حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۰۱
بهمن ۹۲
-یه نفر: ببین میگم نیگا کن اون ور چقدر خلوته، اصن هیشکس از اونطرف لیز نمیخوره، همه عینِ اسکولها وایستادن تو صفِ این ور!
-من: خوب شاید اون ور یه مشکلی داره ، وگرنه مردم که مریض نیستن همه اینجا وایستن!
بعد از چند دقیقه....
-یه نفر: نه بابا به خدا الکی اینجا خودمون رو علاف کردیم بیا ، نه جونِ من بیا بریم اون سُرسُره رو یه نیگا بندازیم!
چند متر اون طرفتر بالا سرِ سُرسُرۀ متروک...
-من : خوب که چی؟ اینجا شیبش بیشتره خطرناک تر به نظر میاد!
-یه نفر: نه بابا کجاش شیبش بیشتره؟ بشین برو...
-من: خوب خودت اول برو...بابا ما تیوب هم نداریم که....داغون میشیم ها!!!!
-یه نفر: نه بابا...تو بشین منم پشت سرت میام!
-منِ احمق: باشه! بزار ببینم...برو عقب...دع.....هولم نده....میگم هولم نده عوضــــــــــــــــــــــــــــــی..........
دو ساعتِ بعد تو بیمارستان.....
-دکتر: دقیقا با کجا برخورد کردین؟
-من: موقعِ سُر خوردن، زیر برفها یه سنگِ قلمبه بود که مشخص نبود...محکم افتادم روی اون سنگ!!
-دکتر: خب! این قسمتِ عکس رو ببینید...به علتِ ضربۀ شدیدی که وارد شده...دنبالچه تون از این قسمت شکسته! الانم که
تورمِ شدید داره!
-من: دکتر خوب میشه؟ یادمه مامانم همیشه از بچگی بهم میگفت اگه یه بلایی سر دنبالچه ت بیاد...خوب نمیشه!
-دکتر: خب..میدونید شاید، مادرتون تا حدی حق داشتن! به مُرورِ زمان شاید کمی بهتر بشه! اما هنوز درمانِ قطعی ای وجود نداره!
-من: ......
-یه نفر: دکترچی گفت!؟
-من: گفت لطفا تو خفه شو....




4 بهمن 1390
یه جایی تو جاده چالوس



+و همچنان سه بارِ دیگر ...من به طُرُقِ مختلف افتادم و آه ازنهادم برخواست!
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۱
آزیتا م.ز

نظرات  (۴۷)

آزى خیلى خندیدم:)))) البته شرمنده!
سالگردش رو تسلیت میگم و به احترامش یه دقیقه سکوت میکنم
جدا از شوخى امیدوارم بلاخره یه ره حلى واسه این مشکلت پیدا شه.. خیلى سخت
من جا تو بودم کله اون فرد مذکور رو چنان میکندم که روزى هزار بار به غلط کردن بیفته! 
پاسخ:
منم نوشتم که بخندی عزیزم :))))))))))

کاش منم میتونستم کلۀ فرد مذکور بکنم اما حیف عرضه نداشتم!

ولی کلا هر بار میشینم و یه ناله میکنم یه چیزم نثارِ اون میکنم :))))
کی بود اون یه نفر ؟؟
یکم شفاف سازی کن !!! ایم محافظه کار نباش !!!
والا...
پاسخ:
عاخه به تو چه؟؟؟ فقط تو کارِ شناسایی افرادِ زندگی منه....

کلانتری مگه تو؟

میدونی من هر جور دلم میخواد مینویسم به کسی که تعهد ندادم چجوری بنویسم...تو برو خود را باش جانم!

ینی یه بارم نمیتونی درست رفتار کنی....ایشالا تو هم خوب میشی:)))
پس مشکلت ماله ساله 90 هست ک تا حالا اذیت میشی...
در کمال با اعصابی...دردو بلات بخوره تو دله هرچی بی وجود...

