بلند ، روی آگاهیِ آب ، روی قانون گیاه" فکر نکنیم که حالا شاعر بوده الکی یه چیزی گفته... نخیر ! این دقیقا همون حرفیه که من میخوام بگم... خدا ، قدرت برتر کائنات ، معبود ، خالق یا هر چیز دیگه ای که شما روش اسم میذارید... جاریه و همهٔ ماها رو در بر میگیره... اینقدم مث فامیل دور ، دَر رحمت ، دَر رحمت نکنیم :)))) آقا دری در کار نیست... اینجا هر روز سیل میاد ، سیل رحمتِ خدا و ما چه بخوایم چه نخوایم غرق شدگانیم... هیچ غریقی از این دریا نجات پیدا نکنه... آمیــــــــن خخخخخ