حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۲۷
فروردين ۹۶

قرار بود که ون ساعت 11 بیاد دم در هتل تا منو ببره تا سافاری پارک ، صبح از خواب بیدار شدم و آماده شدم که البته حواسم بود یه تی شرت آستین دار بپوشم چون تجربه مالزی رو داشتم که ساعتهای طولانی زیر آفتاب استوا چه بلایی سر شونه های آدم میاره... رفتم برای صبونه پایین ، ناامید کننده ترین صبونه ای بود که تابحال تو هتلها دیدم... یه سری غذای چینی از مدل زشتش که اصلا نمیشد رفت سمتشون حتی گوجه خیار هم اونقد پلاسیده بودن که آدم رو جذب نمیکردن... از پنیر هم که اصلا خبری نبود... به زور یه نیمرو یخ خوردم و یه شیر قهوه...تا ساعت 11 که قرار بود ون بیاد یه ساعتی فرصت داشتم واسه همین راه افتادم رفتم سمت کافه استارباکسی که دیروز موقع پول چنج کردن جاشو دیده بودم ، اونجا باز یه قهوه درست حسابی و یه وافل زدم به بدن و برگشتم سمت هتل.

 

کارامل ماکیاتو و وافل

 

 ون اومد سوار شدم که فقط یه آقای دیگه داخلش بود که معلوم بود ایرانیه ... من روی نقشه جایی رو که فکر میکردم قراره اینا منو ببرن زده بودم و اینجور نشون میداد که دو ساعت دیگه میرسیم... اما 20 دقیقه شده بود که ون جلوی در پارک ایستاد اونجا بود که فهمیدم اینا اسم پارک رو درست به من نگفتن و این یه پارک کوچیکتر و نزدیکتره واسه همینم قیمتی که دیروز گرفته بودم گرونتر بود.. خلاصه پیاده شدیم و وارد پارک شدیم ...اسممون تو لیست بود و بازی ای که رزرو کرده بودیم... اون آقا نمیدونم واسه چی اومده بود ولی من برای 26 مرحله از بازی تارزان پول داده بودم.

 

ورودی سافاری پارک

 

نمایی از پارک

 

 

 

 

پارک سافاری یه محوطه جنگلی بزرگ بود که فعالیتهای مختلفی میشد اونجا انجام داد از بازی تارزان و انگری برد گرفته تا فیل سواری و شلیک با شات گان و بانجی جامپینگ ...چون تور فردای من شامل فیل سواری هم میشد من فقط تارزان رو خواسته بودم... حالا تارزان چی بود .. شما با یه سری ادوات و وسابل و یه آموزش کوتاه اولیه که بهت میدادن وارد مسیری میشدی که از قبل روی درختها طراحی شده بود و پر بود از طناب و نردبونهای طنابی و البته زیپ لاینهای طولانی که این مسیر شامل 56 مرحله بود که من 26 تاییشو انتخاب کرده بودم... متاسفانه اون بالا نمیشد موبایل برد  و من خساست کردم فیلم برداری در طول مسیر هم انتخاب نکردم ..واسه همین هیچ سندی از اون همه مسیر باحال وسط زمین و آسمون ندارم... اما نزدیک به 15 تا زیپ لاین سوار شدم که خیلی باحال بود و البته اون آقایی که به عنوان مربی همراه بود خیلی از من راضی بود و هی به من میگفت مثل یه پسر کل مسیر رو خودت تنهایی رفتی :)) 

مشغول فیل سواری

 

 

مشغول شستن فیلها

 

مسیر طولانی بود و هوا گرم ، آخراش دیگه دعا میکردم زودتر تموم شه از بس که دست و پاهام خسته شده بود و راضی بودم که فقط 26 تا گرفتم نه بیشتر...