پاسخ:
اوهوم :|

:))) تو با اعصاب باشی. واییییییییی چه خوشحال کننده :)))) مرسی
پی اینطوری بود که از ناحیه "کون" دچار مشکل شدی! دلم برا "کونت" میسوزه که صاحبی همچون تو داره.
پاسخ:
بعله!

واسه چی؟ منم دلم برای خودم میسوزه عررررررررررررررر

آزی جون اگر تهران هستی، یه متخصص اورتوپد خوب میشناسم.خواستی بگو معرفیش کنم بهت

پاسخ:
تهران میام! ولی ارتوپدها هیچ غلطی در این مورد نمیکنن! ببینم چی میشه!

ممنون عزیزم :)
اوخخخخخخخخخخ:-S
پاسخ:
اووووووووووووووووووووووووووخ!
حالا دنبالچه ات خووب شد؟؟؟ :P
پاسخ:
نخیر...اگه پستِ "آخ اونجام" در وبلاگ مرحومم رو میخوندی....میدیدی که خوب مشده :(
من هر وقت میرم برف بازی و سرسره واینا همون اول یه تیوپ میزنم زیر بغلم ینی صاحاب میشم!بعد میرم سر میخورم هیی میرم سر میخورم دوباره میرم سر میخورم خلاصه ک مینمونمش دیگه او برفو سرسره رو تیوپو اینارو دیگه:-D امـــــــــــا هیچوقت بدون تیوپ سر نمیخورم!!!
پاسخ:
من معمولا هیچوقت نمیرفتم! یه بارم که رفتم این شد نتیجش :|
۰۱ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۵۲ خانومه آقای x
چه نامرد بوده یارو
ولی خدایی درد بدی میگن داره منم شنیدم!
خیلی ناجوره!!!!!
پاسخ:
بیشتر از اونی که نامرد باشه ابله و کودن بود!

بد دردیه بـــــــــــــــــــد!
Aziiiiiiii
:(
??..Konget dard mitone
Uuuuuuummmm
:(



پاسخ:
ها...مه کنگ درد دارنه باران جونم :(
ی حالتی نسبتا شبیه این رو تو پارک آبی داشتم. صف سرسره شلوغ بود همه میخاستن بپیچونن جلو بزنن از هم.بعد حدود رب ساعت رسیده بودیم بالا.چنتا سرسره کنار هم بود.حالا اونجا برا یکیش تازه تعارف هم میزدن که اول شما! شیبش تقریبا 90 بود. معلم ریاضی راهنمایی به شیب 90 میگفت شیب مرگ! فک کنم قلبت زودتر از خودت رسید پایین تو هم! :)
پس داستان باسن درد و بالش پیراشکی از اینجا شروع شده بوده!
پاسخ:
بابا اونجا آبِ من خودم قصر موجهای آبیِ مشهد رفته بودم! همه رو هم سوار شدم...اونجا هیجانِ دیگه داغون نمیشی...

من کلا دیگه به پایین نرسید...ینی رسیدم ولی از دردی که در لحظۀ اول تو کل بدنم پیچید...به حاتِ نیمه غش رسیدم اون پایین! :|

بعله!
salam azizam....kheili khandidam vali midonam kheili dard dare pas  vase hamine ke gofti sakhtete beshini....omidvaram zoodtar khob beshi 
پاسخ:
عه...شما کلا عادت کردید هرچی من میزارم بخندین انگار :))))

ممنون!
من میگم خانم ها مواظب خودشون نیستن کسی گوش نمیده.
بفرمایید شاهد از غیب رسید
پاسخ:
ینی فقط خانومها مواظب خودشون نیستن؟شاید!

