صبح با آمدن یک دوست قدیمی شروع شد و چه چیزی بهتر از این ؟ :) وقتی اومد باهم صبحانه خوردیم قرار شد بریم بیرون اما از بس گل گفتیم و گل شنُفتیم که وقت گذشت بی آنکه گذر زمان مشخص باشه! اومدیم بریم بیرون دیدیم گشنمونه خو! از اونجایی که من یک لوبیاپلویِ آماده به خوردنِ دست نخورده در یخچال داشتم!!بسی مشعوف گشتیم و لوبیاپلو رو زدیم بر بدن ;)
شونصد سال بود لوبیاپلو نپخته بودم :))
بعد شروع کردیم بحث و گفتگو که کجا بریم کجا نریم!؟ دوستم میگفت بریم تجریش دور بزنیم گفتم من دیروز رفتم هیچ خبری نیس، بی مرامها هم هیچ جا از حراجی خبری نیس :دی... یادم افتاد دیروز دیدم سینما آستارا یه تئاتر رو صحنه داره! تئاتر کمدی! گفتم بریم؟ دوستم گفت تئاترش خوبه؟ گفتم والا چه عرض کنم! تصمیم شد که بریم و از اونجایی که نت برگ بلیط نیم بهاش رو میفروخت بی معطلی دو تا بلیط نیم بها خریدم (آیکونِ یک آزیِ مقتصد) از اونجایی که تئاتر ساعت 9 شب بود ما هم تازه هفت از خونه زدیم بیرون و از اونجایی که این روزها فواصل در تهران بسی کوتاه گشته اند فِرت رسیدیم تجریش! رفتیم آشکدهٔ سید مهدی دو تا آشِ مَشت خوردیم که حیف شد یادم رفت ازشون عکس بندازم! موقع خروج از آشکده دیدم عه! اسم خیابونِ امام زاده صالح رو گذاشتن گوگل!
البته به کسری از ثانیه فهمیدم گوگَلِ:)))
بعد دوباره یه گشتی زدیم! نمیدونم چرا دیروز اینقد شیکمو شده بودم!!! اونقد هوسِ شیرینی کرده بودم که نگووووو!!! هر چی هم به دوستم اصرار نمودم که تو هم بخور زیر بار نرفت که نرفت! خلاصه من خوردم اونم تماشا کرد! :))))
تارت آلبالو
خوشمزه بود اما خدایی پنج هزار تومن نمی ارزید
(آیکونِ یک آزیِ شیکمو اما خسیس)
یه ربع مونده بود به نمایش رفتیم داخل سینما! سینما آستارا هم وقتی میری داخلش انگار رفتی تو همون دههٔ پنجاه و شصت از بس که دست نخورده و قدیمیِ.... صندلیهاشم که بسی ناراحت میباشد!!! با اونجایِ مصدومم که نگووووووو :))))))
یکم منتظر موندیم
خلاصه نمایش شروع شد نیم ساعتِ اولش که گذشت، به دوستم گفتم اگه بلیطش رو نیم بها نخریده بودم حتما نشیمنگاهم از اینی که الان هست، مطمئنا دردش بیشتر میشد! خب خدایی بازیگرها واقعا خوب بازی میکردن و نقش اصلی هم حسابی خوشگل میرقصید اما داستان و شوخیهای نمایش اصلا خوب نبود، ینی لوس بود دیگه! عرررررررر!!! اما خب در کل خوب بود خوش گذشت! آخرِ روز نوشت چی میگن؟ هوم!؟ :) تا برنامهٔ بعدی شما را به خدایِ بزرگ و مهربان میسپارم بچه هایِ من! :))))