حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۲۴
ارديبهشت ۹۳

تو دورانِ راهنماییم مستاجرِ یه خونۀ دو طبقه بودیم که صابخونه یه خانم بود که شوهرش فوت شده بودُ سه تا پسر داشت، پسر اولیش یکم تپل و قد کوتاه بود اما مهربون ، خیلی هم حواسش به مامانش بود ، پسر دومی لاغر و قد بلند بود و تو کُلِ محل به شر بودن معروف ،کلا کاری بلد نبود جز دق دادنِ مامانش، پسر سومی که اتفاقا اون موقع کنکوری بود از همه آروم تر بود، بعد از نظر قیافه هم خیلی زیادی خوب بود ینی واسۀ یه پسر زیادی خوشگل بود، خیلیها تو محل به شوخی میگفتن که خانمِ الف از بس دلش دختر میخواسته که این پسر آخریش، هم قیافش هم اخلاقش دخترونه شده... از اونجایی که خیلی بچۀ آرومُ سر به براهی بود اصلا تو کوچه موچه رویت نمیشد من یه چند باری بیشتر ندیده بودمش هر بارم میدیدمش همچین یه سلامِ تندی میکردُ تو افق محو میشد...

سالِ آخری که اونجا بودیم این هر روز عصرها که مامانش میرفت دورِ همی یا خونۀ عمش که همون کوچه بغلی بود ،صدایِ ضبطشون رو زیاد میکردُ پنجره هم وا میکرد آهنگِ "نازی ناز کن "رو میزاشت بعد از تموم شدنش هم خاموش میکرد...اتفاقا اتاقش بالای اتاقِ ما بود...بعد یه چند وقت وسطاش صدایِ خودشم شنیده میشد که داره با آهنگ میخونه...یه بار داداشم بدو بدو از تو اتاق اومد گفت آزی بیا ببین محسن داره با آهنگ میخونه بیا ببین میگه آزی ناز کن یا من اشتباه میکنم؟ منم رفتم تو اتاق گوشامُ تیز کردم و دیدم بعــــــــــــــــــــــله ! آقا محسن همچین با یه سوزی میخونه آزی ناز کن که نگو خخخخخخ

خب تقریبا هر روز و هر روز این اتفاق تکرار میشد اما هیچ اتفاقِ دیگه ای نمیفتاد حتی بعد از اون من محسن رو واسه یه سلامِ کوچیک هم ندیدم کلا خودش رو تو افق بطور کامل محو کرده بودُ آزی ناز کن میخوندُ بیرون نمیومد تا من واسش ناز کنم خخخخ

الان کنجکاوید ببینید که بعدش چی شد؟ بعدش هیچی نشد ما از اون خونه رفتیم و دیگه هم خبردار نشدم که محسن شکستِ عشقی خورد یا نخورد...اما خب باعث شد من هر موقع هر جا این آهنگِ ابی رو میشنوم یادش بیفتم! مث امروز که باز همسایم داشت با صدایِ بلند با ابی حال میکرد...و من یادش افتادم، یادِ پسری که هر روز با صدایِ بلند واسم ترانه میخوند :))

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۳/۰۲/۲۴
آزیتا م.ز

نظرات  (۵۵)

۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۸ نیلسون دروازه بان پرسپولیس
بابا آزی چقدر کشته مرده داشتی خوش به حالت. ما که هیچ کی نمیومد بگه خرت به چند. اونایی هم که دور و بر ما بودن فقط به فکر تیغ زدن بودن
پاسخ:
الان این کشته یا مرده که میفرمایید به چه دردِ بنده خورده حالا که شما نداشتین خخخ
بعدشم بنده عرض کردم کاریزماتیکم :)))))))
واو کاریزماتیکD=
پاسخ:
:دی
آزی نه آزیـــــــــــــــــــــــــتا
اصلا شما میخوای من رو دق بدین نه؟ :|
سه خط از روی این بنویسید:
خانم آزیتا ام.زاده
:دی
پاسخ:
به هر حال چه شما حرص بخوری چه نخوری ملت بنده رو آزی هم صدا میکنن :)))))

