حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۲۳
فروردين ۹۴
از آخرین باری که اومدم و نشستم تو سالن یه کتابخونهء عمومی و درس خوندم ، ١٠ سال گذشته، درست همین موقعها تو فصل بهار بود که صبحها کوله به دوش از خونه میومدم بیرون و میرفتم کتابخونه و عصرها بر میگشتم! امروز وقتی پامو گذاشتم داخل کتابخونه و گفتم میخوام از سالن استفاده کنم یه آقا با دست به دیوار اشاره کرد که یعنی شرایطش اینه! منم دیدم نوشته یه قطعه عکس یه کپی کارت ملی و ٣٠ هزار تومن حق عضویت! یادمه من سال ٨٤ فقط ٣ هزار تومن داده بودم! گفتم من الان عکس ندارم ، یهو یه آقای خیلی گنده تر از آقای قبلی با ته ریشُ و پیرهن یقه آخوندی و کت و شلوار طوسی که بهش میخورد مدیر کتابخونه باشه ، بدو اومد به سمتم و یه کاغذ زرد رنگه دیگه رو که به دیوار بود نشونم داد، که یعنی اینم بخون! نوشته بود:
از پوشیدن کفش پاشنه بلند خودداری کنید.
پوشیدن مقنعه الزامی است. 
داشتن لاک بر روی ناخن هنگام استفاده از سالن کتابخانه ممنوع میباشد.
از آرایش کردن خودداری کنید.
پوشیدن مانتو با آستین کوتاه ممنوع میباشد.
یه نگاه به خودم کردم، شال مشکی سرم بود، ناخنامم که آبیه خال خالی ! یه نگاه به آقاهه کردم گفتم یعنی الان من این همه راه اومدم نمیتونم از سالن استفاده کنم؟ بعد آقاهه یه نگاهی به من انداخت ، گفت بخاطر کاغذ زرده میگی؟ حالا امروز رو برو ولی از فردا شرایطت درست باشه، که ما بتونیم جلو بقیه جوابگو باشیم ،داشتم حق عضویت رو میدادم به خانومه مسئولش که از شدت رنگ پریدگی و بی روحیه چهره آدم فکر میکرد دور از جونش همین الان از قبر در اومده و شده متصدیِ کتابخونه ، که یه نگاهِ انزجاری به لاکهای آبیه من کردُ گفت فقط با لاک نمیشه برین داخل ، گفتم بعله اطلاع دارم منتها اون آقا فرمودن امروز استثنائا اشکال نداره.. حالا بعد از ده ساااال نشستم تو کتابخونه ، جایی که تا وقتی صبح بود همه مشغول درس بودن اما ظهر که شد گویی خستگی مستولی شده به همه ، افتادن به جنب و جوش... تو این فکرم برگشتنی از یه مغازه مقنعه چه رنگی بخرم و شب لاک چجوری بزنم که یجوری باشه که مثلا الکی من لاک ندارم ، خودش رو نشون بده! 
موافقین ۵ مخالفین ۱ ۹۴/۰۱/۲۳
آزیتا م.ز

نظرات  (۳۰)

چه خبره؟ سی هزارتومان؟؟؟شرایطشم معرکه بوده واقعا!!! شرکت در نماز جماعت چی؟ بود عایا؟:-)
پاسخ:
نه :)))))))

ایا کتابخانه میباشد یا پادگان؟:/

فککنم بخاطر اینه بقیه محو خوشگلیات نشن ^___^*

کامنتم مثه کامنت پست اینستاگرامت شد خخخ

پاسخ:
نه خوشگل زیاد بود اونجا ... کسی محو من نمیشد :)))) حالا خوبه نگفتن موی صورتی هم ممنوع :)))
مقنعه های رنگی بگیر من خیلی دوس می دارم مقنعه رنگی. لاک هم لازم نیس پاک کنی دستکش دست کن از این نخی ها بعد که رفتی داخل یه گوشه بشین و در بیار دستکش رو :))
پاسخ:
مقعنه رنگی باید به مامتوی ادم بیاد :) مانتو ندارم خخخخ
دستکش نخی هم نیز ندارم، لاک زیر پوستی زدم :)))
واقعا اینا توی لاک زدن چیو میبینن که ایراد میگرین میگن بدون لاک باید وارد بشی منم این مصیبت و دارم .:|
پاسخ:
نمیدونم بقرعان
سلام
یه سری تبصره که برای خالی نبودن عریضه اضافه میشه. مثلا از این به بعد فقط بچه های فوق لیسانس می تونن استفاده کنند. یا این که هر کسی چندتا کتاب می تونه امانت بگیره. یه روز رفتم سراغ مدیراصلی یه کتابخونه با دعوا. آخرش گفت برای حفظ ریاستم کاری نمی تونم انجام بدم.
پاسخ:
چند تا کتاب که همیشه بوده ... ولی بقیه :/
سلام آزیتا جان 
لینک درسته باید هایلایت می کردم 
اما از این لینک می توانی دانلود کنی اگر باز هم نشکلی بود به من بگو تصحیح کنم 
http://upir.ir/bahman93/Tghvim93.rar

