۱۹
آبان ۹۳
دیروز یکی از دوستهای دوران دبیرستانم قرار بود بیاد دنبالم که برم خونشون، یه چهارسالی میشد که ندیده بودمش ، خونشون به خونمون خیلی نزدیکه، بعد از ظهری اومد دنبالم تا سوار ماشینش شدم میگه از پرنده که نمیتوسی؟ منم با شور و ذوق داشتم تو ماشین دنبال پرنده میگشتمُ میگفتم کو ؟ کجاست؟ خخخخ بعد یهو دیدم سر شونهء دوستم نشسته !!! اوخی کلی قربون صدقش رفتم اونم زرت اومد رو دست من :) خلاصه که تا آخر شب این شازده پسر از سر و کوله خاله آزی بالا پایین میرفت :)
ملوس :) اسمش ملوس بود
نخند خخخخ میخند؟ اسمش بود خب :))))
کلا یه سری توش هست که انواع و اقسام خزندگان ، پرندگان ، چرندگان و باقیِ ماجرا با من بسیور ارتباط خوبی برقرار میکنن :)))))
۹۳/۰۸/۱۹