حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا

حرفهای شاید بی پردۀ آزیتا Instagram
بایگانی
آخرین نظرات
پیام های کوتاه
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
  • ۱۶ ارديبهشت ۹۳ , ۱۹:۰۹
    Boooooooo
۰۵
فروردين ۹۳

صبح با آمدن یک دوست قدیمی شروع شد و چه چیزی بهتر از این ؟ :) وقتی اومد باهم صبحانه خوردیم قرار شد بریم بیرون اما از بس گل گفتیم و گل شنُفتیم که وقت گذشت بی آنکه گذر زمان مشخص باشه! اومدیم بریم بیرون دیدیم گشنمونه خو! از اونجایی که من یک لوبیاپلویِ آماده به خوردنِ دست نخورده در یخچال داشتم!!بسی مشعوف گشتیم و لوبیاپلو رو زدیم بر بدن ;)


شونصد سال بود لوبیاپلو نپخته بودم :))

بعد شروع کردیم بحث و گفتگو که کجا بریم کجا نریم!؟ دوستم میگفت بریم تجریش دور بزنیم گفتم من دیروز رفتم هیچ خبری نیس، بی مرامها هم هیچ جا از حراجی خبری نیس :دی... یادم افتاد دیروز دیدم سینما آستارا یه تئاتر رو صحنه داره! تئاتر کمدی! گفتم بریم؟ دوستم گفت تئاترش خوبه؟ گفتم والا چه عرض کنم! تصمیم شد که بریم و از اونجایی که نت برگ بلیط نیم بهاش رو میفروخت بی معطلی دو تا بلیط نیم بها خریدم (آیکونِ یک آزیِ مقتصد) از اونجایی که تئاتر ساعت 9 شب بود ما هم تازه هفت از خونه زدیم بیرون و از اونجایی که این روزها فواصل در تهران بسی کوتاه گشته اند فِرت رسیدیم تجریش! رفتیم آشکدهٔ سید مهدی دو تا آشِ مَشت خوردیم که حیف شد یادم رفت ازشون عکس بندازم! موقع خروج از آشکده دیدم عه! اسم خیابونِ امام زاده صالح رو گذاشتن گوگل!


البته به کسری از ثانیه فهمیدم گوگَلِ:)))


بعد دوباره یه گشتی زدیم! نمیدونم چرا دیروز اینقد شیکمو شده بودم!!! اونقد هوسِ شیرینی کرده بودم که نگووووو!!! هر چی هم به دوستم اصرار نمودم که تو هم بخور زیر بار نرفت که نرفت! خلاصه من خوردم اونم تماشا کرد!  :))))


تارت آلبالو

خوشمزه بود اما خدایی پنج هزار تومن نمی ارزید

(آیکونِ یک آزیِ شیکمو اما خسیس)


یه ربع مونده بود به نمایش رفتیم داخل سینما! سینما آستارا هم وقتی میری داخلش انگار رفتی تو همون دههٔ پنجاه و شصت از بس که دست نخورده و قدیمیِ.... صندلیهاشم که بسی ناراحت میباشد!!! با اونجایِ مصدومم که نگووووووو :))))))



یکم منتظر موندیم



خلاصه نمایش شروع شد نیم ساعتِ اولش که گذشت، به دوستم گفتم اگه بلیطش رو نیم بها نخریده بودم حتما نشیمنگاهم از اینی که الان هست، مطمئنا دردش بیشتر میشد! خب خدایی بازیگرها واقعا خوب بازی میکردن و نقش اصلی هم حسابی خوشگل میرقصید اما داستان و شوخیهای نمایش اصلا خوب نبود، ینی لوس بود دیگه! عرررررررر!!! اما خب در کل خوب بود خوش گذشت! آخرِ روز نوشت چی میگن؟ هوم!؟ :) تا برنامهٔ بعدی شما را به خدایِ بزرگ و مهربان میسپارم بچه هایِ من! :))))

موافقین ۲ مخالفین ۱ ۹۳/۰۱/۰۵
آزیتا م.ز

نظرات  (۲۵)

چه روز خوبی!!!
من عاشق آش های مهدی ام. تازه صبحا بریم کوه یه حلیم هم میزنیم!!!
گوگل توی لهجه تهرانی همون گله میشه. البته مامان بزرگم فقط به بعضی گله ها میگه گوگل ولی خب من همه جا ازش استفاده میکنم D:

طنز کمدی فقط برای وقت گذرونی خوبه. ولی آدم با دوستش باشه کلا همه چی خوبه!!!! 
پاسخ:
البته من عاشق آشهای گل نبی ام!!! نمیدونم اسمش اینه!!! همون که انقلاب بود رفته جمالزاده! سید مهدی ام خوبه :)
احتمالا گلهٔ گاو میشه گوگَل :) هوم؟