پارک خلوت بود و آدمهایی زیادی داخلش نبودن ... بعدش کنار دریاچه اش کمی نشستم ...یه بازی بود بنام انگری برد که آدم رو میبستن به دو تا کِش غول آسا بعد با یه جیپ به طرف عقب میکشیدنت و یهو رهات میکردن که پرت میشدی تو آسمون خیلی دوست داشتم اونم امتحان کنم رفتم ازشون خواستم که فیلمهاشو نشونم بدن ولی بعد از اینکه گفتم مشکل کمر دارم آقاهه گفت که بهتره امتحان نکنی چون فشار زیادی به کمر میاره .. بی خیال شدم.

نمای دیگری از پارک 

اون پایه فلزی برای انجام باندی جامپینگه

 

 

گل بنفش (آیکون چشم قلبی)

 

 

 

جغدهای خوشگل

پول میدادی باهاشون عکس میگرفتی

 

 

 

اسمشو نمیدونم 

خیلی بد صدا بود :))

 

 

 

مشغول تاب سواری

 

 

 

 گلش طبیعیه ها :)

ماهی هم داره تو آبش

 

 

تا نزدیکیهای در ورودی اومدم.. درخواست ون کردم که گفتن باید نیم ساعت بشینی یه تاب چوبی بود که روش نشستم، تا وقتی ون اومد. با دو تا دختر روس و سه تا پسر چینی سوار ون شدیم.. که از تو شهر اومد و من نرسیده به هتلم همون نزدیکی ها پیاده شدم تا ناهار بخورم ... 

وارد یه رستوران شدم که محیط باز داشت ازشون پرسیدم جای خنک هم دارن که منو به یه سالن بسته راهنمایی کردن ... از بس گرمم بود طاقت غذای گرم نداشتم ،سالاد مخلوط دریایی سفارش دادم ، وقتی ازم پرسید تند باشه گفتم خیلی کم... سبزیجات سالاد فوق العاده تازه بودن و خوراکیهای دریاییش که شامل میگو ،کالاماری، هشت پا و صدف میشدن هم خوب بخارپز شده بودن... سس ترش و تندی هم بهش زده بودن که خوب مزه دار شده بود اما واسه من یکم زیادی تند بود... به جز صدفش از بقیه چیزهاش خیلی خیلی لذت بردم قیمت سالاده تقریبا 27 هزارتومن میشد و یه نوشیدنی پاپایا هم گرفتم که 7 هزارتومن بود... البته خیلی بی مزه بود ولی خوبیش این بود که کاملا طبیعی بود و شکر هم اضافه نکرده بودن...

 

سالاد مخلوط دریایی

سمت راست صدف، سمت چپ هشت پا

 

 

 

اسموتی پاپایا اون کنارشم آناناسه

 

 

بعد راهی هتل شدم و یکم استراحت کردم ... تارزان بودن حسابی خستم کرده بود و ماهیچه هام گرفته بود... رفتم داخل ماساژ خونۀ روبرو هتل ، از تو منو ماساژ تایلندی انتخاب کردم. اونام منو راهنمایی کردن طبقه بالا .. یه ست لباس هم دادن که بپوشم.. یه پیراهن گشاد و یجور دامن شلواری.. رو یه تشک که روی زمین بود دراز کشیدم که بعد یه خانم تپل اومد و شروع کرد به ماساژ دادن..ماساژ تایلندی سنتی بدون روغن و از روی لباس انجام میشه یه جورایی مثل رگ گیری و قولنج گرفتنه خودمونه... اونقد بهم حال داد که اصلا سر حال اومدم...بعد اون یه ساعت ماساژ فِرِش اومدم بیرون و دلم نمیخواست برم هتل واسه همین راهی پاساژ رویال پلازا شدم که از قبل سرچ کرده بودم و میدونستم طبقۀ چهارمش سرگرمی داره و یه تونل وحشت خیلی باحال و ترسناک ، ساعت 10:30 بود که رسیدم دم گیشه و گفتم میخوام برم توی تونل وحشت.. یه نگاه به ساعت کرد و گفت دیر شده و تا ساعت 11 بیشتر نیستن و الان دیگه نمیشه ... یکم ناراحت شدم چون فکر میکردم شاید نرسم که دوباره بیام... 