شاید آقایون جون عزیزترن...حق با توعه...و این بد نیس خوبه!
چه بد...تازه سالگردش هم یادته
از وقتی اومدی اینجا هی یادم میره بیام...:(
پاسخ:
معلومه که یادمه...هر لحظه آزارم میده...هر لحظه!:|

یادت میره؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! ولی من یادم هست به تو سر بزنم! :)
الهی! ایشالا زودتر درمانی چیزی براش پیدا شه
پاسخ:
امیدوار بیدم! :|
میگم کاش اون یه نفر رو هم با خودت به زور میکشیدی کله اش میشکست دلت خنک میشدا! ;)
پاسخ:
واقعا واقعا...یهو هولم داد دیگه! :( ناغافلکی...
:(
چقد بد
یکی از دوستامم ی بلایی سر کمرم اورد...که...:(
پاسخ:
آخی...ایشالا کمر تو هم خوب بشی....آدم از دوست و آشنا ضربه میخوره دردش بیشتره اصن!
آخی آخی ....
واقعا ناراحت شدم. امیدوارم بهتر شی. 
پاسخ:
:) موتو شکر 
عقل که نباشه جان در عذابه.از تو بعید بود این حماقت ها.واقعا که.
پاسخ:
:( خاک تو سرم اصن!
آخه بی جنبه تو جنبه حرف بی پرده نداری مگه مرض داری
نوشتی بی پرده عزیز دلم ((:
منظورت از درست رفتار کردن تعریف و تمجید الکیه
من اهلش نیستم من حرف دلم میزنم
والا حرف ناجوری نزدم که یهو ترش میکنی چشاتو می بندی
هرچی میاد دهنت میگی !!!!!!!!!
یه سوال پرسیدم .
والا...
پاسخ:
آخه بی جنبه توکه جنبۀ جواب شنیدن نداری چرا یه کامنتی میدی که بعدا بیای شاکی بشی....

نخیر...دوست داشتی حرف دلتو زدی منم حرف دلمو بهت جواب دادم! انتظار داری قربون صدقه جوابتو بدم!؟والاع!

بدشم من کجا هرچی میاد دهنم  گفتم؟ تو مشکلِ پردازش داری جانم!

سوال پرسیدی منم اونجوری که دلم خواست جوابِ یه فضول باشی رو دادم!! شما تند تند ترش میکنی جانم! هر هر

+اگه یه روز تو تعریف تمجید کنی، مطمئنا یه جایِ کار میلنگه!
اتفاقا من هی می خواستم بیام بپرسم این دنبالچه در چه حاله ، هی موتاسفانه یادم می رفت...

پَ امروز سالگردش بوده، با قلبی اکنده از تاثر و ملال و اندوه تسلیت میگم...
نه حالا جدایی از شوخی می دونم چی میکشی منم یه بار از همون زاویه ای که شما خوردی زمین خوردم زمین و با وجود نشکستن دنبالچه ام ولی تا مدتها اصن نشستن زهرمارم شده بود...

پاسخ:
دنبالچه در حالِ بسیور بدیه عزیزم!

امروز نه سه روز دیگه ینی 4 بهمن تاریخهمون عکسه! :|

خیلی بده! خدا رو شکر کهمال تو نشکسته اما مراقب باش دیگه نیفتی روش چون با هر بار افتادن احتمالش بالاتر میره:( مراقب خودت باش...دردِ بدیه خیلی بد!
واقعا چندسال بوده که به حرف اون احمق گوش دادی و خر شدی؟

خب بعضی اتفاقها واقعا تقصیر حود انسان دیگه..اه حالم گرفته شد....یک نفر بی شعور :(
پاسخ:
حماقت آدم که به حرف یه آدمِ احمقتر گوش میده :(
اتفاقا داشتم فک می کردم امروز مگه 4بهمنه؟؟؟؟ خخخخخ
پاسخ:
عنوانش بتوجه عزیزم....به سالگرد نزدیک میشویم! :)
منم در اثر کل کلی که با یکی از دوستام داشتم از بالای الا کلنگ افتادم پایین! تا یه هفته دنبالچه ام به حدی درد میکرد که آخ و اوخم به هوا بود :دی
پاسخ:
اوخ اوخ.....حالا خوبی یه هفته اوخ اوخ کردی من دو سالِ به اوخاوخ افتادم! :/
عزییییزم....چقدر درد داشتی...خیلی زشته من مهندس این مملکت نمیدونستم دنبالچه چیه؟ :|
پاسخ:
دردم دارم همچنان عزیزم :/