بده حالا واسم شعر میخوند؟؟؟ خخخ
آزی نازکن:))

پاسخ:
اصن بنده و ناز کردن؟ :P
تو باید اونو در می یافتی خخخ
لگد زدی به بختت :)))
پاسخ:
هر کار کردم دریافته نشد خخخخ
۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۰۸ خانم هموستات
پسر دیوونه بوده،تو تخلیاتش عاشق شده دور همی:))))
پاسخ:
احتمالا... تازه کاری ام انجام نمیداد جز آزی ناز کن خوندن :)
اوخییییی چه گناهی بوده محسن:))) ازی دلبری بودی واسه خودتا از همون کوشولویی شیطون;) خخخ اگه خجالتی نبود شاید الان پای یه نی نی خوشگلم درمیون میبودD= [ایکون خاله گوجه^_^ خخخ]
پاسخ:
نی نیO_0
فکر کن من تو 14 سالگی ازدواج میکردم خخخخ اونم با محسن هار هار :)))))
کلا بچه مظلومی بود
عجب!
عزیزم البته این مربوط به دهه ی ما بوده ها.
الان مستقیم میرن میگن به دختر همسایه که میخوانش!
والا...
:)))
پاسخ:
بابا هم اون بچه بود هم من... چیو میخوان خخخ
بعدشم محسن نسبت به همون موقعشم زیادی خجالتی بود :)))))
خاک تو سرش ملوم نیس عایا تو اتاق کاره دیگه ای هم می کرد همراه ترانه یا نه :| :)) خوب شد کوچ کردین از اونجا وگرنه ملوم نبود چی بسرت میومد :))
پاسخ:
نه بابا... بچه خوبی بود تو چرا اینقد بدبینانه برخورد میکنی؟
من اون موقع هر چی تلاش کردم بازم ببینمش بش سلام کنم نشد خخخخ
چه تعداد کاریزماتیکا داره میره بالا اولیش که من بودم خخخخ
خب از نیلسون به بوفون تغییر کنه اسمت شاید ملت روت حساب وا کنن :)))))))))))))
پاسخ:
آره اولیش تو بودی... ها هاااااااااااا :))))
میگم شاید این یکی ام عاشق شده ....!!!!
ی تحقیقی بکن....:-o
پاسخ:
این یکی هم؟؟؟؟ قبلا کی بوده؟
عزیزم مال 13 سال پیشه کجا برم تحقیق
آخیی! چه عاشق خجالتی بوده بچه :) فکر کنم منتظر بود تو خودت بری درشون رو بزنی باهاش حرف بزنی 
پاسخ:
بابا من هر چی تلاش کردم نشد، دیگه منم اونقد پررو نبودم برم درشون رو بزنم خخخخ
چه ب خودشم گرفته
خخخ

پاسخ:
به عمم بگیرم؟؟؟ یه آزی بیشتر نبود که

عزیزمممم چه طفلکی بوده!!!!حالا یه بنده خدایی ما رو مورد عنایت قرار داد با اهنگ خالی اقامون ابی!!!یعنی عنایتاااااااااااااااا!

الان باعث شدی من یه دور نازی ناز کن بگوشم(بچه کلی گشته یه همچین شباهتی رو یافته هاااا واس اسمت) یه دور خالی!

دیگه خودش گفته منو با تنهاییام تنها بزار احتمالا فکر شکست عشقیشو هم کرده بچگیییییی!!