 

 

یکی از عکسهای ورودیه تونل وحشت

 

 

چون دیر ناهار خورده بودم احساس سیری میکردم .. با وانت رفتم سر واکینگ استریت پیاده شدم یه گشتی زدم و نوشیدنی خوردم... توری که فردا گرفته بودم حدود 12 ، 13 ساعت طول میکشید و ساعت 8 هم باید توی لابی میبودم که اتوبوس بیاد دنبالم واسه همین بعد از یکم گشت و گذار اومدم هتل و خوابیدم.

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۲۷
آزیتا م.ز

نظرات  (۱۱)

+ اگر کمرت داغون میشد و کج و کوله میشدی کلا بایستی همونجا میموندی و دیگه نمیومدی ایران !
++ تو که تونل وحشت رو رفته بودی!! نرفتی؟ !!
+++ الان واسه من یک سوال پیش اومد !!! تایلند بهتر بود یا مالزی ؟!!!
++++ من هیچ کدوم از این کارها رو دوست ندارم ! ترجیح میدم برم یک هتل هشت ستاره فقط استراحت کنم ! فقط خواب و رستوران خوب و استخر هتل ! همین !!!! :)
پاسخ:
عهعععع حیف شد کمرم داغون نشد هاااا وگرنه الان تایلند بودم واسه خودم :)))
چرا رفتم .. پس فردا شبش ... بعدا مینویسمش ... چقدم خوشحالم که رفتم واقعا حیف بود 
آف کوووورس تایلند بهتر بود... خیلی خیلی بهتر بود
تو تنبلوکی ... هتلهای ساحلیه ترکیه همینه دیگه همش خواب و خوردن و استراحت و هوای خوب ... تابستون باهم انتالیا هر کی نیاد خخخخخ
:)
من بسیووور کنجکاو شدم اون تارزان گری ها چطور بوده :دی
حالا احتمالا ویدیو هاش یا عکسهاش باید باشه تو نت, سرچ می کنم می بینم.
الان با این تعریف ها تا اینجا من ندید به نظرم تایلند بهتر بوده از مالزی :))))
پاسخ:
اره سرچ کنی حتما هست ، 
 Flight of gibbon
اینو سرچ کن همون پارکیه که من میخواستمو دورتر بود عکس بازیش هست که شبیه اینجاست
تایلند بهتر بود البته باید خاطر نشان کرد که من مالزی تو پایتخت بودم و خیلی جاها هم واسه رفتنش محدودیت داشتم
اصلاً شدّت مهارتت توی سانسور کردن بانوی تاب سوار (یا همان شخصِ راوی به گمانم!) به قدری خارق العاده و چشم نواز بود که ممکنه همین الان از صدا و سیما بهت پیشنهاد کار بدن با حقوق و مزایا =)))))))))))))

پ.ن1: اون پاپایا هر چی که بود، ظاهرشو دوست داشتم -_-
پ.ن2: بعدِ ماساژ واقعاً همه ی خستگی و گرفتگی عضلات، کاملاً پرید؟ 0_0
پ.ن3: اون انگری بیردز که گفتی، ملّت پرت میشدن به کجا؟ توی دریاچه؟
پاسخ:
اولا ک برو خود را مسخره بنما ، صدا و سیما هم اگه جز برنامهء paint برنامه ای دیگه در دسترس نداشت سانسورش از این بهتر نمیشد بعله :))

دوما بعله واقعا بعد ماساژش عالی شدم
سوما گفتم که میبستن ادمو به دو تا کِش وقتی پرت میشدی تا جایی که کش اجازه میداد میرفتی تو هوا بعد برمیکشتی اینقد عقب جلو میشدی تا ثابت میشد بعد دوباره میکشیدنت تا سه بار
دست گلت ندرده سفرنامت خیلی باحاله ^_^ کاش قیمت تورهارم مینوشتی بعد اون Flight of gibbon که گفتی سرچ کردم خیلی عالیه ولی این پارک هم خوبه...انگری بردز که گفتی یعنی موقع پرت شدن به هوا از کش جدا نمیشدی؟ :-؟ اگه جدا میشدی که فک کنم الان اینجا نبودی :)))