جدا نمیدونستی؟ عه؟ خوب الاندیگه فهمیدی ایشالا هم همیشه سالم بمونه برات :)
دنبلاچه کجاست؟ با رسم شکل توضیح بده
اگه همون کونه پس داستان ناراحتی کونیت اینه، عجب!
پاسخ:
تو گوگل سرچ کن ،شکلش ریخته :)))

داستانش از اینجا شروع شدهبی تعبیت :))))))
بعد اون یه نفرو چکارش کردی؟ نمی خوای بگی که حلالش کردی؟!!!!!!!!!
پاسخ:
هیچ کار! خب هرچی بیشتر فکرمیکنم میبینم مقصر اصلی خودم بودم! و این خیلی دردناکتره که خودم بیشتر این بلارو سر خودم آوردم تا اون..:/


+چه عجب ازاین ورا راه گم نکردید عایا ؟؟ خخخخخخخخخخخ :))))))
انصاف خوب چیزیه که متاسفانه شما نداری
اگه یه بار دیگه کامنتای من و جوابت رو بخونی بد نیست.

پاسخ:
به غورعان تو هستۀ پردازشت مشکل داره.... :))))
۰۲ بهمن ۹۲ ، ۰۱:۳۹ تپلچه خانوم

در حال حاضر امار فنارفتگی دنبالچه در حال افزایشه ! به جون خودم! اصن انگار مد شده طرف دنبالچش بشکنه :))))

 

+ از دست تو با این فایل صوتیت!چسبیدم به کف زمین :)))

پاسخ:
آره...اتفاقا منم دقت کردم...نمیدونم دلیلش چیه واقعا :/


+:))))))
یه چیز بگم اگه واقعا درک داشته باشی قبول میکنی .
تا حالا فکر کردی چرا این همه بلا سرت میاد ؟؟؟
بشین فکر کن هسته پردازش من مشکل داره حالا یا تو؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
اتفاقا هر چی فکر کردم یادم نیومد ایـــــــن همه بلا دقیقا چی بوده؟

من تو این 27 سال زندگیم تا حال به جز همین دنبالچه  هیچجام نشکسته...نه دستم نه پام...نه جاییمو گچ گرفتم نه تاحالا پام به اتاق عمل رسیده نه بیماریِ ناجوری گرفتم! دو سه بار بیشتر نشده پام رسیده بیمارستان اصن!حتی سرما هم خیلی کم میخورم! تو خیلی موقعیتها که میتونستم بمیرم در واقع هیچیم نشده! خیلی فکر کردم فقط به این نتیجه رسیدم که چه بده آدمها خودشون رو بذارن جایِ حق در حالی که از هیچی خبر ندارن!

یادمه قبلا گفته بودی از کل کل کامنتی با من خوشت میاد اما متاسفانه من از کَل کَل از هر نوعیش چه باتو چه با هر کسِ دیگه نه تنها خوشم نمیاد بلکه خیلی هم بدم میاد! شما هم اگه از منو از اینجا و نوشته هاش و همه چیش خوشت نمیاد...لطفا دیگه نیا! که نه باعث آزارِ خودت بشی نه من! من در آرامش کامل دارم این حرفهارو میزنم و اصلا هم تُرش نکردم دوست عزیز...
عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی

پاسخ:
کجاش دقیقا؟
۰۲ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۰۲ گوریل ادیب
سلام بانو جان صبح بخیر . وجیزه ذیل برگ سبزی است تحفه ی درویش در همدردی با بانو و سب و لعن عامل آن

