حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۱۴
آبان ۹۴
 
گاهی هم وقتی صبح چشمات رو باز میکنی ، با صحنه ای مواجه میشی که پیش خودت میگی آیا من  از خوش شانسترین آدم های دنیام یا بدشانس ترینشون؟! O_o 
کنجکاو شدین بدونین چه صحنه ای؟؟ میگم براتون ! چشم باز کنیدُ جنازه سر و ته و یه سوسک که هر شاخکش به قاعدهء ده سانت باشه رو دقیقا بالای کله تون ، دو سانتی بالشتتون افتاده رو ببینید ! =_=
بعد همون طوری که به قیافه نحسش زل زدید به این فکر کنید که اگه نصب شب اومده بود رو صورتتون چه حالتی رخ میداد ! بعد اگه جیغ میزدینُ هول میکرد میرفت تو دهنتون چییییی... بعد همینجوری فکرهای مزخرف بهم هجوم اورده بود که به خودم اومدم ، دیدم بهتره جنازهء منحوسش رو از طبقه ششم به درک واصل کنم و ممنون باشم از اون دست نامرئی ای که سوسک مورد نظر رو دو سانتی کله من کشته بود و به این نتیجه برسم که از خوش شانس ها هستم ... اره حتما از خوش شانسهام خخخخ
 
ادامه مطلب عکس چندشه ، نگین نگفتی :)))
 
موافقین ۱ مخالفین ۱ ۹۴/۰۸/۱۴
آزیتا م.ز

نظرات  (۲۵)

چطوری خوش شانسD:
پاسخ:
خوبوم :)))
در خوش شانس بودن تو این مورد اصصصصصصن شککککک نکن !!!
چه شاخکایی داره لامصب>_<
پاسخ:
خیلیییییی .... گنده زشت :/
چه دیوار خوشکلی :)
پاسخ:
الان میخوای بگی سوسک رو ندیدی؟؟؟ :)))
خب شاید از روت رد شده بعد افتاده مُرده!!!😁
پاسخ:
ممکنه از رو پتو رد شده باشه ولی امکان نداره از رو تنم رد شده باشه و من بیدار نشم ... خوابم مثل پر سبکه
عجب شاخکایی هم داره !!!
پاسخ:
گفتم ده سانته :///
من نمیدونم خوش شانسم یا بدشانس
یه شب که از کلاس  برگشتم وارد خونه شدم
قدم اولو برداشتم که چراغ راهرو رو روشن کنم که یه هو
خرررررچچچچچ
پام رفت رو یه چیز نرم :/
چراغو که روشن کردم با یه سوسک له شده روبه رو شدم
پاسخ:
خوش شانس بودی وگرنه اگه میخواستی در حالت خودآگاه سوسک رو بکشی پدرت در میومد خخخ
کار کارِ گلچین روزگاره! :)))
پاسخ:
چه گلی ام چیده .. هووووق
نه اصلا قابل تحمل نیست فوق العاده خوش شانس بودی در این زمینه

پاسخ:
چی قابل تحمل نیست؟؟؟
به به ازی خانوم و پستای خوشگلش.اینقدر اومدیم ونبودید که داشتیم قطع امید میکردیم.
پاسخ:
انسان به امید زنده است :))) 
یه ماه نبودم همش 
آزی مطمینی رو متکات نبوده و به خاطر فشار آوردن سر همایونی ات روی بدنش نمرده؟ هوم؟ دیدم که می گم ها؟ دیدم مارمولکش رو که له و په شده زیر بدنم :))
پاسخ:
بله مطمئنم چون بدنش کاملا ساااااااااالمه... دقت کنی میبینی انگار تاکسیدرمی کردنش اونقد مرتب مرده :)))
بنظرم خ باحال مرده... 
درآرامش مطلق...
پاسخ:
خخخخخ خیلی کامنتت باحال بود :))
عاخ عاخ
گفتی!
یه شب یه سوسکو کاملا خودآگاه میخواستیم بکشیم! انقدر جیییییییییغ زدیم و بپر بپر کردیم که  نگو
با حشره کش میزدیم بهش، پراز میکرد و حمله میکرد طرفمون! بعد خودمونو که احیا میکردیم با پشه کش میرفتیم سراغش! دوباره فرار میکرد.
خدا رحم کرد گم نشد وگرنه امنیت روانی و جانی نداشتیم
البته بگم ها! من با کشتنش مشکلی ندارم اگر نپره! »_«
آخی خاطرات سوسکیم زنده شد :))
پاسخ:
خاطرات سوسکی شما را خریداریم خخخخ الکی :)))
سلام انصافا خیلی وحشتناکه این سوسکا خیلی وای شاخکاش دارم میترسم یه شب قدر داشتم دعا میخوندم باور نمیکنی دو تا ش باز دریچه کولر به سمتم پرواز کردن دیونه شدم خوابم کلا پرید 
پاسخ:
اخ اخ اون پرنده ها که دیوونه کننده اند ادم جلوشون کم میاره خخخخ
دیدن سوسک چندش بدریخت اونم دوسانتیه بالش اصلا قابله تحمل نیست.موفق باشی بانو

