حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۰۷
فروردين ۹۳

شهر شهــــــرِ فرنگ است، از همه رنگ است! آدمهایِ این دنیا با اینکه خیلی بهم دیگر شباهت دارند در عین حال میتوانند پُر از رفتارهای متفاوت باشند! از نظر من ذاتِ آدمها یا بهتر بگویم DNA همۀ انسانهای روی زمین طوری خلق شده است که خوب بودن برایشان خیلی سخت تر از بد بودن است! آدمها خیلی راحت میتوانند بد باشند، عصبی باشند! لج کنن! خودخواهی کنند! گَنده دماغی کنند و به معنای واقعی خیلی راحت میتوانند در یک شرایط نه چندان بد زود اخلاقشان عن شود! اما بر عکسش چطور؟ حالا اگر یک آدمی دَمَق شد! یا چیزی بر خلافِ میلش شد که حالش گرفته شد! خر بیارُ باقالی بار کن! مگر درست میشود؟! مگر خوب میشود؟! 



یک شهرِ فرنگِ دیجیتالی

دیشب :)

حالا از اون بدتر این است که یک نفری این وسط گیر بیفتد که نه سرِ پیاز است نه تهِ پیاز! بعد هِی خودش را جر دهد که جمع، بی خیال شوند و بگذارند خوش بگذرد لااقل در ادامۀ ماجرا خوب بگذرد! حالا در برنامه هر گَندی که خورده است...سعی کند آن لبخندِ گَل و گشادش را روی لبهایش نگه دارد! خیلی سخت است! چون آدمها خیلی راحت میتوانند بد باشند و به سختی و با هزار دردِ سر میتوانند خوب باشند! مخصوصا که از آن دست آدمهایِ گَنده دماغ باشند! 

خلاصه که در این پُست که خیلی هم مهجور واقع شد، گفته بودم باید در بهار شکوفه زد! حتی اگر هر کی از راه رسید سرِ هیچ و پوچ خواست حالت را بگیرد!


خب من دیشب تمامِ تلاشم را کردم که وسطِ یک جمعِ بُغ(؟) کرده ، بخندم و سعی کنم از شرایطم لذت ببرم و مطمئنا آخر هم اونایی ضرر کردن که با بداخلاقی یک گردشِ شبانه را کوفت کردن! هر چند از عیش ما کاستن اما خب ته لبخندِ بنده سر جایش بود!! من نمیدانم به چه زبانی به بعضیها بفهمانم دنیا آنقدرها که آنها هم فکر میکنند ارزش ندارد! اصلا آمدیمُ من امشب خوابیدمُ فردا پا نشدم! حالا شما بیا هِی رو تُرش کن! 



به هر حال شهر، شهر فرنگ است از همه رنگ است!! حالا چرا ما از این همه رنگهای خوشرنگ بیاییم کِدرترین رنگها را برداریم! بیا کمی آبی باشیم!آسمونی! طلایی باشیم! سبزِ خوشرنگ شاید! شاید صورتی-بنفش باشیم! وسطِ این همه رنگهایِ خوشرنگ بعضیها زارت میروند آن رنگِ زهرِماری را انتخاب میکنن! اصلا از کجا پیدایش میکنند من ماندم، انگشت به دهن! کسی سطلِ رنگ احتیاج نداره عایا؟؟ :))

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۳/۰۱/۰۷
آزیتا م.ز

نظرات  (۲۴)

عنوان پستت تو حلقمان!
پاسخ:
به پا خفه نشی یه وخ :))
دیروز دقیقا یکی با من همین کار کرد.
کوفتم شد بیرون رفتن :|
بعضی ها افریده شدن برای خراب کردن حال دیگران تا هم میگه چرا اینطوری میکنین میگن ما حساسیم!!!!
پاسخ:
:|
نه میگن ما برناممون بهم بخوره عصبی میشیم :))))))))))))))))) 
عب نداره غصه نخور!
این شهر فرنگ کجا هست؟
پاسخ:
دم درِ سالن سینمای شمارۀ پنجِ برج میلاد در طبقۀ -2
هعی امان ازین آدما . والا من دلم خونه آزی بیتره دس رو دلم نزاری که دستت خونی میشه ! :دی
خیلی جالبه عکسا . مخصوصا اونی که آزادی رو دارن میسازن :) من همیشه دلم میخواست ببینم چجوری ساخته شده این !
پاسخ:
نه دیگه نباید دلت خون باشه! تو باید غصه نخوری اگه میخوای مث اونا نباشی :)
:))
آره باحاله! همه عکسا قدیمی و با حال بود :)
به سختی ساخته شده جانم :))))
۰۷ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۷ استاد سلام علیکم خیلی ناشناس خخخخ
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد


شهر فرنگ نوعی سرگرمی کودکانه است به شکل جعبه‌ای چهارگوش، سوار بر چهارچرخ و قابل حمل که از سوراخ‌های دیواره آن عکس‌های قدیم ایران و عکس‌های نقاط دیدنی و معروف جهان به نمایش درمی‌آید. در هنگامی که هنوز سینما و تلویزیون در ایران رواج و رونق نیافته بود بازار شهر فرنگ رونق داشت و کودکان تماشای این تصویرهای متحرک را که با توضیحات مسجع و مقفی و روان متصدی دستگاه همراه بود بسیار دوست می‌داشتند. در گذشته استقبال مردم از این وسیله سرگرمی به حدی بود که شهر فرنگی بودن شغل آبرومندی به حساب می‌آمد. اما اکنون مدتی است دیگر شهر فرنگ جز در دهات و روستاها و شهرهای دورافتاده مشتری ندارد و روزبه‌روز از گرمی بازار آن کاسته می شود.

تاریخچه:

مسبب ورود آن به ایران مظفرالدین شاه قاجار بود. وی در دیدار از نمایشگاه جهانی فرانسه که در پاریس برگزار شده بود، نظرش به شهر فرنگ جلب شد و این موضوع مقدمه‌ای برای ورود این دستگاه به ایران شد.


گردآوری: استاد سلامعلکم با زحمت فراوان گردآوری فرمودند. [الان عشق سابقم گوجه چشم سبز قجری میاد میگه: آیکون الکــــــــی نگو زرتی از ویکیپدیا کپی پیست کردی میگی با زحمت فراوان خخخخخ]