 

ای که دنبالچه ات مُنکَسِر است

درد و رنج و تَعَبش مستمر است

 

بالشی از پر قو تهیه کن

حفره ای در وسطش تعبیه کن

 

بِنِه آن عضو پسین بر سوراخ

تا نگویی وقت بنشستن آخ

 

بعد ازآن چون که شدی  فارغ حال

رو نما سوی خداوند و بنال

 

کای خداوند من ای اصل و زَعیم

ای  تو "فاکنده ی" شیطان رجیم

 

چون  شناسی  تو خود این علت درد

وآنکه رخسار مرا زرد بکرد

 

سنگی از غیب رها کن سویش

سوی ماتحت کَلِ بی مویش

 

تا رود سنگ درونش یه وجب

نتواند بنشیند به عقب

 

یا که  سرسوخته چوبی بفرست

سرآن تیز نما  چون اِوِرِست

 

چوب را از سَرِ سردش بزنم

به نشمینگه آن دوشمنم

 

که رسد تا به گلویش از بیخ

بعد از آن هَروَلِه بنماید سیخ

 

لکن از داغی دیگر سَرِ چوب

کس نیارد که کند خارج چوب

پاسخ:
واقعا شعر قشنگی بود خیلی باحال.... ینی میخوای بگی شاعرش گوریلِ ادیب بود عایا؟؟؟؟


البته بالشت دارم....پر قو نیست اما بالشت دیگه...اما دیگر بالشتم ره به جایی نمیبرد


گوریل جان شعر فوق العاده بود :)

الهی درد تو خیلی خیلی بده.من لگنم درد میکنه!میشینم پا میشم میمیرم.

بابام اسممو گذاشته مهسا اسقاطی!بس همش یه جام درد میکنه.

پاسخ:
آخی چرا ؟ لگن :( پس تو هم کلی سختی تحمل میکنی که :/

آخی:(

نمیخندم که ممکنه این بلا سر خودمم بیاد

خیلو بده

ایشالا خوبه خوبه خوب بشه

پاسخ:
:)
از اون موقع که توی لیست دوستان نمیاد وبت خدایش با این سرعت من سخته اومدن ولی هر وقتم میام همه پستهای قبلو می خونم و حالشو می برم:)) شما در قلب ما هستید خانوم:*
پاسخ:
ممنون! :)

ینی سرعت به وب دوستان ربط داره عایا؟ :)))

همینم که میای جای بسی خوشحالیه
عررررررررررررررررررررررررررر دنبالچه ی ننه م
پاسخ:
:)))))))))))))))))
خواهش موکونم باابن ک موشکلی نداری؟ دی:
پاسخ:
نه این خیلی خوبه...:)
روایت تلخی ک شیرین بیان شد 
ایشالا خوب شی 
پاسخ:
:))
۰۲ بهمن ۹۲ ، ۱۸:۰۱ سرهنگ تمام
آخه بیشعور آدم بدون تویوپ سُر میخوره ؟
حالا تو دنبالچه ت ترکید
اگه اونی که باتو بود این بلا سرش میومد دم و دستگاش میترکید ُ درجا میمرد
 
من یه بار بدون تویوپ سر خوردم 2 متر که سُر خوردم بعدش قِل خوردم تمام صورتو دست و گردنو حتی کانم زخم شده بود :)))
پاسخ:
با تیوب هم خطرهای خودشو داره سرهنگ!

بعد از کجا میدونی اونی که باهام بود دم و دستگاه داشت :)))؟

عجب پس تجربه داری؟ :)
آخی...چه بدجا...
امیدوارم خوب شی...
پاسخ:
اوخ...خیلی :/
۰۲ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۲۳ سرهنگ تمام
 نداشت؟؟؟ ینی میخای بگی دخدر بود؟؟؟
2 تا دخدر تنها رفته بودن؟؟؟ مردی نبود؟؟؟
حقته پس :)))
پاسخ:
چرا مرد هم بود ....خو اونا اون ور بودن! وا!