البته تقویم حجامت 94 هستش اشتباه من بود که نوشتم 93
اگر خواستی چند تا نکته بهت بگم تا از این کار خداپسندانه  
فیض بیشتری ببری البته در علم شما هیچ شکی نیست 
پاسخ:
کاش لینکش میکردین 
۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۲۸ داریوش عباسی
واقعا همچین گیرایی به خانوما میدن تو کتابخونه ها؟ O_o
پاسخ:
بلی واقعا
هیچ جوره با منطق من جور در نمیاد که طرف چرا نباید با لاک وارد کتابخونه بشه یا باید حتما مقنعه سر کنه!

پاسخ:
:/ 
سیبیلم بذار! کار که از محکم کاری عیب نمیکنه، یهو دیدی شانست گرفت، خودت شدی مسئول کتابخانه!!! :))))
پاسخ:
گذاشتم میخوام سیبیلامو ژل بزنم برم کتابخونه :)))))
یه مدت تفریح من رفتن به کتابخانه آزادی بود یادش بخیر 
الان شده سریال ، فیلم ، فیلم ، سریال ... :)))))))
پاسخ:
صد ساله فیلم خارجی ندیدم :)))
ای بابا .چقد بدجنسا . مگه یه لاک چیه
پاسخ:
بعله مارا مجبور به زدن لاک زیرپوستی نمودن :)

عقش این کیه که خیلی عقده ای وارانه پستاتو دیسلایک میکنه؟چقد بیکاره ها!! خخخ

البته میتونم حدس بزنم که کیه !!!  ایکون چشمک

پاسخ:
خیلی هم پشتکار داره :)))) خنده ام میگیره، این همه پشتکار رو میذاشت واسه یه هدف درست حتما یه پُخی میشد :)))))
عکس لاک زیر پوستیتو بزار خوووو
پاسخ:
معلوم نیست اخه :)))

نمی دونم چیرا هیچ وقت نتونستم تو کتابخونه درس بخونم!! 
ولی خوب من همیشه عاشق قسمت مجله های کتابخونه ام.. مجله های بسته بندی!!! یعنی در حد ذوق مرگ شدن از این مجله ها خوشم می یاد (آیکون ذوق مرگی در جهت تاکید بیشتر)
پاسخ:
نمیدونم مجله های بسته بندی کجان؟ 0_o
0_o 
خوش به حال ما پسرا. احیانا برای قد و وزن هم محدودیت نذاشته بودن؟ عجب چیزمغزایی عن اینا! 
پاسخ:
خوش بحالتون واقعا تو این کشور

لاک زیرپوستیت تو حلقم عقشم ^__^*

 

پاسخ:
حلقت حیفه عزیزم :))

خخخخخ منم بیشتر وقتا لاک زیر پوستی دارم:))))

واقعا الان قدررر کتابخونه دانشگاهمونو با کتابخونه شهرمون رو میدونم!! اینا قوم الظالمینن نه مسئول کتابخونه،والاع!!

آقاهای کتابخونه ی دانشگامون و هم شهرمون اینقده مهربونن:) من خیلی دوسشون دارم :)

ایشالا کن فیکون بشه ریاست اون کتابخونه یه رییس روشنفکر به جاش بزارن ^_-

پاسخ:
چه خوبه که اونا مهربونن ، مهربونیشون مستدام :)

یه صحبتی با دیسلایک داشتم ببخشید :

