همیشه به اون دسته از آدمهایی که هدفگذاری میکنن یا از هدفهای سال جدید خودشون مینوسن یا حتی میگن تو فلان مقطع زمانی به اهدافم نرسیدم ، حسودی میکنم! شاید بهتر باشه بگم دیدن اونا شرمزدهام میکنه ! حتی رسیدن به این سوال تو رزومه کاری که ۵ سال آینده خودت رو کجا میبینی برام وحشتبرانگیزه!
اینکه حس میکنم من هیچوقت نمیتونم چیزی رو اونقد شدید بخوام که برام تبدیل به هدف بشه! بدست آوردن یا انجام دادن هیچ کاری برام اونقد مهم نیست که هدف و انگیزه بخشم بشه! اینکه حتی آرزوهای پیشتر، بیشتر و الان کمترم هم حتی اونقد شفاف و مشخص نیستن که بتونم بنویسم، یا هدفگذاری حسابشون کرد منو میترسونه، شرمگین میکنه یا حس جداشدگی بهم میده!
تنها حس و فکر شفافی که تو وجودم دارم اینه که دلم میخواد یه روز برسه که از ته دل خوشحال باشم و از درون حس شادمانی کنم ولی برای این ، هدفی ندارم چون حتی نمیدونم که چی میتونه این حس رو با خودش بیاره که بخوام دنبال اون باشم و هدف هدف کنم :/