پاسخ:
بلی بلی ممنونم
با معرفی وبلاگ جدیدم در خدمتم!!! البته همۀ این نوشته هام رو زمانی نوشته ام که اعصابم خیلی خیلی بهم ریخته. :|
سوسک چندش آورترین موجودیه که دیده ام! 
پاسخ:
بابا یه موقع که اعصابت خوبه بنویس ادم دلش باز شه :)))
خاک تو سر چینی ها که میخورنش . کوفتو بخورن بهتره
پاسخ:
اقا چرا فحش میدی خب دوست دارن ... به ما چه ؟ مگه ما رو زور کردن ماهم بخوریم؟؟-_-
با حیوون ها دوست باش. این بیچاره فرقش با عروس هلندی فقط تو قیافه زشتشه. حرفم نمیزنه. همین:-)
پاسخ:
این همه فرق؟؟؟ اقا حشرات رو با پرنده ها یکی میکنی؟؟؟ عروس هلندی من تو چاه فاضلاب زندگی میکرد؟؟ غذاش چی بود؟؟ عشق میفهمید محبت حالیش بود ؟ اقا چرا حرص منو در میاری؟؟؟ عااااا
۱۸ آبان ۹۴ ، ۰۰:۲۴ امیرحسین :)
خب از کجا معلوم؟! :| شایدم اومده رو صورت جنابتون، چرخی زده و سپس رفته افتاده اونجا و در آرامش جان تسلیم کرده.
پاسخ:
تو کامنت های قبلی اشاره کردم امکان نداره !! پشه نمیتونه منو تو خواب نیش بزنه چون تا بیاد سمت صورتم بیدار شدم یه همچین پر وزن خوابی ام من 
یا خود خدا.... 
چقدر اخه یه چیز میتونه زشت باشه واقعا
اه اه
پاسخ:
از این زشتتر هم داریم دوست من :)))
این مردن خود به خود این سوسکها هم داستانیه....من چندین مورد تو خونه دیدم که نمیدونم از کجا اومدن.
یه بار دیگه اینا را نوشتم گیر داد وقت ارسال..نمیدونم اومد یا نه.
پاسخ:
نه فقط یبار اومد خوبه دوباره نوشتی :))
سلام اجی گلم بیا با هم تبادل لینک کنیم سایت من سایت مذهبیه 

منتظرتم ضمنا پیجت تو اینستا حرف نداره

اینم سایتم
پاسخ:
سایت مذهبی به وبلاگ من چه دخلی داره اخه؟ که بخوام تبادل لینک کنم؟ ممنون

اونم ممنون
سلام خوش شانس :دی
پاسخ:
سلام قربانت :))
خخخخخخخخ
من از این موجود نمیترسم اصن:)))))فقط چندش

پاسخ:
بعنی الان ما میترسیم؟؟ مگه خلیم بترسیم از یه موجود سه سانتی ... فقط چندش البته 

والا :)))
۱۹ آبان ۹۴ ، ۲۱:۱۸ آقای همکار
الان واسه یه سوسک مرده حس خوشبختی داری؟ o.O
خوش بحال شما دخترا o.O
پاسخ:
من کی گفتم خوشبختی؟؟؟؟ o_O مگه خوشبختی الکیه؟؟؟ من گفتم خوش شانسیه... قشنگ بخون ، چیز شعر نگو والاع 


خووب الان بادست میتونی شاخشوبگیر پرتش کنی بیرون:))))))
موجودی سه سانتی ترس نداره که؛)
پاسخ:
بنده هم همین کار رو کردم... موجود زشت کثیف سه سانتی ما هم  نگفتیم ترس داره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">