بعله فقط برای قر دادن و خندیدن :)))
ما هم از این روزهای خوب بسیــــــــــــــار تجربه نموده ایم کلا تو هر روز کی شیرینی باشه روز خوبیه
شکمو هم خودتونید :دی
پاسخ:
ایشالا بیشتر و بیشتر هم تجریه کنید :)
خخخخ
شیکمو هم منم اصن!
مگه نشیمنگاهت چی شده؟!
پاسخ:
خب ینی تنها نکتهٔ این پُست همین بود عایا؟؟؟
حالا خعلی کنجکاوی اینا رو بخون!
این
بعد
این
وای آزی خو من حسودی کردم الان
پا شم برم یکی رو راهی کنم بریم از این بیرونا:دی
پاسخ:
به به ببین کی اینجاست...خانم میگفتی گاوی گوسفندی شتری چیزی میاوردیم :)))

حسودی نکن جانم...بیا با خودم بریم اصن :دی

خب خداروشکر ک خوش گذشته...

 

شیکمو شدیا ازی

 

فداتتتتتتتتتت بشم من!!!!!!!!!!!!!!!!

 

بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

پاسخ:
مرسییییییییییییی عزیزم

شیکمو بودم:دی اما نه در این حد :))

خدا نکنه جیگر :)
موووووووووووووووووووووووووووووووووچ
:(
دست رو دلم نذار که لوبیا پلو میخواد به شدت ...
:)) فعلن که اصفهانم :| برگردم تهران سریعن به محل مورد نظر رفته و خیابان را رصد میکنم :))  بینیم گله گاوی چیزی اونجا عبور میکنه یا نه :| والا :|

پاسخ:
:|
ای بابا...شما که کوبیده میزنی در حد لالیگا...خب لوبیا پلو که دیگه کاری نداره :))

اوه اوه چه مصمم....بعله زود برو رصد کن! ما که چیزی ندیدیم ببینیم تو میبینی:)
هر دومون هستیم :پی
پاسخ:
بعله :دی
امروز میخاستم ناهار نخورم با این عکس لوبیا پلو دهنم آب افتاد و بزاق ترشح شد و معده قار و قور و دیگه خلاصه پاشدم رفتم یه غذا سفارش دادم بیارن! خرجم هم زیاد شد D: از دست تو
پاسخ:
چرا میخواستی ناهار نخوری؟؟؟ عید زیاده چیز میز خوردی لابد :) من که هیچی هم نخوردم بعد عملم چاق شدم نمیدونم چرا :|
من عذر میخوام که باعث قار و قور شیکمِ شما شدم :)
گل نبی چیه بابا "نیکوصفت" بود اسمش :))))))))
وای شله اش عالیه با کشک و فلفل سیاه و بربری... وااای
پاسخ:
خخخخ گفتم اسمش یادم رفته بود که :)))
آره شله اش معرکه است معرکه....واییییی
خیلی هم خوب ، خدا به همه از این روزای خوب بده :)
پاسخ:
ایشالا :)
به به لوبیا پلو با ماااااست فقط ! :) اونم دس پخت ِ آزی باشه ه ه ه ه ! چه شود :)
اسم دیگه ای نبود واقعا ؟! :|
پاسخ:
من پلوهای مخلوط رو کلا با ماست نمیخورم :) تو هم نخور یُبس میشی خخخخخخ :))))
لابد نبوده واقعا :D
تا باشه از این خوش گذرونیا و دور دورا :) :*
پاسخ:
همچنین برای شما :-*
وااااای ازین بیرون رفتنا با ازی چقد خوبه خوش میگذره:)))) خوشالم روزه خوبی داشدی عقشم:* ایشالا همه ی روزات اینطوری باشه همیشه:*** ولی ازی داغ سینما رو رودلم گذاشتیاD=دفه بعدی بهت رحم نمیکنم میبرمت سینما[ایکون گوجه سینمادوست;)]
پاسخ:
آخ یادش بخیر اون سه روز با تو عخشم :)
گوجه خو دیدی که تایم سینما باهامون جور نبود تازشم فیلماش چقد مزخرف بود.... نبود عایا؟ :|
:)))))
همیشه خوش باشی...
پاسخ:
ممنونم عزیزم...تو هم خوب باشی :-*

همیشه به شادی وگشت وصفا آزیتا جان
جای مادر خانه ماندگان ! را بسی خالی کنید :))