اهم اهم ......خعلی خرررررررررررررری خخخخخخخخخخخ

پاسخ:
:))))) دیوونه 
لاک زیرپوستیشو :))))))))))
خب ببین دخترم ، شما که انقدر اهل تئاتر و سینما رفتنی سینمای جهان رو دریاب که قطعا اگه سینمای جهانو دریابی دُر یابی ، چی گفتم به به :)))
پاسخ:
وقت حوصله و اینترنت نامحدود و پر سرعت میخواد که من ندارم :)))
یعنی برای شماهای که لاک میزنید این اتفاق نیافتاده! جالبه!!
واسه این میگن که موقع ورق زدن یا مرور با انگشت بسیاری از لاکها خط رنگی میندازن روی صفحه...مخصوصا لاکهای قرمز
پاسخ:
کتاب خونه ملی بخش نسخ خطی که نیست که رو کتاباشون خط بیفته به میراث ملی صدمه بخوره! اینجا هر کی میشینه کتاب شخصیه خودش رو میخونه تازه اگه کتابم از کتابخونه گرفته باشه ، یه کتاب داغونه زوار در رفته است :/ یه چی میگی ها
وقتی استدلالت اینه که یه کتاب داغون و زوار در رفته است پس عیب نداره ،من دیگه حرفی ندارم...اون کتابام از اون اول داغون نبودن...قانونه عزیزم....قانون تمام کتابخانه های که کتاب امانت میدن...حالا شما خط نمیندازی یا کتاب امانت نمیگیری یا کتاباشون خط خطی ان و هر چی ربطی نداره...
پاسخ:
من صد تا کتابخونه رفتم اینجوری نبوده،  تازه خیلیها که اونجا کتاب نمیخونن میارن خونه میخونن، این قانونشون که واسه تو خونه نیست! واسه حضور در اونجاست ربطی هم به کتابهاشون نداره بلکه منظورشون رعایت اجباریه شئونات اسلامیه ... نمیدونم شما کلا چه فازی گرفتی
آزیتا جان فکر کنم باید لاکامونو باهم عوض کنیم،
برای من انقدر بی رنگ و روئه که اگه صاف بکنمش تو چش طرف می فهمه یه چیزی رو ناخونمه!
من جای تو بودم به مسئول کتابخونه می گفتم، شما نباید این مواردو توضیح بدید یه خانوم باید باشه!!!!
پاسخ:
چرا خب؟ با رنگ و رو بزن :)))
خب در نوبته بعد خانومه هم گفت دیگه ... 
چند سوال تخصصى که از یک پسر ممکنه خارج بشه اینه که آیا در کل لاک و رنگ مو ضرر دارد یانه؟! آیا عواقبى متوجه مصرف کننده میشود یانه؟ آیا زدنش بهتر از نزدنش است؟ آیا احتیاط واجب بر استفاده نکردن است؟ آیا استفاده از آنها پشیمانى در سالیان بعد را به همراه نمى آورد؟ اصلن چرا لاک میزنند و چرا موهارا رنگ میکنند؟ آیا این ناشى از اعتماد به نفس کم است یا نه صرفن به خاطر علاقه و تغییر و شادى ست؟ آیا ابروها را هم میشود رنگ گذاشت؟ موجب سوزش پوست نمیشود؟ دست چپ را چگونه لاک میزنند؟ این چسب هایى که دور ناخن استفاده میکنند هنگام لاک زدن نامشان چیست و کجا پیدا میشوند؟ آیا فرو بردن ناخن لاک زده شده در آب سرد موجب میشود لاک به سرعت خشک شود یا موجب پخش شدنش است؟ برق لب شنیده ایم آیا برق ناخن هم وجود دار که بى رنگ است و روى لاک میکشند؟ نام دقیقش چیست؟
باتشکر قبلى از پاسخ مبسووووووط شما :))))))))))))))))
پاسخ:
دنیای امروز ما پر از مواد شیمیایی هست که برای سلامت جسم آدمها ضرر داره از مواد نگهدارندهء مواد غذایی بگیر تا آلاینده های هوا ، اسانس خواراکیها و ... که همشون تاثیر میذارن روی طول عمر ادم در دراز مدت  لاک و رنگ مو هم مستثنانیستن اما ضررشون یک هزارمه سیگار کشیدن نیست تازه ضررشون به اطرافیان هم نمیرسه ... ممکن در مواردی ناشی از کمبود اعتماد بنفس باشه اما در بسیاری از موارد دیگر از روی حس تنوع دوستی و زیبایی شناختی و میل به تغییر و یا همون شاد بودنی که گفتیه.
بعله ابرو هم رنگ میکنند در مواردی که حساسیت به رنگ وجود داشته باشه سوزش هم هست نه در همه موارد.
دست چپ را که با دست راست لاک میزنند و راست را با دست چپ ... برای من کار راحتیست
چسبهای دور ناخن را در ایران نیافتم... در آب سرد پخش نمیشه ولی تاثیر هم نداره رو خشک شدنش
بعله برق ناخن هم داریم که بی رنگه و بهش میگن shine و یه مدلم داره که روی لاک میزنن برای اتمام کار و بهش میگن top coat 
۲۵ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۱ مهران مهرگان
سلام
لطفن مواظب باش فاز و نول رو با هم ندی دست کسی :)
من خودم توی چند تا شهر گذرم به کتابخانه های عمومی افتاده و کتابدار علاقمند به این حرفه ندیدم . اصلن توی فاز دیگه اند.
البته توی فضای مجازی چرا :
امروز لی لی چی می خونه ؟
پاسخ:
بلی بلی ایشونو میشناسم :)