و من شدیدا عاشق داداشت دارم میشم خیلیییی خوب بوده کوشولووووو

پاسخ:
دلشم گرفته بوده بچم... روزهای آفتابی ام نباید به روش میوردم خخخخخ

بعد این آهنگ خالی کدومه؟ من اسمشون دقیق خاطرم نیس...شعرش رو بگی یادم میاد :)
داداشم که ماه بود کلا ما با هم مَچه مَچ بودیم :)
سلام آخی بیچاره نکنه درفراقت بلاملایی سره خودش اورده باشه خخخخخخخخخخخخخ
عزیزم وبت عالیه به منم سربزنی خوشحال میشم اگه با تبادل لینک موافقی حتماخبرم کن ممنون بای
پاسخ:
نه مطلع شدیم بلایی سرش نیومده خخخخ
آخى:) شایدم نه حتمن حتمن عاشق بوده...
فک کن الان کجاست اونم گاهى یادت میفته؟احتمالن الان زن و بچه داره اسم دخترشم به یاد تو گذاشته آزیتا:))
پاسخ:
خخخخ فکر کن.... نه بعید میدونم پسرها زیاد نوستالژیک نمیباشن ترنج جون :)
این دیگه چه مدلش بود!!! خندم گرفت... بنده خدا :)))))))
پاسخ:
اینم یه مدلی بوده دیگه :))))
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۲۶ استاد سلام علیکم خیلی ناشناس خخخخ
خخخخخ آره یادمه اونارو :D باور کن دختر بود لباس پسرونه میپوشید! من شک ندارم خخخخخخ
پاسخ:
الکی عیب نذار رو پسر مردم حتما باید مث تو بی ریخت باشه که پسر باشه :))))
کجایی آزی؟؟؟:0
پاسخ:
همینجا :)
چه پسر باحالی بوده...
پاسخ:
جدا؟؟؟ دقیقا کجاش باحال بود؟ :D
سلام

آخ از دل محسن
خب یه توجه بهش میکردی
گناه داشت بنده خدا
پاسخ:
بابا من توجه میکردم اون قایم میشد خخخخ
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۲۲ نیلسون دروازه بان پرسپولیس
چند بار فایل صوتی رو گوش کردم بالاخره فهمیدم که صدای خودته. آخه در حالت عادی یک خشونت کوچیک توی صدات هست ولی اونجا صدات خیلی ظرافت داشت.
پاسخ:
اون خشونت مال وقت سر کاره با آقای همکار خخخ
خخخخخخخ پسره دیوونه

پاسخ:
بعله... در اون اکثرا یه دوران دیوونگی سراغ آدمها میاد :)))
سلام
آزی یه شخصیت منحصر بفرده!اصن یه چیز عجیبیه!!والااااا
پاسخ:
سلام
عه واااااا
واقعنی؟؟؟؟ خخخخخ
نگوووووو :))))))
خخخخخخ D:
پاسخ:
:))))))
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۲۰ نیلسون دروازه بان پرسپولیس
من یک دوستی داشتم خیلی شیطون بود.. برای دخترایی که باهاشون دوست بود شعر میخوند منتها شعراش همه یکی بود فقط اسم این یکی رو بر می داشت اسم اون یکی دیگه رو میذاشت.
پاسخ:
دوست شما خسته نباشه قربان
والا الان بچه ها خیلی پیشرفت کردن نسبت به زمان ما.

+ الهی... خب روش نمیشده دیگه. ولی کلا حس خوبیه که یکی توی گذشته آدم رو اینجوری دوست بداره. :)
پاسخ:
خب تکنولوژی بچه ها رو از کودکی اجتماعی بار میاره... ماها گوشه گیر تر بودیم :)

خب هرچند هنوزم مطمئن نیستم دوست داشتن بود یا نه ولی خاطرش جالبه :D
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۴۱ نیلسون دروازه بان پرسپولیس
جناب emperor مشکل از اسم نیست.
پاسخ:
ع چیه پ؟ :))))
چرا نظرای من تایید نمیشه؟؟
پاسخ:
تایید شد جناب هنوز نرسیده بودم بهشون :)
اصلا بگن مهم خودم هستم که کامل و بدون نقص میگم آ ز ی ت آ
:دی
نه چه بدی داره یحتمل از شما خوشش اومده بوده :))))
پاسخ:
تو دلش دوس داشته دیگه ولی به زبون نیورد :D
آخی نازی :))

