اگر مرد بودم یک دقیقه هم تحمل نمیکردم، بی درنگ به خِفَتِ کُشنده ای که تحمل میکنم پایان میدادم، محال بود مثل یک جوجهٔ احمق یک رنج طولانی را سالها تحمل کنم! اگر مرد بار آمده بودم، مردانه پای عمر و جوانی ام می ایستادم! بی شک مرگ یه بار، شیون یه بار را انتخاب میکردم... نه این استخوان لای زخم را سالها ادامه دهم! اگر قلبی مردانه داشتم بیشتر دلم برای خودم میسوخت، ترحم و محافظه کاریِ احمقانه را کنار میگذاشتم...
حیف که نه تنها مرد نیستم که قلبی دارم ترسو تر از یک جوجهٔ بی مادر! پُشتی خالیتر از کویر لوت و روح و روانی نازکتر از پوست پیاز! اگر شما بدانید که من چقدر احمق و ترسوام به آنی نمیکشد که حالتان از من بهم بخورد! مرد بودن به داشتن سیبیل و بقیهٔ ملحقات نیست، مرد بودن یه جو مردانگی میخواهد یه جو جَنَم میخواهد که محکم بایستی، سینه ستبر کنی و با چیزی که آزارت میدهد مردانه بجنگی!!! صبر اَیوب داشتن و عمر را فدای عشق و دلسوزی و وابستگیهای بیخود و بی مصرف کردن مردانه که نیست خیلی هم بزدلانه است!
اگر روزی فرزندی داشته باشم که چشمم آب نمیخورد ، چه پسر باشد چه دختر مرد بارش میارم! اگر پسر بود مردی شود که مثل کوه محکم باشد که یه جماعت بتوانند بهش تکیه کنند نه اینکه مدام در حال جاخالی دادن حتی از مسئولیتهای خودش باشد، اگر هم دختر بود باز هم مــــــــــرد بارش میاورم اصلا بگذار همه بهش بگویند "ننه رستم" ! در این دنیای وحشیِ بی مروت ، کرشمه و نازک دلی و عشق زیاد بدردش نخواهد خورد! همان مرد باشد و بلد باشد برای حق طبیعی اش در این دنیا سینه ستبر کند بهتر از این است که سالها یک قفسِ دردناک را تحمل کند و دم بر نزند!
آزی وقتی سیبیل گذاشته
اگر مرد بودم سیبیل نمیذاشتم، محکم روی پاهای خودم می ایستادم و از حق خودم دفاع میکردم!!
بقیه حرفام
•
•
•
•
•