کتابدارهایی که من دیدم تا حالا همه شبیه مردهء متحرکه بی اعصاب بودن :)))
ما از تیکه ای که شما  در خلال پاسخ دادنتان بهمان انداختید ، کاملن مطلع گشتیم و مدتی ست که پس از سالم سازی خوراک آن عمل شنیع را هم بیخیال گشته ایم و دلیلش البته نه سلامتی خود ودیگران که چیز دیگری بود. یعنی تیکه انداختید به ما باقلوا :))) باقلواها! باقلوا :))) 
اما آیا احتیاط واجب بر ترک استفاده از مواد شیمیایی نیست؟ اما یک سوال ما بی جواب ماند که میگوید: آیا در پیری باعث پشیمانی نیست؟ مثلن بنده شنیده ام که رنگ مو باعث میشود موها زودتر سفید شوند :| یا بودن مواد شیمیایی روی ناخن خب دردسر ساز است در طولانی مدت :| 
البته که ای سوالات برای ما جنبه ی حیاتی دارد :))
پاسخ:
باقلوا نووووووش جان :)))))

نه چیزی نمیشه... من کسانی را میشناسم که عین شصت سال از هشتاد سال عمرشون رو لاک زدن و الان از من و شما سالمترند... رنگ مو هم در موردش شائعه زیاده که باعث سفیدی میشه یا اینا ولی هیچکدوم مبنای علمی نداره.
درسته که تغذیه نقش مهمی در سلامتی داره ولی از نظر من آنچه مهمترین تاثیر رو در سلامت انسانها داره روحیه سالم و شاداب و افکار مثبته... هیچ مادهء شیمیایی زورش به یه آدم واقعا شاداب نمیرسه، خوشحالم که بخاطر شخص مورد نظر اون عمل شنیع رو هم کنار گذاشتی :)))))))
من هم یه کتابدارم.خوش اخلاق یا بد اخلاق باید بقیه بگن...........
این حفظ شئونات هم هر کتابخونه ای یه سیاستی داره واسه خودش.
میخوای بیا پیش ما هر جور که دلت خواست اصلا هم گیر نمی دیم.......

پاسخ:
کجا بیدی ای کتابدار خوش اخلاق ادرس بده :)))
عیب نداره حالا لاک نزن یه مدت چی میشه حالا؟؟

عوضش بعدش که دوباره زدی بیشتر ذوق میکنی :))))

در راه علم باید سختی کشید دیگه اینم سهم شماست:)
پاسخ:
میزنم... لابد خیلی چیزا میشه که بقیه درک نمیکنند . بعله! :)
قوانین مزخرف .... مث همیشه .... جمهوری اسالی خخخخخخ ! 
پاسخ:
:/ خخخ
سلام آزی بانو خوبی؟

خخخخخخخ

یه سوال تو اینستا عکس ریل راه آهن دیدم که رفتی اونجا

قدمناک شی.

بعد شما از سیستم فاضلاب خطوط ریلی خبر دارین؟:))))))
پاسخ:
اونجا متروعه، منم از تو کابین اون عکسو گرفتم
وا این جا رو از کجا پیدا کردی من فقط تو محله ی خودمون چهار پنج تا کتابخونه رفتم اصلا همچین قوانینی نداشتن همه طبق آخرین مد روز میومدن.
یه عده که اصلا هدفشون از اومدن این بود که دور از چشم مامان و بابا با دوست پسر نازنینشون حرف بزنن.
پاسخ:
همین یکی نزدیک خونمون بود دیگه 

البته اینام بخاطر جلوگیری از همین مسائل این قوانین رو گذاشتن :\

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">