این استاد سلام علیک کیه که اونا رو یادشه؟ :D
پاسخ:
همسایمون بوده از بچگی خاله جون :)
خخخخخخخخخخخخ
خوب بود تو هم وقتی اون ضبط رو خاموش می کرد تو ضبط روشن میکردی اهنگ سپیده رو میذاشتی  و اونوقت به جاش میخوندی: محســـــــــن از اون روز که چشام چشاتو دیده نمی دونی نمی دونی دل من چی کشیده!! خخخخخخخخخخخ
پاسخ:
عالی بود توکا کلی خندیدم.... ولی اون موقع هنوز آهنگه سپیده نیومده بود خخخخخ
جالبه من تا حالا این اهنگ ابی رو نشنیدم :))))))))))
پاسخ:
عه وااااااا خیلی معروفه....
میگه
نازی ناز کن که نازت یه سرونازه
نازی ناز کن که دلم پر از نیازه
شب آتیش بازیه چشمای تو یادم نمیره
هردمِ پنهونه تو یه دنیا رازه
منو با تنهاییام تنها بذار دلم گرفته
روزهای آفتابی رو به روم نیار دلم گرفته
......
:)
ها دوست داشتن بوده احتمالا.
به این ها میگن عشق نوجوانی خانوم.
لزوما به این پیشرفت بچه ها خوشبین نیستم!
 نمیدونم چرا!؟
پاسخ:
بدبینم نباش ... دنیا در حاله تغییره مث الان که واسه مادر پدرهای ما سخته پذیرفتنه دنیای ما :)
باشه.
سعی میکنم. :)
پاسخ:
قلبونت ;)
:))))))))))
بیچاره آدمای خجالتی وقتی عاشق می شن...
میشن سوژه خنده!
پاسخ:
الان اون ینی عاشق بوده ;) خخخ
آخیییی
کلا محسنا افتاده ان! تواضع دارن در حد تیم ملی گینه ی بیسائو! :-)
پاسخ:
گینهٔ بیسائو رو خوب اومدی...خخخخ
قلبونم؟! ای جان... :)))
خداوکیلی من باید حواسم سرجام میبود براتون عکس میفرستادم
که ببینید من دارای چه قد و قامتی هستم!!!
این عکس پروفایل من زیادی گول زنکه انگاری...
چاکریم خانوم. :*
پاسخ:
الان قلبون که به قد و هیبت نیست عزیزم :D
باور کن اونم میگفته نازی خخخ
چرا تو فیسبوک ی سرچش نمیزنی؟بپرم آىا میگفده آزی یا نازی خخ
شایدم ب پا عشقت وایستاده باشه خب 
پاسخ:
ببین یه نفر یه سال هر روز یه آهنگو پخش نمیکنه اونم بطوری که کل کوچه بشنون بی دلیل...
نمیخام پیداش کنم... میخوامش چکار؟ میخواستم همون موقع میرفتم دم خونشون در میزدم والا خخخ
آهان،پ طفلی وقت رفتنت خیلی اذیت شده،الان دیگه تو ساختمون و در هم ساده خوب دقت کن اگه طرفی مشابة هست کارو تموم کن خخ
ی نفرم نداریم بگه مهدی بیا مهدی بیا
شاید این جمعه شاید آن جمعه 
:دی
چقد حرف زدم سر ظهریا،تخم کفتر خردم انگار خخخ
آیکن خودزنی