پاسخ:
ممنونم :)
شما هم پاشید بزنید بیرون دیگه! عینه ما الکی :D
احتمالا منم همون ساعتا حول و حوش تجریش بودم ...پس  چرا رویت نشدی آزی :(((....گوگل ام پدر نابغه ی ما کشف کرده بود هی منم میگفتم اشتبا خوندی امکان نداره ;).
پاسخ:
مگه ماهِ نوام که رویت بشم؟ :D خب ندا میدادی تو هم اونجا بودی...
:D
انگلیسیشو نخونده بود ؟ :)))))
سال نو مبارک ..
من همیشه یه ذره دیرم .. ببخشید !
پاسخ:
سال نو شما هم مبارک :)

دیر رسیدن بد نیست هرگز نرسیدن خیلی بده ;))))
یا ابرفرضضضضضضضضضضضضضضضضض :|
این تارته چیه دیگه اینجا؟ :| چرا ندیدمش اون موقع؟ :((( عجب غلطی کردم اومدم دوباره ادامه مطلبا :(
لوبیا پلوه چشممُ گرفته بوده اون موقع اینُ ندیدم :| 
آخر این چه ظلمی ست که امروز همه جانبه بر ما روا داشته میشود؟:(( این تارته رو من میخوام :| یعنی الان یه گاوم شام خورده باشم در هر صورت این تارته رو من میخوام :| اونم آلبالو :((( حداقل چهارتارو میخوام :( الانه سرم گیج بره و برم تو کما :|
پاسخ:
خخخخخخخخخ :)))
واقعا این تارته گوگولی رو ندیده بودی؟؟؟؟ :D
لوبیا پلو کلا ساقطت کرده بوده تارت رو ندیده بودی :P
خخخخخ مث من کلا شکمم پره پر بود ولی این تارت رو خوردم! بعدشم حس انفجار بهم دست داد :)))
حالا واسه اینکه خیلی غصه نخوری مثلا میگم بدمزه بود (آیکونه الکی) خخخخ
تو دیگه از اووووووووون شیکموهاشی ها...... جات تو این وبلاگ واقعا خالی بوده تا حالا ;)
سلام سلام صدتا سلام به گل دخترم،تو تا میتونی چیزای خوشمزه بخور تا تپل مپل بشیی بعدمن میام تورو می خورم،
قورتت میدم،به به چه حالی میده 






به به جظب.ب
پاسخ:
سلام به روی ماهت :)نععععععع مامانی تپل شدم غصه میخورم :( اینقد دعا نکن تپل بشم :D

vaaaay aziiii jun to cheghadr khanumiaaaaaa, che ghazahaei dorost mikoni aksasham k baese shekanjeye ma kopl mopolast

nakon dadashe man

 ;)

booooosssss

پاسخ:
وااااایییی الی جونم خودمم دارم تپل میشم یَک عذاب وجدانی میگیرم وقتی که غذا میخورم عررررررر :)

نمیشه داداش من :D
سلام آزی جون
به به چه لوبیاپلویی
این مدت اهل خونه به یه فیضی میرسن با این غذاهای خونگی


پاسخ:
سلام :)
:)
اوهوم...یکم غذا مث ادم میخورن :D
سلام آزی
یه سوال فنی دارم!!(البته یکی نیستا!!)
اون جینگولای رو ناخنت کار خودته؟
چقد براش وقت میذاری؟
هر چن وقت ی بار عوضش میکنی؟
ناخن خودته یا کاشتی؟
دائم رو ناخن لاک باشه داغون نمیشه آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باتشکری!
راسی
عیدتم مبارککککککککککک
پاسخ:
سلام :)
بعله کار خودمه!
یه ربع!بیست مین نهایت!
هر وقت لاکم خراب بشه عوض میکنم معمولا هفته ای یه بار!
ناخن خودمه نشون به اون نشونی که الان 4 تاش شکسته :((((

خواهش!

عید تو هم مبارک :)
۰۶ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۰۰ خانم هموستات
چه روز خوب و خوشمزه ای.چه جالب من تا حالا کلی از این شیرینی ها خورده بودم اما نمیدونستم اسمش چیه
خیلی خوشحالم که بهت خوش گذشته.
آرزوهای خوب و انرژی مثبت.فووووت فووووت
پاسخ:
عه! آره دیگه اسمش تارته! تارت خمیر خشک داره روشم میوه داره حالا هر میوه ای :)
مرسی عزیزززم
واااااااای چه فوتهای خوبیییییی :)))))
ااااااا آزی منم اون روز همونجا بودم ااااااااا کاش زد میزدم بهت تجریشو داشتیم ول میگشتیم حیف شد حیش
پاسخ:
بی معرفتی دیگه. اومدی تهران یه خبر به ما ندادی :|
خب یه زنگ میزدی چی میشد عایا؟
اصلا حواسم نشد البته یه بار یادم افتاد شب دیر وقت بود حول و حوش دوازده گفتم بیای زعد بیخیال شدم دیر وفت بود ایشالا سری بعد
پاسخ:
باشه! ایشالله دفعه بعدی عزیزم ;P

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">