از روی تقویم گوشی نگاه میکنم و میبینم که امشب دقیقا ١١ روز که من از سفر برگشتم ، بعد یه نگاه به حال خودم میکنم ، میبینم آثاری از انرژیهای بازمانده از سفر نیست. اصلا از اولش هم نبود علی رغم اینکه سفر بسیار فوق العاده ای بود و خیلی خیلی زیاد خوش گذشت اما درست همون لحظه ای که تو هواپیما به مقصد تهران نشستم ، غم عظیمی قلبم رو میفشرد. مطمئنا دلتون نمیخواد این حرفها رو بشنوید ، مطمئنا خیلیهاتون هم زیر لب میگید گمشو بابا دخترهء مرفه بی درد ، خوشی زده زیر دلش... اما مهم نیس هر چی میخواید بگید ، جز چند نفر معدود هیچکس نمیدونه من چه مرگمه چه دردی دارم...
میدونید دیگه از نوشتن اینجا لذت نمیبرم ، مدام احساس میکنم بجز یه تعداد دوستان انگشت شمارم بقیه اینجا رو یا به دید یه شوی مهیج نگاه میکنن یا نشستن ببینن من چی هستم و کجا هستم و حس کنجکاوی خودشون رو ارضا کنن یا قضاوت کنن یا حسودی کنن و از من بدشون بیاد و خیلی چیزهای دیگه .. انگار کلی چشم دارن منو از تو تاریکی نظاره میکنن .این همه خواننده در سکوت چه معنی داره جز همینا... احساس میکنم اینجا چند وقته بیشتر از اون که مایه ارامش من باشه شده جایی که همش به من حس انزجار و تنفر تزریق کنه ... انگار اینجا هم اضافه شده به لیست چیزهایی که من توی هشت ساله گذشته زندگیم باختمشون.. عشق و همدم و همراه و همنشین و خانواده و تمام داشتنهایی که باختم!
بعد از مدتها با یه پست تلخ و بیخود برگشتم میدونم، اما این روزهای من واقعا روزهای تلخ و بیخودی هستن.. یک رابطهء معیوب و یه انتخاب اشتباه مثل یه باتلاق میمونه، توش که گیر کنی هر چی دست و پا بزنی بیشتر داخلش فرو میری بهتره تسلیم بشی و بی حرکت یا منتظر مرگت باشی یا منتظر دست معجزه گری که بیادو بیرون بیارتت!
۶
۱
۹۴/۰۶/۲۴
آزیتا م.ز
پاسخ:
نسخه پیچیدن تو عالیه... خوبه دکتر نشدی..
حذف کردنشم یجور دیگه عذابم میده ... مثل اینه که بخوام بچمو سر ببرم
پاسخ:
شما به من لطف دارید و به هر حال ممنونم که بالاخره یبار حرفی داشتین برا گفتن ..
اگه دوره ای باشه خیالی نیس اما وقتی همیشگی میشه خیلی ازاردهنده است... یه حس و مشکل همیشگی که باشه افسردگی هم میشه همیشگی . اه
ممنون
پاسخ:
اولا که خوش اومدی دوما پست زیاده واسه خوندن سوما من فکر میکنم حدست اشتباه بود چون بیزاری من ربطی به روزمرگی نداره یه سری عوامل دست به دست هم دادن که از گفتنشون معذورم
پاسخ:
همه حرفهات درسته و منم میدونم اما نمیدونم ....
پاسخ:
چه حس بدی... متاسفم واقعا... ولی من امیدوارم که تو زندگی مشترک هرگز این حس سراغتون نیاد
پاسخ:
نه اینجا رو حذف نمیکنم هیچوقت کلی از من اینجا ثبت شده نمیتونم قسمتی از خودم رو با دست خودم حذف کنم... اگرم روزی کم بیارم حذفش نمیکنم فقط میذارمشو میرم
پاسخ:
:) کف بازاریش خوب بود البته واسه کنکور که میخوندم ، درستش اینه ضجه مویه :))))
الان اینا که گفتی منم؟ اینقد خفن بودم خبر نداشتم :))))
پاسخ:
الان وبلاگ منو با خاک یکی کردی یعنی :))) همه وب یه طرف این سه خط یه طرف
متاسفم خیلی متأسف :(
پاسخ:
خخخخخ هیز .... مدیونی فکر کنی منظورم تو بودی :)))
پاسخ:
من مزاحمهای وبلاگی رو به چیزمم حساب نمیکنم... یه سری هستن اینجا که از مجاز اومدن به واقعیت یا از واقعیت رفتن به مجاز و منو ازار میدن علاوه بر دوستان بی وفا و بی معرفت ...ولی رمزی کردن گزینه ایه که همیشه رو میزه
نه شاید من واقعا کندن رو بلد نیستم من واقعا شاید کمک لازم دارم :( نمیدونم
پاسخ:
او مای گاد ببین کی اینجاست
غصه نخور عزیزم :*
پاسخ:
دیگه شما ببخشید من دو سه بار بیشتر پام به کف بازار نرسیده :))))
پاسخ:
همینجوریش متهم به خودخواهی ام :/ نمیدونم اگه قرار باشه خودمو دوست داشته باشم چی میشه
پاسخ:
همینو بگو ... - یه گوریل- خان کلا کارهای سخت رو واسه بقیه تجویز میکنن :)))
پاسخ:
باورت نمیشه که روزی صد تا مورد میاد تو ذهنم اما تا به این فکر میکنم که بنویسمشون یهو فس بادم خالی میشه خخخ
پاسخ:
من ترکوندن بلد نیستم اما ترک کردن چرا
پاسخ:
ای خانوم اسطوره کجا بود... من یه ادم خیلی معمولی ام با یه شانسه زیر خط فقر :)))
پاسخ:
اظهار فضل با کامنت فرق داره... گاهی خوبه ادم یه اهنئ اوهوونی از خودش در بیاره :))))
سلام
پاسخ:
چه ربطی به استندآپ کمدی داشت الان؟؟؟ حالا میگفتی شکر یه چیزی
پاسخ:
مرسی... ممنون که موضع رو مشخص کردی :))
پاسخ:
از این جمله متنفرم... یاد عمرم میفتم که بیهوده میگذرد
پاسخ:
که معمولا هم یا نمیفته یا خیلی خیلی دیر میفته :/
پاسخ:
خخخخخخ اشکال نداره مهم اینه یاد من کردی مهم نیس از چه طریقی خخخخ
پاسخ:
این سفر رو تنها رفتم بله
اون پیرهن هم از مجتمع تجاری کوروش خریدم اما تو بازار تجربش هم عینش دیدم
پاسخ:
But I had a really bad life except some good days:)))
پاسخ:
ترم کجا بود باوووو ... کنکورم قبول نشدم
پاسخ:
ارهه خیلی وقتها ...
پاسخ:
بی حسی... اغما... فشار هست دردی حس نمیشه
پاسخ:
فدای تو بشم که اینقد خوبی :***
پاسخ:
شعر قشنگی بود...
اما دیگه نوشتن منو اروم نمیکنه...
دیگر شراب هم جز تا بستر خوابم نمیبرد..
پاسخ:
کدوم میوه فروشیه؟؟ اونجا عکسه میدون تره و باره تجریشه... همسایه پشمالو کیه؟
پاسخ:
منم خیلی وقت بود نبودم ولی اصن شما رو یادم نیست قبلا با چه اسمی کامنت میذاشتین؟
پاسخ:
اوووووو فکر کن من اونو یادم بیاد •_•
پاسخ:
والا من نه شما رو میشناسم نه اونو :))))