حالا گیریم که تنهام رفته بودیم چرا حقمه؟ :/ عبضی...

حالا خوب خودت دختری اینقدر تبعیض نژادی عایا؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

میدونی اصن اون مردها اگه نبودن باهامون بهتر بود...چون هیچ گهی نخوردن واسه مواظبت از ما! والا!
هر وقت میام وبلاگ شما این دنبالچه‌ام حس درد پیدا میکنه :|
خدا شِفا بده راحت بشید
منم از این حس راحت بشم :/
پاسخ:
هر وقت میای؟؟؟!!!! چرا هر وقت میای؟؟؟؟ قبلا هم خبر داشتی مگه از موضوع!؟
این همه حسهای خوبه دیگه هم هست اونا پیدا کن!
الهـــــــــــــی آمین!

نمیدونم چرا لگنم درد میکنه.به جایی هم نخوردم!ولی یه وری شدم با هر اخ واوخی که میگم یه بار تو یادم میفتی!چجور این درد رو تحمل میکنی!:((

خودم میگم نکنه از گودی کمر این درد رو دارم!؟یعنی  وقتی نشستم بلند شدنم با درد همراهه.

دور باشد درد از همه.

 

پاسخ:
آخ...شاید...در رفته یا جابجا شده....دکتر نرفتی؟؟؟ من به سختی تحمل میکنم چون چاره ای ندارم:|

گودی کمر به لگن ربطی نداره...به کمر ربط داره اگه بخاد مال اون باشه باید کمرت درد بگیره... اگه پیش یکی از این شکسته بندهای قدیمی بری خیلی خوبه اونا تو این جور مسائل استادند....وگرنه دکترهای امروزی چیزی سرشون نمیشه اینجور وقتها :)

الهی آمین :)
دوست دارم بدونم با اون یه نفر چیکار کردی...؟خعلی!
پاسخ:
هیچی :|

امروزم تولدش بود اس دادم تبریک گفتم
آخخخخخخخخ. چقدر بد.... سعی کن فراموش کنی دیگه بهش فکر نکن. نه اینکه سالگردم واسش بگیری!
 حالا بعد عملت خوب شدی؟  الان وضعیتت چجوریه؟
پاسخ:
مگه به فکر کردنه منه؟ وقتی با هر نشست و برخاستی دردت بیاد لازم نیس اصنبهش فکر کنی که چون همیشه موجوده!
بعدم اون مطلب سالگرد در جوابِ سوالهایِ مداومی مث سوال شما نوشتم که مدام میپرسیدن چی شده چی شده! :)
الان کمی بهترم :)
فکر کنم با سلول های بنیادی بشه درمانش کرد.
پاسخ:
آیکون نیما دکتر میشود خخخخخ :))))
سلام خوب هستید انشالله؟ من به طور اتفاقی اینجا اومدم و میخواستم بگم خوب شدید؟ من با مشکلی دقیقا مثل شما درگیرم، دوساله. خواهش میکنم اگهکاری کردید بهتر شده بگید. منافسردگی شدید گرفتم
پاسخ:
من دو سال با درد سپری کردم هر جا میرفتم باید تیوب همراهم بود چون نمیتونستم بشینم .. در نهایت یه شکسته بند قدیمی نمیدونم از کجا شمارش رو پیدا کردیم و یجایی پشت زندان قزل حصار خونش بود رفتیم .. خیلی شلوغ بود .. اون دنبالچه شکسته رو با دست جا مینداخت و صاف میکرد.. بعد از اون راحت شدم و دردم ۹۰ درصد از بین رفت الان سالها گذشته فقط گاهی جای سفت میشینم درد میگیره.. خدا خیرش بده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">