پاسخ:
ممنون از اینکه این اطلاعات را از ویکی پدیا اینجا پِیست نمودی :))))
من کاخ گلستان رفته بودم اون شهر فرنگ رو ندیدم چرا :| لابد یه جا قایمش کرده بودن :))
.اقعا
آزی من یکی از نزدیکانِ بهترین دوستام یهویی بی دلیل مریضی سختی گرف.از اون موقع که ناراحتیای اونا رو می بینم با خودم فکر میکنم واقعا چقد اشتباه میکردم که گاهی سر هیچ و پوچ ناراحت می بودم.سر آدمای بی ارزش.اتفاقای بیخود.می بینم زندگی چه مشکلات بزرگی میتونه داشته باشه.حس میکنم قبلا چقد ابله بودم سر چیزای معمولی حرص میخوردم.الان سعی میکنم از لحظه لحظه های بودن با اطرافیانم لذت ببرم.شعار نمیدم ولی واقعا تنها دارایی ارزشمندمون یه اعصاب راحته و خاطرات خوش
پاسخ:
آفرین،متاسفم از مریضی دوستت ولی چه خوبه که یه چیزی تو ذهن آدم باعث جرقه بشه و آدم شروع کنه به متفاوت دیدن. امیدوارم که همین روند رو ادامه بدی و هی بیشتر و بیشتر از زندگی لذت ببری :-) :-x
قابل توجه بعضی ها :دی
بضیا قهوه ایو انتخاب می کنن مثلا :دیی
پاسخ:
دقیق عن :دی
akhey nazi azi jooooone rangi pangi, khube k injuri az ye jaye dg mibini :)
پاسخ:
فدات عزیزم، تلاش میکنم که همیشه اینجوری که میگی ببینم :*
اخی...منم ازین شهر فرنگا دوس دارم...خیلی باحالن...
از بی حفاظ دات آی آر سوژه میچکه اصن...این نیز نمایی دیگر از نگاه متفاوت آزی:دی
:*
پاسخ:
من که تا حالا از نزدیک ندیده بودم و اولین بارم بود که میدیدم
یه تلویزیون توش بود که عکس پخش میکرد :))))))))
مرسی :)
عه وا چه خوشگلن این عسکا:))) قوربون دستت که اینارو واسه ماگذاشدی:**
پاسخ:
مرسی عزیزم چشات خوشکل میبینه :***
واقعا بده باکلی ذوق وشوق بخوای بری جایی تایکم دلت بازشه اونوقت چندنفر بری... توحالت:| من دراینطورمواقع دراون لحظه چیزی نمیگم وبقول تو لبخندمو حفظ میکنم ولی بعدش پشت دستمو داغ میکنم که دیگه بااون افراد مذکور جایی نرم اَگَرَم خواستم برم چنان زَهرِ چشمی میگیرم ازشون که جرات نکنن اون کاراشونو تکرار کنن[ایکون خشــــــــم اژدها گوجه:-P] مثه همین مسافرتی که رفتم قبلش زهر چشم از چندنفرگرفتم که قضیه ی دوسال پیشو تکرار نکنن ودرنتیجه این مسافرت برخلاف دوسال پیش خعلی خوش گذش[ایکون جای همگی خالی:)]
پاسخ:
خب شاید تو بتونی اما اگه افراد مذکور تنها کسایی باشن که گاهی بتونی باهاشون بیرون بری، چاره ای نداری که هر بار باشون بری بیرون و از پشت دست داغ کردن هم خبری نیست :)
تازه واسه زهر چشم آدم هم تره خرد نمیکنن :(
خخخخخخخخخخ باز استاد گف عشق سابقم![ایکون عشق چی کشک چیD=]نه باووو استاد ماچنین ایکونی واسه شما در نمیکنیم از خودمون خخخخخخ خیلیم خوب بود کپی پیستتان مگه نه عقشم???:))))
پاسخ:
آره خیلی خوب بود :) :-x
من و غضه!
خیالتون راحت من معمولا سعی میکنم شاد باشم :)))))
پاسخ:
آورین کار درست رو تو میکنی :)
بابت آدرس هم ممنونم
پاسخ:
خواهش میکنم :)
آدما کمی سفیدن کمی سیاه...حالا بعضیا سفیدشون بیشتر از سیایشونه و بعضیا برعکس...
من کمرنگ شدم ب نظرت چ رنگی ب خودم بزنم؟
پاسخ:
تو یه رنگه خوشرنگ بزن.... تو بنفش یاسی هستی.... مث این گلهای سنبله خوشگل که یاسی هستن :-*:-*:-*:-*
آزی من کامنتم نمیاد چه کار کنم؟ میخونما 
ولی چیزی به ذهنم نمیرسه که بهت بگم
پش : سال نو مبارک دست دست دست بوس بغل 
آزی جون دوستت داریم 
پاسخ:
عزیزم اشکال نداره منم اینجوری ام این روزها :D
سال نو مبارک به توان هزار :))))))
بوووووووس
بوس
اره اینم هس خیلی بده تره خوردنکردن واسه حرف ادم:|
پاسخ:
اوهوم شوما حرفت بُرش داره خو :)
شما همچنان لبخندت رو نگه دار دوست جان ، ما هم کمک میکنیم:)
پاسخ:
شما چطور کمک میکنید؟؟؟!!!؟!! جَک میزنید زیر لبهای من لابد :D
حقیقت رو گفتی! دیگه بعضیا که کلا شورشو درآوردن!!!! از رنگ خاکستزی کوتاه نمیان!!!!
پاسخ:
خاکستری که خوبه بابا.... قهوه ایه لجنی بگوووو اصن :D

ما یک فحش اختراع کردیم برای این آدم ها: مُزلَخَد :متخصصِ زهرمار کردنِ لحظه‌های خوشِ دیگران! :))
پاسخ:
دم شما گرم!
اِندِ فحش بود ینی :)
۰۸ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۵۰ خانم هموستات
از عکس ساخت برج آزادی خیلی خوشم اومد
پاسخ:
آره خیلی باحال بود یهو شانسی اینو گرفتم:)
هرچند ما را یاد ننه بزرگمان انداختی ولی گل گفتی
پاسخ:
عه ننه بزرگ تو اینقد باکلاس بوده؟؟؟آیکونِ الکی :))
:)
چرا من می خوام حس می کنم دارم بی رنگ می شم[آیکون نیازمند دلداری :((]
پاسخ:
چه رنگی بدم خدمتت:))
بنفش
پاسخ:
ای کلک! میخوای رنگ بی حفاظ بشی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">