من خودم همیشه کسی بودم و هستم که مدام به همه توصیه میکردم و میکنم که به تورها و لیدر تورهای ایرانی تو خارج از کشور اصلا و ابدا اعتماد نکنین... چون بیشترشون نه تنها لیدر نیستن و هیچ حمایت و راهنمایی ای به آدم نمیکنن بلکه کلّاش هستن و شما رو بعنوان یه گونی پر پول میبینن که باید هر چه سریعتر خالیتون کنن...البته میگن لیدرهای خوب هم هستن ما که نه دیدیم نه شنیدیم ایشالا که باشن، دفعۀ پیش که با دوستم مالزی رفته بودم هم این قضیه رو میدونستم اما اونجا خیلی بزرگ و بی در پیکر بود و ما هم شرایط خیلی عادی ای نداشتیم واسه همین ترجیح دادیم از همون تورهای پیشنهادی لیدر مزخرفمون استفاده کنیم... اما اینبار تو ترکیه بازم با همون طناب پوسیده رفتم ته چاه..چرا؟ بخاطر عدم آگاهیم... این لیدر تورها یه شگردی دارن اونم اینه که وقتی شما رو از فرودگاه پیک آپ میکنن که برسونن به هتل مورد نظر اول یه برگه دستتون میدن که اسم همۀ تورهایی که دارن و مربوط به اون منطقه است رو به همراه تاریخ و ساعت و قیمتش نوشته ... جالب اینجاست که هم تو مالزی هم تو ترکیه اینا قیمتها رو به دلار نوشته بودن... بعد میکروفون دست میگیرن و شروع میکنن به بازار گرمی ... آخر سر هم میگن اگه بخواین از تورها استفاده کنین باید همین الان پول تورهای انتخابیتون رو بدید و اگه ندید بعدا نمیشه و فلان وبهمان... همون موقع هم شما رو وسوسه میکنن که اگه الان سه تا تور انتخاب کنید یه تور رایگان هم جایزه میگیرین... خلاصه حسابی از هیجان و جیب پر پول اولیۀ شما سوء استفاده میکنن...و من اینبار نیز گول خوردم و از همین تورها استفاده کردم... حالا چرا میگم گول خوردم؟ چون چند شب بعدش در حالی که دو تا از تورها رو رفته بودم و فقط مونده بود تور آخر ، در حالی که رفته بودم کنار خط ساحلی نزدیک هتل قدم بزنم دیدم گُله به گُله مغازه هایی هست که همون تورها رو اجرا میکنن و قیمتشون از نصف مبلغی که من پرداخت کرده بودم هم کمتر بود... که اتفاقا بعد به تور لیدر هم خیلی رک گفتم که شماها کلاه بردارید و اونم خیلی راحت گفت تازه کجاشو دیدید ما سه برابر قیمت بهتون انداختیم... خلاصه که ایرانیها همیشه یجوری اند که آدم از ایرانی بودنش پشیمون بشه... اینا رو گفتم که اگه یه روزی گذرتون اون جاها خورد ... گول نخورید... خلاصه در نهایت به خودم گفتم به درک ... اشتباه کردم اما بخاطر مقداری پول نباید غصه بخورم و لذت بردم...
من سه تا تور انتخاب کرده بودم که اولیش کشتی بود... که سوار یه کروز کوچولو میشدی و میبردنت روی دریای مدیترانه میچرخوندنت ... همۀ ما اسم این دریا رو زیاد شنیدیم .. بعضیها هم میگن یکی از زیباترین دریاهای دنیاست... که البته هست.. آبش واقعا فوق العاده اونقد شفافه که گاهی از این همه شفافیت نفس آدم میگیره... بعد این کشتی در سه نقطه نیم ساعت ایست داشت که هر کدوم عمق 5 و 11 و 14 متری داشتند... و ملت میتونن برن تو آب شنا کنن و لذت ببرن... جالب اینجا بود که خود کشتی دوش آب شیرین داشت چون آب دریا اونقد شور بود که وقتی رو تنت میموند ، قشنگ پوستت کنده میشد... بعد یه ناهار مختصری میدادن و برمیگشتن به ساحل.. که این پروسه تقریبا تا ساعت 4 بعدازظهر طول کشید...تو تمام این مدت هم موسیقی پخش میشه و هر کسی هم بخواد رو طبقه دوم آفتاب میگیره .. دیده شد که خیلی از اروپایی ها اون وسط داشتن کتاب میخوندن :))) خلاصه که تنها قومی که زیاد تو آب نرفتن و شنا نکردن ایرانیها بودن :| موقع برگشتن هم یه خانم ایرانی به من گفت اصلا خوش نگذشت ، من گفتم چرااااااااااااااااااا؟ من خیلی دوست داشتم آرزوم بود تو دریای مدیترانه شنا کنم و چقد لذت بخش بود و یه بار هم از طبقه دوم کشتی که ارتفاعش تقریبا 4 متر بود پریدم تو دریااااااا که یه حس غیر قابل گفتن داشت... که خانومه برگشت گفت اگه شنا نمیکردی خب بهت خوش نمیگذشت بعد من تو دلم گفتم ، تور کشتی پس واسه چیه؟ واسه شنا کردنه دیگه :|
موقع سوار شدن به کشتی...