پاسخ:
اینم مث همون فلایت آو گیبن بود ولی در مقیاس کوچیکتر
نه دیگه از کش اگه جدا شی که میری کره ماه :))) 
من که سوارم نشدم
سلام
عالی
توضیحاتت خوب و جالب بود

ینی جمله اول عاقای همکار توو حلق کالاماری، اصن توو کفش موندم، کمرت درد می گرفت باید همونجا میموندی، خیلیم عاشقانه و هیجان انگیز هههه
پاسخ:
اره خیلی عاشقانه خیلییییی :))) 
همیشه میگه اگه کمرت فلان شه یا بهمان شه میکشمت این از اونم عاشقانه تره حتی :))))
خیلی خوب بود 😂😂
تارزان بازی دوس میدارم .
انگری بردزم یقینا جالب بوده 😍
تونل وحشتم که عالییییههه ...
از همش بهتر لباسای راحتیه ک تو این مسافرتا راحت تن میزنی
آزی من اگه جای تو باشم ایران اومدنی افسردگی میگیرم 🙈
پاسخ:
من افسردگی میگیرم در حد لالیگاااااااااااااااااااااااااااااا....... بعضا تو فرودگاه ایران گریه هم میکنم :)))
عه وا اینجوری میگه؟[خشم اژدها]
توام خیلی مودبانه جوری که نه به شخصیت خودت نه به اون خدشه ای وارد بشه و حرمتها حفظ بشه بهش خیلی آروم بگو تو یه بیژووووری[پیشنهاد نسبتا صادقانه]
پاسخ:
گفتنش چه فایده داره دیگه :))

بانجی جامپینگ نبود احیانا؟؟؟🤔
خیلی ضرر کردی قلعه وحشتشو نرفتی😁
پاسخ:
حق با شماست اشتباه تایپی بود ، تصحیح شد 

عه مگه میدونییییی چیه؟؟ اتفاقا از خیرش نگذشتم رفتم بالاخره عالی بود 
انگری بردز فکر کنم جالب بوده اگه من بودم حتما امتحانش میکردم :)
پاسخ:
ایشالا امتحان میکنی :)
تو اینستاگرام پیداتون نمیکنم
اینجا هم که نیستین
خب من دلم تنگ شده
مثلا فکر میکنم رفتین یه سفر طولانی و عالی
اما بر میگردین
پاسخ:
بعدشم دیگه باهام قهر کردی وقتی پیدامم شد :/
۲۴ دی ۹۶ ، ۱۹:۳۰ محمد رسول رسولی منش
سر این سانسور کردانتون موندم خداییش ... :)))) خیلی جالبه الان بودن یا نبودن اون باکس سفید چه فرقی می کنه اون وسط خب یه عکس بدون حضور مبارکتون از همون نما بزارید .... چه کااااریه
اونم با برنامه ی پینت که بنظرم غذاب مسجله که خواهرزاده ی 5 ساله ی منم از کار کردن باهاش خجالت می کشه :)
و در مورد برگشتن و رسیدن به فرودگاه امام هم باید بگم که حسش دقیقا عکس حسیه که اول سفر داری و میخوای خارج بشی تازه این جا زدنای مردم تو صف ساده ی پاس یا دعوا کردنا یا بعضی بی فرهنگیا رو که همون اول برگشتنت میبنی که دیگه قاااات میزنم خرااااب
پاسخ:
دوست داشتم سانسور کنم با پینتم سانسور کنم که شما هم به خواهرزاده 5 ساله‌ات افتخار کنی :))))

فرودگاه امام ... :|

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">