خاطرات یک حاجیه خانم دیوانه 7
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم مهر 1392 ساعت 15:0 شماره پست: 179
از مدینه ما را با کل اسبابمان که در این یک هفته بیشتر هم شده بود ،سوار اتوبوس کردند!!!!!!گفته بودن لباسهای سفید احراممان را بر تن کنیم چون در نرسیده به مکه مارا به مسجد شجره میبردند و محرم میشدیم!!!!! اما واقعا یک مُحرمِ خسته و کوفته خوشایند نبود!!!!لا اقل برای من که چنین بود !!!!خستگیِ راه همیشه مرا شکست میدهد!!!ینی کاری میکند که شوقِ رسیدن به هدفی که در مقصد دارم را از دست بدهم!!!!همیشه ترجیح میدهم طوری برنامه ریزی شود که جسمِ خسته ام نتواند شوق و اشتیاق روحی ام را زایل کند!!!!اما خوب این بار هم دستِ من نبود! کلی در مسجد شجره برای لبیک گفتن و مُحرم شدن معطل شدیم!!!!!از گشنگی رو به هلاکت بودیم که بستنی ای از مغازه خریده و گرچه با شیر شتر درست شده بود و کمی شور مزه مارا از مرگ حتمی نجات داد!!!!
دوباره سوار اتوبوس شدیم و حدود ساعت نه شب بود که به مکه رسیدیم!!!اول از همه رفتیم هتل تا دست و رویی بشوییم و وسایلمان بزاریم!!!!شام بخوریم و راهی طواف شویم!!!!از آنجا که مُحرم شده بودیم نباید به آینه نگاه میکردیم!!!!!!!سحر از صبح لنز در چشمهایش گذاشته بود و بعد از چهارده ساعت هنوز در چشمهایش بود ،دیگر چشمهایش طاقت نداشت و کاملا واضح بود که در حالِ فنایِش است!!!اما هرچه بهش گفتم که تو به آینه نیگا کن و اینو در بیار گناهش گردن من!!!!نکرد که نکرد!!!بهش گفتم کل طواف را نمیتوانی روی عبادت تمرکز کنی اما به گوشش نرفت که نرفت!!!همین هم شد که تا دو روز بعدش چشمش کمی عفونت کند و درگیر قطره ریختن و مراقبت شود!!!!
شام را که خوردیم با آن همه خستگی ما را بردن به مسجد الحرام برای انجام اعمال حج!!!تمام مسیر داشتم با خودم کلنجار میرفتم که واردِ فاز معنوی شوم و توجهی به خستگی و دردهای جسمانیم و هوای بسیار گرم و شرجی و خفه کننده مکه نکنم!!!!میدانم که100% موفق نبودم اما تلاش خودم را کردم! به مقدسات عالم ،قسم! تلاش خودم را کردم تا از خودم شوق در کنم!
وارد مسجدالحرام شدیم، خیلی بزرگ بود و به اندازه مسجدالنبی تمیز و زیبا نبود!!!! اگر بدانید، وسط مسجدالحرام سقف ندارد همانجایی که کعبه در آنجا واقع است پس تهویهٔ مناسبی هم نداشت!!!!!حدود ساعت یازده شب بود که وارد مسجد شدیم، اما نشانه ای از سکون و سکوت و آرامش شب وجود نداشت!!!!! اعمال حج عمره شامل اینها بود: 7 دور طواف حج عمره به دور کعبه!!!!دو رکعت نماز حج.7 دور، شد و آمد بین صفاو مروه،تقصیر(کوتاه کردن قسمتی از مو یا ناخن) و پس از این دوباره 7 دور طواف نساء و دو رکعت نماز نساء!!!!! خوب این طواف نساء چه بود!!!؟ میگفتند کسی که مُحرم میشود برای حج ،به تمام زنها و مردهای دنیا نا مَحرم میشود حتی آنهایی که الان بهشان مَحرم است مثلا حتی بودن با شوهر یا زن خودش برایش حرام میشود و برای اینکه این تاثــــــــــــــــیر خنثی شود!!!!و حاجی بتواند در آینده به آغوش گرم مَحرمان خویش برگردد و حالش را ببرد، باید طواف و نمازِ نساء را به جا آورد!!!!وقتی با دلْ دردِ شدید و خستگیِ زیاد در آن هوای بس مزخرف و با آنهمه پارچه،مارچه ای که به خودم پیچیده بودم و داشتم در آن ازدحام هلاک میشدم به این فکر میکردم که باید چقدر راه اضافی بروم تا بعدا بتوانم شـــــــــــوهر کرده و باهایش صفا کنم و اگر نه ،تمام طولِ زندگی مشترکم زِنا حساب میشود و فردا روزی خدا جیزم میکند، با خدا مکالمه و مباحثه میکردم که من اینجا چه غلطی میکنم؟ وقتی این حرفها در کَدَّم (کَتَّم) نمیرود که نمیرود....
مارا آرام آرام به سمتِ کعبه میبردند ،اما هنوز به جایی نرسیده بودیم که رویت شود.....
ادامه دارد.....