۰۱
فروردين ۹۶
سلام :)
سلام کردم چون خیلییی وقته که ننوشتم ، یهو بی مقدمه نوشتنم نمیومد ! هیچ بهونه ای هم واسه ننوشتنم ندارم جز اینکه خودم تنبلی کردم و حسش نمیاد ، تازه از این ننوشتن خودمم خیلی ناخرسندم! اما دیدید گاهی آدم میفته تو یه سیکله از فردا این کارو میکنم از شنبه از بعد از سفر ، بعد از تولدم بعد از عید... یه چرخهء معیوب که هیچوقت فردای موعودش نمیرسه منم تو این مدت اوضاعم همین بود!
امیدوارم این غیبت کبری باعث نشده باشه که دیگه هیچکی اینجا رو نخونه ، همیشه گفتم بازم میگم من هیچوقت دفتر خاطرات نداشتم چون دغدغه ام نوشتن نبوده که از وجناتمم معلومه :))) از روز اول وبلاگ رو انتخاب کردم چون خونده شدن واسم مهمتر بود... پس مرسی که هستید و میخونید و کلی پیام واسم فرستادید که کجایی و چرا نیستی ! درسته که از بی معرفتیه خودم بهشون جواب ندادم اما خیلی واسم مهم بودن خیلییییی :دی
حالا مقدمه بسه دیگه ! شماچطور مطورید؟ عید شما خجسته باشه، سال نو واستون مبارک باشه و
صد سال بِهْ از این سالها و این حرفها:))
عکس حوالی بابلسر باغ میوه
من هر چی فکر کردم ببینم سال ٩٥ سال بدی بود
یا خوب به نتیجهء مطلق نرسیدم ، ولی چند روز پیش به یکی از دوستام گفتم درسته پدرم فوت کرد و خیلیهای دیگه ، اما نامردیه اگه بگم سال بدی بود فقط خیلی سال شلوغی بود اونقد بالا پایین و بازی داشت که من یه روزم نتونستم بی خیال خوش یا بد رو مبل لم بدم خخخ ، خرافاتی نیستم اما خدایی سال ٩٥ مثل نمادش میمون خیلی ورجه وورجه داشت خیلی زود گذشت و خیلی شلوغ بود .
اتفاقی که هشت سال منتظرش بودم بالاخره تو این سال افتاد ، کلی سفر کوچیک و بزرگ واسه من بهمراه داشت ، بالاخره اینکه دههء دوم زندگی منم توش تموم شد و حالا من در ابتدای سی سالگی ،سالی جدید رو شروع میکنم در حالی که سخت با خودم کلنجار میرم که صبورتر بشم و در مقابل مشکلات قویتر ، تصمیم دارم امسال تمام تلاشمو بکنم برای حل یه سری مشکلاتی که سالهاست با ماست ، نمیخوام چند ساله دیگه برگردم و به خودم نگاه کنم و ببینم که در مقابلشون به راحتی کنار کشیدم و شکست خوردم میخوام ببینم که تلاشمو کردم حتی اگه برطرف نشدن...
همهء سالها همین بوده ، مخلوطی از دقایق شادی و غم ، سخت و آسون ... امیدوارم امسال برای همه ما دقایقی که حس خوشبختی میکنیم زیاد باشه!! تن و روانمون سالم باشه ، جیبامون پر پول تا بتونیم ازش لذت ببریم... امیدوارم زندگیامون از گزند شیطانهای انسان نما، از حسد و تنگ نظری و بدخواهی ،از زخم زبونها در امان باشه ... اگر فکر میکنیم که دورمون رو چیزهای منفی احاطه کردن اولین قدم اینه که خودمون مثبت باشیم و از منفی بودن و منفی نگری دور شیم!! امسال هم مثل هر سال به خودم میگم که باید خوب باشم و خوبیها رو ببینم تا کمتر غصه بخورم و بیشتر شاد باشم...
شاد باشید و دیر زی خوانندگان جان :-*
+ راستی ده روز مونده به عید رفته بودم سفر ، حتما تو برنامم هست که سفرنامه اش رو بنویسم چون خیلی سفر جالب و خوبی بود و نمیخوام خودمم فراموشش کنم! پس منتظر سفرنامهء کشور باحاله تایلند باشید :)
۹۶/۰۱/۰۱