پاسخ:
هی خواستی بگی یارو عاشق من نبوده آخر به خودزنی افتادی، خخخخخ اینم عاقبتت :دی
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۲۷ محسن پسر صاحب خونه
آزی ناز کن که نازت یه سروناززززززززززززززززززززززه
آزی ناز کن که دلم پر از نیاززززززززززززززززززززززززززه
شب آتیش بازیه چشمای تو یادم نمیره
هر غم پنهون تو یه دنیا رازه
نازی جون باغت آباد شه خورشیدت گرم
کبک های مست غرورت سینه شون نرم
نقش تو نقش یه پیچک توی چشم انداز ایوون
من نسیم پاییزم دلم پر از شرم
دلم پر از شرم دلم پر از شرم
منو با تنهاییهام تنها بذار دلم گرفته
روزای آفتابی رو به روم نیار دلم گرفته
نقش من نقش یه گلدون شکستس
بی گل و آب برا موندن
توی ایوون بهاردلم گرفته
دلم گرفته دلم گرفته
آزی ناز کن که نازت یه سرونازه
آزی ناز کن که دلم پر از نیازه
شب آتیش بازیه چشمای تو یادم نمیره
هر غم پنهون تو یه دنیا رازه
منو با تنهاییهام تنها بذار دلم گرفته
روزای آفتابی رو به روم نیار دلم گرفته
نقش من نقش یه گلدون شکستس
بی گل و آب برا موندن
توی ایوون بهاردلم گرفته
دلم گرفته دلم گرفته
دلم گرفته دلم گرفته
دلم گرفته دلم گرفته

+اگه به منه محسن باشه هنوز بعد از گذشت اینهمه سال فقط و فقط به شعر خوندن در مورد معشوق اکتفا می کنم، اصن عشق مزه اش به اینه که به وصال معشوق نرسی و همیشه بدون اینکه کسی بدونه یه گوشه از قلبت به یاد معشوقت اشک بریزی خاطره بگی حتی براش از فراق و رنج تعریف کنی...

آیکون یه محسن عاشق که همچنان مشغول زمزمه ی آزی ناز کن بوده و در افق محو می شود...
...
پاسخ:
:))))))))))))))
دستا بالا..... زود خودت رو معرفی کن :))))))))

اول از همه باید آدرس خونتونو بگی خخخخ که میدونم نمیتونی بگی :)))))))))

بعد حال کردم شعر کاملش رو نوشتی هااااا از دیروز رو مخم بود :)))))))))))))

بعد میگم ینی الانم میخوای به شعر خوندن ادامه بدی همچنان ... :)
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۳۷ داداش محسن پسر صاحب خونه
اِ اِ اِ محسن تو اینجا چیکار میکنی پسر روانی، زود برو پی کارتت، زود
عجب،شما هم این محسن ما رو خیلی جدی گرفتینا، آغا این از بچگی یه تخته اش کم بود(فرش پاتریس رو نمیگما) هر دختری مستاجرمون میشد این براش شعر میخوند
در کل جدی نگیریدش، برا سلامتیش دعا کنین :))
پاسخ:
ولی محسن داداش علی نامی نداشت هااااااا :))))))
پ یا اون محسن ما نیس یا شما داداش اون نیستی ...
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۷:۴۹ داداش محسن پسر صاحب خونه
چطور اون میتونه محسن پسر صاحب خونه باشه بعد من نمیتونم داداشش باشم. عجب همه جا تبعیضِ تو داداش محسن بودنم تبعیض؟ این بود آرمان های ما؟
پاسخ:
اونم تا آدرس نده محسن ما نیست خخخخ
بعدم خب داداش بنام علی نداشته بید :D
بیچاره محسن. 
اووووووووووووه انقدا از این محسن ها و از این آزی ها دور و برم دیدم که نگو. لعنت به هر چی آزیه که (تو نه ها. بلا نسبتت) نمیفهمن این محسن ها رو. 
من یکی و میشناختم برای دختر طبقه بالاییشون اینو میخوند:
دخـتـــــــــــــر همسایه شبای تابستون،......
:)) 
پاسخ:
لعنت هعییییییییی
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۹:۵۱ مامان محسن پسر صاحب خونه
ها ها ها























خیلی خب شلیک نکن من تیامم :))
پاسخ:
خخخخخ

دیبونه :*

ازی!!!اون هر غم ینهون تو یه دنیا رازه بود نه هم دم!