ملت در حال عشق و حال تو دریا
بیایم اگه شنا بلد نیستیم یاد یگیریم... یه پسر بندرعباسی اونجا بود که شنا بلد نبود :| یکی از لذتهای سالم دنیا شنا کردنه... یکی از مهارتهای مفید هم هست... شنا بلد بودن خوبه ... بلد باشیم لطفا :))) والاع
دومین تور.. بازدید از پاموکاله بود که 3 ساعت و نیم از کوش آداسی فاصله داشت... کلیک کنید و توضیح علمیش رو بخونید... تقریبا یه جایی بود با سیستم باداب سورت خودمون تو ایران.. اما حیف که جاذبه های دیدنی ایران نادیده گرفته میشن و محیط مناسبی وجود نداره که بشه ازشون بهره برداری کرد... تو همون منطقه یه استخر طبیعی وجود داشت که اسمش استخر کلوپاترا بود و میگفتن هر کی بره اون تو شنا کنه زیبا میشه.. خلاصه که 30 لیر میگرفتن که راه بدن بری توش... ما هم که دیدیم همینقد زیبایی واسمون کافیه 30 لیر رو تو جیبمون نگه داشتیم نرفتیم خخخخ آیکون اعتماد بنفس :))))))
پاموکاله یا همون قصر پنبه ای
استخر کلوپاترا
ایدۀ جالبی داشت خانم چینیه واسه عکس گرفتن.. سنگهاش واقعا مثل پنبه بودن :)
تور بعدی و آخرین تور ، غواصی بود ... قبل از رفتن خیلی هیجان داشتم و یکم استرس احساسی که بندرت برام پیش میاد واسه کارهای جدید... این تور هم اینجوری بود که سوار یه کشتی شبیه همون کشتی اولی میشدیم البته با امکانات رفاهی کمتر و اینکه طبقه پایینش جای اینکه پر باشه از میز و صندلی پر بود از لباسها و وسابل مربوط به غواصی... بعدش هم راه میفتادن میرفتن وسط دریا جایی که محل کارشون بود لنگر مینداختن... قبلش هم یه آموزش کوچولو میدادن برای نحوه تنفس با کپسول اکسیژن و علامتهایی که باید بلد بود تا در موقع لزوم زیر آب استفاده کنی... مثلا چجوری بگی که حالت خوبه یا حالت بده ... غواصی تجربۀ خیلی جالبی بود... تا عمق 8 متری زیر آب میبردن و تقریبا 20 دقیقه زیر آب بودیم... آب اون پایین خیلی سرد بود و ماهیها که همش قایم میشدن مگر اینکه بوی غذا بهشون میخورد... یه موجود تیغ تیغی ای اون زیر بود که غواصها با چاقو بدنش رو پاره میکردن بعد یهو ماهیها نمیدونم از کجا پیداشون میشد شروع میکردن به خوردنش... اگر به دنیای زیر آب علاقه دارید حتما یه روز غواصی رو تجربه کنید خیلی حس خوبی داره...
لباسهای غواصی... خیلی چندش بود ولی پوشیدم دیگه خخخ
دقت کنید دستم از اون خارخاری ها گرفتم که ماهیها بیان :) .. اونقدم نگه داشتنش سخت بود میرفت تو دست آدم ماهی ها هم بهش نوک میزدن هی از دستم میفتاد
اینم از نزدیک فکر کنم تو فارسی بهش میگن تیغ دریایی یا توتیای دریایی و اسم انگلیسیش sea urchin اون سفیده دهنشه.. تیغهاشم تکون میداد :)
هتلی که انتخابب کرده بودم نزدیک معروفترین ساحل کوش آداسی بنام Ladies beach بود که کنارش پر بود از مغازه و رستوران و هر چی که فکرش رو بکنی..از این تفریحات آبی هم مثل جت اسکی و پاراسل و ... داشت . یه روز هم رفتم لب ساحل اونجا تا پاراسل سوار شم.. اگه نمیدونید پاراسل یه چتره که وصلش میکنن به یه قایق موتوری تند رو و میفرستنش تو آسمون ... یعنی زیر پات دریاست و با چتر تو آسمون ارتفاع تقریبا صد یا صد و پنجاه متری حرکت میکنی... واسه منی که عاشق پروازم حس وصف ناپذیری داشت اونقدری که 20 دقیقه بنظرم دو دقیقه گذشت هر چند هنوزم فکر میکنم دروغ میگن 20 دقیقه است نهایتش ده دقیقه باشه...
عالی بود
راستی یادم رفت بگم اگه گذرتون تو تابستون اون ورا افتاد یه گالن ضد آفتاب ببرید ، من که با وجود داشتن دو تیوب بازم سوختم و بعد از تور غواصی شبش تب و لرز کردم بخاطر سوختگی... چون اون روز یادم رفته بود همراهم ببرم و مدام تمدید کنم :| خلاصه حواستون باشه کباب نشید... فقط نمیدونم این اروپایی ها چجوری جزغاله میشدن ولی آخ نمیگفتن بازم حال میکردن زیر آفتاب +_+
ویوی اتاق
هزار تا عکس غروب گرفتم از بس که غروب زیبا بود اونجا.... درسته که یه هفته بود اما مثل یه روز گذشت ... همیشه ساعتهای خوب برا رفتن عجله دارن و ساعتهای تلخ برای موندن تلاش میکنن... امیدوارم که دل همتون شاد باشه و سفر های قشنگ برین با آدمهایی که در کنارشون خوشحالید ... مرسی که هستید مرسی که خوبید :)
غروب در لیدیز بیچ
این تیغ تیغیا فک کنم اسمش توتیا باشه