اهنگ خالی هم:
من خالی از عاطفه و خشم
خالی از خویشی و غربت
گیچ و مبهوت بین بودن و نبودن!

بچه بودی ایا مثل لحن دختر دایی اقای همکار حرف میزدی؟آگه اونجوری بوده یسر مردم حق داشته

پاسخ:
بعله بعله اشتباه کردم :))
مــــــــــــــــــــــــــــــن
خالی از عاطفه و خشم خالی از خویشی و غربت...عالیه این آهنگ
عشــــــــــــــــــــــــق
آخرین همسفر من مثل تو منو رها کرد حالا دستام مونده و تنهایی من .... :)

دیگه اونقد بچه نبودم که ولی 5 6 سالم که بود آره :)))
ِِD :

پاسخ:
:دی
لابد عشق اولشم بودی :)) یادش نمیره که تورو :دی
پاسخ:
خخخخخخخ یحتملا :دی
مادره چی ...
:(
از اونم خبری نداری ..؟
شوهر موهر نکرده ...
اونم تنها بود .. منم که تنهام ...
هِی 

پاسخ:
شوهر که مطمئنم نکرده چون اون موقع ککه جوون بود از ترس فامیل شوهرش مجرد بود الان که پیر پاتالی بیش نیس میخوای برم باهاش صحبت کنم واست؟

بعد میگم این دخترا رو ول کردی چسبیدی به این پیرپاتالا جدیدا قضیه چیه عمام؟ خخخ
چه داداش باحالی! داداش من بود اسم منو میشنید از دهن پسره نیرفت خفش میکرد!!!
پاسخ:
داداش ماهه عشق منه..رفیق منه :))))
کدوم .....
کوش....
من کیو ول کردم...؟
کجاستتتتتتتتت
بیااااا بیروووووووووون
پاسخ:
خخخخ
نداری دیگه
نداری....
چشم بصیرت نداری
:)))))
:))))
عزیزم عشق دوران کودکیش بودی :*
هعی یادش بخر یه بسره بود مهد کودک باهم بودیم البته همسایه هم بودیم از مهد که برمیکشتیم مامانش میومد درخونمون میکف محمد دلس برا عسلتون تنک شده ما رومیبرد خونشون لاکای خواهرشو میدزدید واس من لاک میزد^_^
پاسخ:
کودک نبید هااااااا 16؛17 سالش بید :P
واااااااای اون چه عشقولانه بوده دیگه... بعد میگم تو از اولش همش یکی پیدا میشده که واست لاک بزنه هاااا خخخ
عاقااااااااااا خوووو خجالت میکشیده خووووووو.
ع دیگه - ازش خبر نداری؟

احتمالا شکست عجقی خورده ناجوور.
:|

پاسخ:
نوچ خبر ندارم...دیگه خجالتم یه حدی داره بوخدا  :)
:)))))) صرفا جهت این که ضایه نشده باشم شوما که اوشولو بودی :دی


:دی جشم شوهرم منور و نورانی^_^
بعله از هر 10تا لاکی که میزنم 4تاشو خودم میزنم بقیشو بقیه تقبل میکنن:دی
پاسخ:
تقبل الله خواهر با این لاک زدنت خخخخ :O)))))
:دی نه کهسای من حاجت میده اینه که همه کیان خودسون اویزووون دستای من میکنن به هرحال زندکیم خرج داره دیکه ^_^
عکس اون لاکا بود من هرموقه برم خونه دخدر خالم علاوه بر اینکه باید بؤام لاک بزنه یه جندتاشو هم با خودم میارم خونه :دی که حاجت روا بشه
پاسخ:
بعله بعله... خخخ اصلا شکی درش نیس لابد خخخخ

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">